|
|
(۳ نسخههای متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده) |
سطر ۲: |
سطر ۲: |
| از [[صوفیه قادریه]]. | | از [[صوفیه قادریه]]. |
| | | |
− | ایشان پیروان عمر بن ابی الحسن بن المرشد بن علی معروف به ابن الفارض می باشند. | + | ایشان پیروان [[عمر بن ابی الحسن بن المرشد بن علی]] معروف به [[ابن الفارض]] می باشند. |
| | | |
− | [[لویی ماسینیون]] ایشان را از [[صوفیه قادریه]] در [[مصر]] معرفی می کند. <ref> [[دائرة المعارف الاسلامیة]]، ج15، ص185</ref> اما [[صلاح ابوسعود]] به [[قادری]] بودن ایشان اشاره ای ندارد. <ref> [[الفرق و الجماعات و المذاهب الاسلامیة]]، [[صلاح ابوسعود]]، ص219</ref> <ref> [[الفرق الصوفیة فی الاسلام]]، [[تری مینگهام]]، ص403 / [[فرهنگ فِرَق اسلامی]]، [[محمد جواد مشکور]]، ص316</ref> | + | [[لویی ماسینیون]] ایشان را از صوفیه قادریه در [[مصر]] معرفی می کند. <ref> [[دائرة المعارف الاسلامیة]]، ج15، ص185</ref> اما [[صلاح ابوسعود]] به قادری بودن ایشان اشاره ای ندارد. <ref> [[الفرق و الجماعات و المذاهب الاسلامیة]]، [[صلاح ابوسعود]]، ص219</ref> <ref> [[الفرق الصوفیة فی الاسلام]]، [[تری مینگهام]]، ص403 / [[فرهنگ فِرَق اسلامی]]، [[محمد جواد مشکور]]، ص316</ref> |
| | | |
− | [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]] می نویسد: «ابوحفص (ابوالقاسم) شرف الدین عمر بن علی بن مرشد بن علی بزرگترین سراینده شعر صوفیانه در ادبیات عرب است. وی در سال 576 هجری قمری به دنیا آمد. ابن فارض مقدمات علوم را نزد پدر فرا گرفت. پدرش مردی عالم و زاهد و مدتی نایب الحکم ملک عزیز ایوبی در [[قاهره]] بود و گاهی فرزند خویش را هم با خود به مجالس حکم می برد. زهد و ورع او موجب شد تا دعوت سلطان را برای تصدی مناصب قاضی القضاتی نپذیرد و سرانجام از امور دولتی دست شوید و در جامع ازهر به ارشاد مردم مشغول شود. ابن فارض در [[قاهره]] به استماع حدیث از بهاءالدین قاسم بن عساکر پرداخت و مذهب [[شافعی]] را برگزید. سپس به [[تصوف]] روی آورد و به وادی مستضعفین در [[کوه مقطّم]] رفت و به ریاضت و مجاهدت پرداخت. گویند روزی، هنگامی که به [[قاهره]] بازگشته بود و قصد ورود به مدرسه سیوفیه داشت، پیرمرد بقالی را دید که برخلاف قاعده مقرر وضو می گرفت، ابن فارض به قصد اعتراض با او به سخن گفتن پرداخت، ولی پیرمرد که از اولیاءالله بود به او گفت که ای عمر! گشایش کار تو در [[مصر]] نخواهد بود بلکه در [[مکه]] به مقصود خواهی رسید و اکنون هنگام آن فرا رسیده است. پس از این دیدار ابن فارض به [[حجاز]] رفت و مدت پانزده سال در کوهستان های پیرامون [[مکه]] به تزکیه نفس پرداخت. ابن فارض پس از بازگشت از [[حجاز]]، در صحن خطابه جامع ازهر ساکن شد. وی مورد احترام خاص سلاطین ایوبی و امیران و درباریان بود، ولی هرگز به دربار و درباریان روی خوش نشان نداد. سرانجام وی در 56 سالگی در روز سه شنبه دوم جمادی الاول 632 در صحن [[خطابه ازهر]] درگذشت. از ویژگی های زندگی صوفیانه ابن فارض، توجه خاص او به سماع است که برای او معنا و مفهومی بسیار گسترده داشت. از آواز خواندن رختشویان ساحل نیل به هنگام رختشویی و نوحه سرایی نوحه گران در تشییع جنازه مردگان تا سرودسرایی و نوازندگی کنیزکان در کوی و برزن، صدای ناقوس نگهبانان دربار و شعری که می خواندند، احوال او را چنان دگرگون می کرد و او را به وجد می آورد که رهگذران نیز به وجد می آمدند و سماعی پرشور در می گرفت و گروهی در آن میان بیهوش می افتادند. عصر او به دلایل سیاسی و اجتماعی، آکنده از تمایلات دینی و عرفانی بوده است. وی در روزگاری می زیست که از یک سو خاطره جنگ های صلیبی هنوز در یادها باقی بود و از سوی دیگر [[صلاح الدین ایوبی]] دستگاه خلافت فاطمی را برچیده بود. ایوبیان سعی بر آن داشتند که روحیه دینی را به گونه ای در مردم تقویت کنند که هم دژ محکمی در مقابل مسیحیت [[اروپا]] ییان باشد و هم سدی در برابر [[تشیع]] اسماعیلیان. ابن فارض نیز بی تردید از این رویدادها متأثر بوده است. از آثار او و نیز از آنچه درباره او نوشته اند به روشنی بر می آید که وی یکی از درخشان ترین چهره های عرفان اسلامی بوده است، اما هرگز نمی توان او را یک صوفی به مفهوم متعارف آن به شمار آورد و در چارچوب نظام [[تصوف]] خانقاهی قرار داد. نام ابن فارض در حوزه عرفان و [[تصوف]] قرن هفتم هجری قمری در کنار نام کسانی چون [[محی الدین ابن عربی]] و [[صدرالدین قونوی]] جای می گیرد و قصاید او مخصوصاً تائیه کبری، همراه با فصوص الحکم و فکوک در خانقاه ها و حلقه های [[صوفیه]] تدریس می شده است. از همین روست که علمای ظاهر پیوسته به انکار او برخاسته و از او به عنوان شیخ اتحادی نام برده و تائیه اش را همچون حلوایی دانسته اند که روغنش سمّ افعی است. از سرسخت ترین مخالفان و دشمنان ابن فارض، تقی الدین [[ابن تیمیه]] عالم [[حنبلی]] است که به شدت با رقص و سماع ابن فارض مخالف است و او را در کنار کسانی چون ابن عربی، [[صدرالدین قونوی]]، ابن سبعین و [[حسین بن منصور حلاج|حلاج]]، وحدت وجودی و حلولی می داند. با وجود مخالفان بسیار، بزرگانی هم بوده اند که مقام ابن فارض را شناخته و از او با القاب و عناوینی چون سلطان عاشقان یاد کرده اند. یکی از مدافعان ابن فارض، [[جلال الدین سیوطی]] است که به عقیده او اعتراض برخی از فقها بر اشعار ابن فارض نه از سر دشمنی و اهانت است، بلکه به سبب بیم از آن است که عوام معنای حقیقی اشعار او را درک نکنند و معنای ظاهر ابیات، آنان را گمراه کند. یکی دیگر از طرفداران ابن فارض که ارادت تام نسبت به او دارد، [[عبدالوهاب شعرانی]] (م: 973هـ. ق) است که سعی در انطباق طریقت و شریعت دارد و می کوشید که ابن فارض و [[محی الدین ابن عربی]] را از نسبت های ناروا مبرا کند. شعر ابن فارض متأثر از سنت شعری روزگار وی و آکنده از انواع صناعات بدیعی است و دیوان او به ویژه در مواردی به تکلّف گراییده است. مهمترین اثر ابن فارض، قصیده تائیه کبری یا نظم السلوک است که نظم الدر نیز نامیده شده و شروح بسیار بر آن نوشته شده است. ابن عربی به تائیه ابن فارض توجهی خاص داشت و گویند که می خواست بر آن شرحی بنویسد، ولی ابن فارض به او گفت که فتوحات [[مکیه]] تو شرح تائیه است. ظهور مکتب [[محی الدین ابن عربی]] و نظریه وحدت وجود آن در آغاز سده هفتم هجری قمری و توجه خاص پیروان این مکتب به آثار ابن فارض موجب شد که شارحان تائیه غالباً این قصیده را از دیدگاه نظریه وحدت وجود شرح کنند. بر خلاف [[محی الدین ابن عربی]] که نظریه عرفانی خود را به شیوه فلسفی و استدلالی و به طور جامع و فراگیر ارائه می دهد، ابن فارض در پی تبیین فلسفی نظام هستی نیست. <ref> [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج4، ص373</ref>
| |
| | | |
| == پانویس == | | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۲۷
از صوفیه قادریه.
ایشان پیروان عمر بن ابی الحسن بن المرشد بن علی معروف به ابن الفارض می باشند.
لویی ماسینیون ایشان را از صوفیه قادریه در مصر معرفی می کند. [۱] اما صلاح ابوسعود به قادری بودن ایشان اشاره ای ندارد. [۲] [۳]
پانویس
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیة، ج15، ص185
- ↑ الفرق و الجماعات و المذاهب الاسلامیة، صلاح ابوسعود، ص219
- ↑ الفرق الصوفیة فی الاسلام، تری مینگهام، ص403 / فرهنگ فِرَق اسلامی، محمد جواد مشکور، ص316