مداریه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی « (یا: مداریان) از صوفیه. <ref> حدائق السیاحة، زین العابدین شیروانی، ص131</ref...» ایجاد کرد)
 
 
(۷ نسخه‌های متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
(یا: [[مداریان]])
  
(یا: مداریان)
+
از [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]]. <ref> [[حدائق السیاحة]]، [[زین العابدین شیروانی]]، ص131</ref>
  
از [[صوفیه]]. <ref> [[حدائق السیاحة]]، [[زین العابدین شیروانی]]، ص131</ref>
+
[[معصوم علی شاه]] از [[دبستان المذاهب]] نقل می کند: «در [[هند]] جماعتی هستند که خود را صوفی و مسلمان می دانند و چون به هم رسند از یکدیگر سؤال کنند که چهار پیر و چهارده خانوار کدام است و مریدان سال ها باید خدمت کنند تا جواب این سؤال را تعلیم گیرند. گویند: پیر پیران [[محمد مصطفی صلی الله علیه و آله]]، و صاحب اراده مصطفوی، مرتضی [[علی علیه السلام]] است و از او خلافت به [[امام حسن علیه السلام]] رسید و خواجه [[حسن بصری]] که هم مرید و هم خلیفه علی (علیه السلام) بود. این چهارتن، پیر باشند. و گویند از حسن بصری دو فرقه شدند، خلیفه اول حسن بصری، [[حبیب عجمی]] است و از او نه خانواده پدید آمد: [[حبیبان]]، [[طیفوریان]]، [[کرخیان]]، [[سقطیان]]، [[جنیدیان]]، [[کازرونیان]]، [[طوسیان]]، [[فروسیان]] [شاید [[فردوسیان]] صحیح باشد]، [[سهروردیان]]. و از خلیفه دوم حسن بصری که [[عبدالواحد زید]] است پنج خانواده پدید آمد: [[زبیریان]]، [[عیاضیان]]، [[ادهمیان]]، [[هبیریان]]، [[چشتیان]].
  
[[معصوم علی شاه]] از [[دبستان المذاهب]] نقل می کند: «در [[هند]] جماعتی هستند که خود را صوفی و مسلمان می دانند و چون به هم رسند از یکدیگر سؤال کنند که چهار پیر و چهارده خانوار کدام است و مریدان سال ها باید خدمت کنند تا جواب این سؤال را تعلیم گیرند. گویند: پیر پیران محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، و صاحب اراده مصطفوی، مرتضی [[علی علیه السلام]] است و از او خلافت به [[امام حسن علیه السلام]] رسید و خواجه [[حسن بصری]] که هم مرید و هم خلیفه [[علی علیه السلام]] بود. این چهارتن، پیر باشند. و گویند از [[حسن بصری]] دو فرقه شدند، خلیفه اول [[حسن بصری]]، حبیب عجمی است و از او نه خانواده پدید آمد: [[حبیبان]]، [[طیفوریان]]، [[کرخیان]]، [[سقطیان]]، [[جنیدیان]]، [[کازرونیان]]، [[طوسیان]]، [[فروسیان]] [[شاید فردوسیان صحیح باشد]]]، [[سهروردیان]]. و از خلیفه دوم [[حسن بصری]] که عبدالواحد زید است پنج خانواده پدید آمد: [[زبیریان]]، [[عیاضیان]]، [[ادهمیان]]، [[هبیریان]]، [[چشتیان]].
+
و چهارده خانواده همین است. گویند جمعی از عرفای طریقت هستند که پیغمبر را به ایشان تصرفی نیست، بلکه نبی خوشه چین کمال ایشان است. گویند روزی به هدایت [[جبرئیل]] به جایی رسید که شورش در آن جا بود، جبرئیل گفت «رضاستان» (یعنی اذن بگیر) و به خانه درآی. پیغمبر را رضا دادند تا در آمد، دید چهل تن، برهنه مادرزاد نشسته اند و جمعی به خدمت مشغولند، پیغمبر هرچه خواست خدمتی به او بفرمایند، نفرمودند، تا آن که وقت بنگ سائیدن، چون بنگ را سودند، بهر صاف کردن پارچه ای نداشتند، پیغمبر عمامه را از سر گرفته، بنگ آب را صاف کردند و رنگ بنگ به عمامه ماند، از این است که لباس بنی هاشم سبز است. آن ها از پیغمبر خوش دل شده، با هم گفتند که به این جلودار خدا که پیوسته در بی خبرانش می دوانند، قدری بنگ دهند تا بر اسرار پی بَرَد، ته جرعه ای به پیغمبر دادند، چو درکشید به اسرار مُلک و ملکوت پی برد و سرّی که مردم از او شنیدند، به واسطه این فیض بود.  
 
+
و چهارده خانواده همین است. گویند جمعی از عرفای طریقت هستند که پیغمبر را به ایشان تصرفی نیست، بلکه نبی خوشه [[چین]] کمال ایشان است. گویند روزی به هدایت جبرئیل به جایی رسید که شورش در آن جا بود، جبرئیل گفت «رضاستان» <ref>یعنی اذن بگیر</ref> و به خانه درآی. پیغمبر را رضا دادند تا در آمد، دید چهل تن، برهنه مادرزاد نشسته اند و جمعی به خدمت مشغولند، پیغمبر هرچه خواست خدمتی به او بفرمایند، نفرمودند، تا آن که وقت بنگ سائیدن، چون بنگ را سودند، بهر صاف کردن پارچه ای نداشتند، پیغمبر عمامه را از سر گرفته، بنگ آب را صاف کردند و رنگ بنگ به عمامه ماند، از این است که لباس بنی هاشم سبز است. آن ها از پیغمبر خوش دل شده، با هم گفتند که به این جلودار خدا که پیوسته در بی خبرانش می دوانند، قدری بنگ دهند تا بر اسرار پی بَرَد، ته جرعه ای به پیغمبر دادند، چو درکشید به اسرار مُلک و ملکوت پی برد و سرّی که مردم از او شنیدند، به واسطه این فیض بود.  
+
  
 
این طائفه در [[هند]] بسیارند، نخست: مداریانند که مانند سپاسیان، ژولیده مو باشند و خاکستر بر بدن مالند و زنجیرها در سر و گردن خود پیچند و علم سیاه و عمامه سیاه با خود دارند و نماز و روزه ندانند و بنگ بسیار خورند و کاهلان ایشان در سرمای سخت [[کابل]] و [[کشمیر]] و امثال آن چیزی نپوشند و گویند: جبرئیل، وقتی که پیغمبر، درب بهشت رسید، راه او تنگ تر از سوراخ سوزن یافت، جبرئیل گفت بگو: «دم مدار» پیغمبر گفت و از آن سوراخ وارد بهشت شد.  
 
این طائفه در [[هند]] بسیارند، نخست: مداریانند که مانند سپاسیان، ژولیده مو باشند و خاکستر بر بدن مالند و زنجیرها در سر و گردن خود پیچند و علم سیاه و عمامه سیاه با خود دارند و نماز و روزه ندانند و بنگ بسیار خورند و کاهلان ایشان در سرمای سخت [[کابل]] و [[کشمیر]] و امثال آن چیزی نپوشند و گویند: جبرئیل، وقتی که پیغمبر، درب بهشت رسید، راه او تنگ تر از سوراخ سوزن یافت، جبرئیل گفت بگو: «دم مدار» پیغمبر گفت و از آن سوراخ وارد بهشت شد.  
  
مداریان تا توانند از اطراف عالم، سالی یک نوبت در روز معین در مکن پور <ref>جایگاه بدیع الزمان دم مدار</ref> گردآیند و گویند کور و شل در آن جا شفا یابند». <ref> [[دبستان المذاهب]]، [[کیخسرو اسفندیار]]، ج1، ص190 / [[طرائق الحقائق]]، [[معصوم علی شاه]]، ، ج2، ص523</ref>
+
مداریان تا توانند از اطراف عالم، سالی یک نوبت در روز معین در مکن پور (جایگاه [[بدیع الزمان دم مدار]]) گردآیند و گویند کور و شل در آن جا شفا یابند». <ref> [[دبستان المذاهب]]، [[کیخسرو اسفندیار]]، ج1، ص190 / [[طرائق الحقائق]]، [[معصوم علی شاه]]، ، ج2، ص523</ref>
  
وی در حاشیه همان کتاب می گوید: «مداریان منسوب به بدیع الدین دم دار، و طریق ایشان، مدار بر دم و نفس است و بـه ظاهر، تسنّن اظهار می نموده اند» <ref> [[طرائق الحقائق]]، [[معصوم علی شاه]]، ، ج2، ص526</ref> بنابراین می توان گفت «دم مدار» تصحیف دمدار است.  
+
وی در حاشیه همان کتاب می گوید: «مداریان منسوب به [[بدیع الدین دم دار]]، و طریق ایشان، مدار بر دم و نفس است و بـه ظاهر، تسنّن اظهار می نموده اند» <ref> [[طرائق الحقائق]]، [[معصوم علی شاه]]، ، ج2، ص526</ref> بنابراین می توان گفت «دم مدار» تصحیف دمدار است.  
  
[[آیت الله سید مهدی روحانی]] به نقل از طرائق الحقایق نام مؤسس این فرقه را بدیع الزمان ضبط کرده درحالی که در چاپ های موجود بدیع الدین مدار نوشته شده است. و [[دبستان المذاهب]] ـ که طرائق الحقایق از وی مطالب خود را نقل کرده ـ نیز بدیع الدین مدار ضبط شده است. متن، مطابق مآخذ تغییر داده شده است. <ref> [[طرائق الحقائق]]، [[معصوم علی شاه]]، ج2، ص524 / [[دبستان المذاهب]]، [[کیخسرو اسفندیار]]، ج1، ص190</ref>
+
[[آیت الله سید مهدی روحانی]] به نقل از طرائق الحقایق نام مؤسس این فرقه را بدیع الزمان ضبط کرده درحالی که در چاپ های موجود بدیع الدین مدار نوشته شده است. و [[دبستان المذاهب]] ـ که طرائق الحقایق از وی مطالب خود را نقل کرده ـ نیز [[بدیع الدین مدار]] ضبط شده است. متن، مطابق مآخذ تغییر داده شده است. <ref> [[طرائق الحقائق]]، [[معصوم علی شاه]]، ج2، ص524 / [[دبستان المذاهب]]، [[کیخسرو اسفندیار]]، ج1، ص190</ref>
  
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۰:۳۵

(یا: مداریان)

از صوفیه. [۱]

معصوم علی شاه از دبستان المذاهب نقل می کند: «در هند جماعتی هستند که خود را صوفی و مسلمان می دانند و چون به هم رسند از یکدیگر سؤال کنند که چهار پیر و چهارده خانوار کدام است و مریدان سال ها باید خدمت کنند تا جواب این سؤال را تعلیم گیرند. گویند: پیر پیران محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، و صاحب اراده مصطفوی، مرتضی علی علیه السلام است و از او خلافت به امام حسن علیه السلام رسید و خواجه حسن بصری که هم مرید و هم خلیفه علی (علیه السلام) بود. این چهارتن، پیر باشند. و گویند از حسن بصری دو فرقه شدند، خلیفه اول حسن بصری، حبیب عجمی است و از او نه خانواده پدید آمد: حبیبان، طیفوریان، کرخیان، سقطیان، جنیدیان، کازرونیان، طوسیان، فروسیان [شاید فردوسیان صحیح باشد]، سهروردیان. و از خلیفه دوم حسن بصری که عبدالواحد زید است پنج خانواده پدید آمد: زبیریان، عیاضیان، ادهمیان، هبیریان، چشتیان.

و چهارده خانواده همین است. گویند جمعی از عرفای طریقت هستند که پیغمبر را به ایشان تصرفی نیست، بلکه نبی خوشه چین کمال ایشان است. گویند روزی به هدایت جبرئیل به جایی رسید که شورش در آن جا بود، جبرئیل گفت «رضاستان» (یعنی اذن بگیر) و به خانه درآی. پیغمبر را رضا دادند تا در آمد، دید چهل تن، برهنه مادرزاد نشسته اند و جمعی به خدمت مشغولند، پیغمبر هرچه خواست خدمتی به او بفرمایند، نفرمودند، تا آن که وقت بنگ سائیدن، چون بنگ را سودند، بهر صاف کردن پارچه ای نداشتند، پیغمبر عمامه را از سر گرفته، بنگ آب را صاف کردند و رنگ بنگ به عمامه ماند، از این است که لباس بنی هاشم سبز است. آن ها از پیغمبر خوش دل شده، با هم گفتند که به این جلودار خدا که پیوسته در بی خبرانش می دوانند، قدری بنگ دهند تا بر اسرار پی بَرَد، ته جرعه ای به پیغمبر دادند، چو درکشید به اسرار مُلک و ملکوت پی برد و سرّی که مردم از او شنیدند، به واسطه این فیض بود.

این طائفه در هند بسیارند، نخست: مداریانند که مانند سپاسیان، ژولیده مو باشند و خاکستر بر بدن مالند و زنجیرها در سر و گردن خود پیچند و علم سیاه و عمامه سیاه با خود دارند و نماز و روزه ندانند و بنگ بسیار خورند و کاهلان ایشان در سرمای سخت کابل و کشمیر و امثال آن چیزی نپوشند و گویند: جبرئیل، وقتی که پیغمبر، درب بهشت رسید، راه او تنگ تر از سوراخ سوزن یافت، جبرئیل گفت بگو: «دم مدار» پیغمبر گفت و از آن سوراخ وارد بهشت شد.

مداریان تا توانند از اطراف عالم، سالی یک نوبت در روز معین در مکن پور (جایگاه بدیع الزمان دم مدار) گردآیند و گویند کور و شل در آن جا شفا یابند». [۲]

وی در حاشیه همان کتاب می گوید: «مداریان منسوب به بدیع الدین دم دار، و طریق ایشان، مدار بر دم و نفس است و بـه ظاهر، تسنّن اظهار می نموده اند» [۳] بنابراین می توان گفت «دم مدار» تصحیف دمدار است.

آیت الله سید مهدی روحانی به نقل از طرائق الحقایق نام مؤسس این فرقه را بدیع الزمان ضبط کرده درحالی که در چاپ های موجود بدیع الدین مدار نوشته شده است. و دبستان المذاهب ـ که طرائق الحقایق از وی مطالب خود را نقل کرده ـ نیز بدیع الدین مدار ضبط شده است. متن، مطابق مآخذ تغییر داده شده است. [۴]

پانویس

  1. حدائق السیاحة، زین العابدین شیروانی، ص131
  2. دبستان المذاهب، کیخسرو اسفندیار، ج1، ص190 / طرائق الحقائق، معصوم علی شاه، ، ج2، ص523
  3. طرائق الحقائق، معصوم علی شاه، ، ج2، ص526
  4. طرائق الحقائق، معصوم علی شاه، ج2، ص524 / دبستان المذاهب، کیخسرو اسفندیار، ج1، ص190