بدائیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۱۰ نسخه‌های متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
فرقه هایی که بداء را در حق خداوند متعال جایز می دانند.
  
 
[[ابن اثیر]] در [[اللباب فی تهذیب الانساب]] بَدَائی را به فتح باء و دال ضبط کرده است. <ref> [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج1، ص126</ref>
 
[[ابن اثیر]] در [[اللباب فی تهذیب الانساب]] بَدَائی را به فتح باء و دال ضبط کرده است. <ref> [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج1، ص126</ref>
 +
 +
بداء در اصطلاح به معنای پیدا شدن رأی و نظری جدید در انسان است و بدیهی است که به این معنی در حق خداوند متعال محال است. در روایات ائمة شیعه (علیهم السلام) معنایی دقیق ـ که نام آن را بداء گذاشته اند <ref>[[شرح اصول کافی]]، [[مازندرانی]]، ج4، ص232 / [[الکافی]]، [[کلینی]]، ج1، ص136 / [[الاعتقادات، تصحیح اعتقادات الامامیة کتاب المزار]]، [[شیخ مفید]]، ص40</ref> ـ به خدا نسبت داده شده است. مرحوم [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار]] آن را مورد اشاره قرار داده <ref> [[بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار]]، [[علامه مجلسی]]، ج4، ص122</ref> و توضیح آن را [[آیت الله خویی]] در حاشیه [[اجود التقریرات]] بیان کرده است. <ref> [[اجود التقریرات]]، [[آیت الله خویی]]، ج1، ص514</ref>
  
فرقه هایی که بداء را در حق خداوند متعال جایز می دانند.  
+
مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار، ابتدا هفتاد روایت را در باب بداء ذکر می کند و سپس تحت عنوان «بسط الکلام لرفع شکوک و اوهام» به بررسی تفصیلی مسئله می پردازد. <ref> [[بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار]]، [[علامه مجلسی]]، ج4، ص122</ref>
  
بداء در اصطلاح به معنای پیدا شدن رأی و نظری جدید در انسان است و بدیهی است که به این معنی در حق خداوند متعال محال است. در روایات ائمة شیعه علیهم السلام معنایی دقیق ـ که نام آن را بداء گذاشته اند <ref>شرح اصول کافی، مازندرانی، ج4، ص232 / [[الکافی]]، [[کلینی]]، ج1، ص136 / [[الاعتقادات، تصحیح اعتقادات الامامیة کتاب المزار]]، [[شیخ مفید]]، ص40</ref> ـ به خدا نسبت داده شده است. مرحوم [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار]] آن را مورد اشاره قرار داده <ref> [[بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار]]، [[علامه مجلسی]]، ج4، ص122</ref> و توضیح آن را [[آیت الله خویی]] در حاشیة [[اجود التقریرات]] بیان کرده است. <ref> [[اجود التقریرات]]، [[آیت الله خویی]]، ج1، ص514</ref>
+
[[ابن اثیر]] در [[اللباب فی تهذیب الانساب]] آورده است: «اول کسی که قائل به بداء شد، [[مختار ثقفی|مختار بن ابی عبید ثقفی]] بود». <ref> [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج1، ص126</ref> در این کتاب، بدائیه از [[غلاة (غلات، غلاة)|غلاة]] شمرده شده اند.  
  
مرحوم [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار]]، ابتدا هفتاد روایت را در باب بداء ذکر می کند و سپس تحت عنوان «بسط الکلام لرفع شکوک و اوهام» به بررسی تفصیلی مسئله می پردازد. <ref> [[بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار]]، [[علامه مجلسی]]، ج4، ص122</ref>
+
ابن اثیر در اللباب این گروه را «بدائی» ضبط کرده است. <ref> [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج1، ص126</ref>
 
+
[[ابن اثیر]] در [[اللباب فی تهذیب الانساب]] آورده است: «اول کسی که قائل به بداء شد، [[مختار ثقفی|مختار بن ابی عبید ثقفی]] بود». <ref> [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج1، ص126</ref> در این کتاب، [[بدائیه]] از [[غلاة]] شمرده شده اند.
+
 
+
[[ابن اثیر]] در [[اللباب فی تهذیب الانساب]] این گروه را «بدائی» ضبط کرده است. <ref> [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج1، ص126</ref>
+
  
 
[[دانشنامه جهان اسلام]] در مقاله ای به قلم [[آیت الله جعفر سبحانی]] درباره مفهوم بداء می نویسد: «از اعتقادات مشهور [[شیعه امامیه]] است که گاه جزو آرای اختصاصی آنها نام برده می شود و غالباً مخالفان [[شیعه]] به انکار و انتقاد آن پرداخته اند. این نظریه بر سه آموزه پایه ای مبتنی است:
 
[[دانشنامه جهان اسلام]] در مقاله ای به قلم [[آیت الله جعفر سبحانی]] درباره مفهوم بداء می نویسد: «از اعتقادات مشهور [[شیعه امامیه]] است که گاه جزو آرای اختصاصی آنها نام برده می شود و غالباً مخالفان [[شیعه]] به انکار و انتقاد آن پرداخته اند. این نظریه بر سه آموزه پایه ای مبتنی است:
سطر ۱۸: سطر ۱۷:
 
ب) تصریح و تأکید [[قرآن]] بر اینکه خدا کار آفرینش را وانگذاشته و هر روزی در کاری نو است <ref>سوره رحمان:29</ref> و عالم امر و خلق در دست اوست <ref>سوره اعراف:54</ref> و خلقت و ایجاد و تدبیر عالَم به حسَب مشیت خدا استمرار دارد، . . . و اینکه دو دست قدرت او گشاده است <ref>سوره مائده:64</ref>، برای هیچیک از مذاهب اسلامی جای ابهام و شکّ نگذاشته است.  
 
ب) تصریح و تأکید [[قرآن]] بر اینکه خدا کار آفرینش را وانگذاشته و هر روزی در کاری نو است <ref>سوره رحمان:29</ref> و عالم امر و خلق در دست اوست <ref>سوره اعراف:54</ref> و خلقت و ایجاد و تدبیر عالَم به حسَب مشیت خدا استمرار دارد، . . . و اینکه دو دست قدرت او گشاده است <ref>سوره مائده:64</ref>، برای هیچیک از مذاهب اسلامی جای ابهام و شکّ نگذاشته است.  
  
ج) طبق تعلیم [[قرآن]] و حدیث، سرنوشت انسانها با کارهای خوب یا بد تغییر می کند. صدقه، احسان، صله رحم، نیکی به پدر و مادر، استغفار، توبه، شکرگزاری، به کارگیری بجای نعمت، حقگزاری و. . . تقدیر را تغییر می دهد، موجب گشایش می شود، اندوه را می زداید، روزی و مواهب طبیعی را می افزاید. در برابر، کارهای غیر اخلاقی و نافرمانی احکام شریعت، . . . نقش منفی در سرنوشت افراد دارد؛ روزی را می کاهد، عمر را کوتاه می کند، مایه تلخکامی زندگی می شود و چه بسا قحطی به بار می آورد.  
+
ج) طبق تعلیم قرآن و حدیث، سرنوشت انسانها با کارهای خوب یا بد تغییر می کند. صدقه، احسان، صله رحم، نیکی به پدر و مادر، استغفار، توبه، شکرگزاری، به کارگیری بجای نعمت، حقگزاری و. . . تقدیر را تغییر می دهد، موجب گشایش می شود، اندوه را می زداید، روزی و مواهب طبیعی را می افزاید. در برابر، کارهای غیر اخلاقی و نافرمانی احکام شریعت، . . . نقش منفی در سرنوشت افراد دارد؛ روزی را می کاهد، عمر را کوتاه می کند، مایه تلخکامی زندگی می شود و چه بسا قحطی به بار می آورد.  
  
تأکید بر پیوند داشتن افعال انسانهاـ چه افعال عبادی، چه کارهای اخلاقی و چه افعال قلبی و خصوصاً باورهای اعتقادی ـ با سرنوشت مردم و اینکه آدمی خود سرنوشت خویش را رقم می زند، در [[قرآن]] و حدیث، هم به صورت کلّی و هم در قالبهای موردی، بسیار زیاد است (از جمله رجوع کنید به آیات رعد:11؛ انفال: 53؛ اسراء: 13؛ رجوع کنید به دعا، توبه، صله رحم، سعادت و شقاوت و. . . ). نظریه بداء در واقع برآیند این سه مؤلّفه است. . . . آیه یازدهم رعد به این هر دو نکته اشاره دارد: «خدا نعمتهایی را که به قومی داده است تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خودشان اسباب دگرگونی آن را فراهم کنند. » نظریه بداء تأکیدی است بر «دائمی بودن کار آفرینش خدا» از یک سو و حریت آدمی در کارهای خود از سوی دیگر، که در مواردی به تبدیل قدر و قضای الهی در حقّ او می انجامد. قبول این نظریه متضمّن دو پرسش جدّی است، یکی در باب قضا و قدر و دیگری در باب علم خدا. درباره پرسش اول، چنانکه در احادیث توضیح داده شده، قضا و قدر خدا بر دوگونه است: حتمی و غیرحتمی. دگرگونی قضا و قدر، و به تعبیر رایج، بداء در حوزه قضا و قدر غیرحتمی روی می دهد و این حوزه، خود رکنی از نظام قضا و قدر حتمی است؛ به این معنا که بنابر سنّتِ (قضا و قدر حتمی) الهی، بسیاری از آنچه در عالم تکوین مقدّر شده یا به مرحله قضا رسیده، قطعیت ندارد. . . و با تغییر برخی شرایط که غالباً به کارهای انسان راجع است، قضا یا قَدَری دیگر جانشین آن می شود. . . . و ازینرو می توان اعتقاد به بداء را اعتقاد به «محو و اثبات» در عالم تکوین دانست.  
+
تأکید بر پیوند داشتن افعال انسانهاـ چه افعال عبادی، چه کارهای اخلاقی و چه افعال قلبی و خصوصاً باورهای اعتقادی ـ با سرنوشت مردم و اینکه آدمی خود سرنوشت خویش را رقم می زند، در قرآن و حدیث، هم به صورت کلّی و هم در قالبهای موردی، بسیار زیاد است (از جمله رجوع کنید به آیات رعد:11؛ انفال: 53؛ اسراء: 13؛ رجوع کنید به دعا، توبه، صله رحم، سعادت و شقاوت و. . . ). نظریه بداء در واقع برآیند این سه مؤلّفه است. . . . آیه یازدهم رعد به این هر دو نکته اشاره دارد: «خدا نعمتهایی را که به قومی داده است تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خودشان اسباب دگرگونی آن را فراهم کنند. » نظریه بداء تأکیدی است بر «دائمی بودن کار آفرینش خدا» از یک سو و حریت آدمی در کارهای خود از سوی دیگر، که در مواردی به تبدیل قدر و قضای الهی در حقّ او می انجامد. قبول این نظریه متضمّن دو پرسش جدّی است، یکی در باب قضا و قدر و دیگری در باب علم خدا. درباره پرسش اول، چنانکه در احادیث توضیح داده شده، قضا و قدر خدا بر دوگونه است: حتمی و غیرحتمی. دگرگونی قضا و قدر، و به تعبیر رایج، بداء در حوزه قضا و قدر غیرحتمی روی می دهد و این حوزه، خود رکنی از نظام قضا و قدر حتمی است؛ به این معنا که بنابر سنّتِ (قضا و قدر حتمی) الهی، بسیاری از آنچه در عالم تکوین مقدّر شده یا به مرحله قضا رسیده، قطعیت ندارد. . . و با تغییر برخی شرایط که غالباً به کارهای انسان راجع است، قضا یا قَدَری دیگر جانشین آن می شود. . . . و ازینرو می توان اعتقاد به بداء را اعتقاد به «محو و اثبات» در عالم تکوین دانست.  
  
درباره پرسش دوم، یعنی پیوند نظریه بداء با موضوع علم خدا، از آنرو که موهم تغییر رأیی برخاسته از آگاهی نو بوده و دست کم در حوزه افعال بشر، حکایت از عدم آگاهی کامل نسبت به موضوع یا پشیمانی از یک تصمیم دارد، امامان [[شیعه]] پیوسته تأکید داشته اند که وقوع بداء در ساحت ربوبی ناشی از پیدا شدن آگاهی جدید یا زوال جهل نیست، بلکه همین دگرگونی در تقدیر نیز در علم مکنون الهی وجود داشته است. دانشمندان امامیه نیز در آثار خود نظریه بداء را بر پایه همین احادیث و آن آموزه ها شرح داده اند.  
+
درباره پرسش دوم، یعنی پیوند نظریه بداء با موضوع علم خدا، از آنرو که موهم تغییر رأیی برخاسته از آگاهی نو بوده و دست کم در حوزه افعال بشر، حکایت از عدم آگاهی کامل نسبت به موضوع یا پشیمانی از یک تصمیم دارد، امامان [[شیعه]] پیوسته تأکید داشته اند که وقوع بداء در ساحت ربوبی ناشی از پیدا شدن آگاهی جدید یا زوال جهل نیست، بلکه همین دگرگونی در تقدیر نیز در علم مکنون الهی وجود داشته است. دانشمندان [[امامیه]] نیز در آثار خود نظریه بداء را بر پایه همین احادیث و آن آموزه ها شرح داده اند.  
  
در این میان، آنچه مایه غرابت نظریه بداء، و احیاناً تشنیع بر [[شیعه]] شده، یکی کاربرد واژه «بداء» و دیگری گزارشهایی از وقوع بداء نسبت به پیشگویی های پیامبر یا امامان [[شیعه]] است. «بداء» از ریشه «ب د و» به یکی از دو معنای ظهور و پیدا شدن رأی جدید است و طبعاً نسبت دادن آن به خدا در معنای حقیقی آن پذیرفته نیست، . . . عالمان [[شیعه]]، ناگزیر از پذیرش معنای مجازی برای بداء شده اند، زیرا نسبت دادن معنای اصلی آن، یعنی صواب دید چیزی بعداز آگاهی یافتن بر آن، به خدا درست نیست.  
+
در این میان، آنچه مایه غرابت نظریه بداء، و احیاناً تشنیع بر شیعه شده، یکی کاربرد واژه «بداء» و دیگری گزارشهایی از وقوع بداء نسبت به پیشگویی های پیامبر یا امامان شیعه است. «بداء» از ریشه «ب د و» به یکی از دو معنای ظهور و پیدا شدن رأی جدید است و طبعاً نسبت دادن آن به خدا در معنای حقیقی آن پذیرفته نیست، . . . عالمان [[شیعه]]، ناگزیر از پذیرش معنای مجازی برای بداء شده اند، زیرا نسبت دادن معنای اصلی آن، یعنی صواب دید چیزی بعداز آگاهی یافتن بر آن، به خدا درست نیست.  
  
مورد دوم، گزارشهایی از وقوع بداء است که آن را «بداء در اثبات» می نامیم. برخی از این گزارشها در [[قرآن]] آمده و در چند حدیث ذکر شده است. داستان رؤیای ابراهیم علیه السلام که صحنه ذبح فرزندش اسماعیل را چند بار دید و تلقّی او از این رؤیا اولاً آن بود که باید به قربان کردن فرزندش اقدام کند و ثانیاً برای فرزندش از تحقق این رویداد در آینده خبر دهد. . . . موسی علیه السلام چون به میقات می رفت، خبر از سی روز غیبت داد و هارون را به جانشینی خود در این دوره برگزید، ولی این میقات چهل روزه شد و در همان ده روز پایانی، ماجرای گوساله پرستی بنی اسرائیل رخ داد. موسی از این تقدیر دوم آگاهی نداشت و به گفته [[قرآن]] وعده خدا با او سی روزه بود. . . یونس از هدایت پذیری مردمش ناامید شد و با بروز نشانه های عذاب آنها را ترک گفت. اما تقدیر نقشی دیگر زد، آن مردم از گذشته پشیمان شدند، به درگاه خدا تضرّع کردند، ایمان آوردند و خدا عذابِ آمیخته با خواری را از ایشان دور کرد. » <ref> [[دانشنامه جهان اسلام]]، ج2، ص451</ref>
+
مورد دوم، گزارشهایی از وقوع بداء است که آن را «بداء در اثبات» می نامیم. برخی از این گزارشها در قرآن آمده و در چند حدیث ذکر شده است. داستان رؤیای [[ابراهیم]] (علیه السلام) که صحنه ذبح فرزندش [[اسماعیل]] را چند بار دید و تلقّی او از این رؤیا اولاً آن بود که باید به قربان کردن فرزندش اقدام کند و ثانیاً برای فرزندش از تحقق این رویداد در آینده خبر دهد. . . . [[موسی]] (علیه السلام) چون به میقات می رفت، خبر از سی روز غیبت داد و هارون را به جانشینی خود در این دوره برگزید، ولی این میقات چهل روزه شد و در همان ده روز پایانی، ماجرای گوساله پرستی بنی اسرائیل رخ داد. موسی از این تقدیر دوم آگاهی نداشت و به گفته قرآن وعده خدا با او سی روزه بود. . . [[یونس]] از هدایت پذیری مردمش ناامید شد و با بروز نشانه های عذاب آنها را ترک گفت. اما تقدیر نقشی دیگر زد، آن مردم از گذشته پشیمان شدند، به درگاه خدا تضرّع کردند، ایمان آوردند و خدا عذابِ آمیخته با خواری را از ایشان دور کرد. » <ref> [[دانشنامه جهان اسلام]]، ج2، ص451</ref>
  
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۰۸

فرقه هایی که بداء را در حق خداوند متعال جایز می دانند.

ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب بَدَائی را به فتح باء و دال ضبط کرده است. [۱]

بداء در اصطلاح به معنای پیدا شدن رأی و نظری جدید در انسان است و بدیهی است که به این معنی در حق خداوند متعال محال است. در روایات ائمة شیعه (علیهم السلام) معنایی دقیق ـ که نام آن را بداء گذاشته اند [۲] ـ به خدا نسبت داده شده است. مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار آن را مورد اشاره قرار داده [۳] و توضیح آن را آیت الله خویی در حاشیه اجود التقریرات بیان کرده است. [۴]

مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار، ابتدا هفتاد روایت را در باب بداء ذکر می کند و سپس تحت عنوان «بسط الکلام لرفع شکوک و اوهام» به بررسی تفصیلی مسئله می پردازد. [۵]

ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب آورده است: «اول کسی که قائل به بداء شد، مختار بن ابی عبید ثقفی بود». [۶] در این کتاب، بدائیه از غلاة شمرده شده اند.

ابن اثیر در اللباب این گروه را «بدائی» ضبط کرده است. [۷]

دانشنامه جهان اسلام در مقاله ای به قلم آیت الله جعفر سبحانی درباره مفهوم بداء می نویسد: «از اعتقادات مشهور شیعه امامیه است که گاه جزو آرای اختصاصی آنها نام برده می شود و غالباً مخالفان شیعه به انکار و انتقاد آن پرداخته اند. این نظریه بر سه آموزه پایه ای مبتنی است:

الف) این باور که خدا بر همه چیزها و رویدادها، از گذشته و حال و آینده، آگاه است و چیزی از اندک و بسیار بر او پوشیده نیست.

ب) تصریح و تأکید قرآن بر اینکه خدا کار آفرینش را وانگذاشته و هر روزی در کاری نو است [۸] و عالم امر و خلق در دست اوست [۹] و خلقت و ایجاد و تدبیر عالَم به حسَب مشیت خدا استمرار دارد، . . . و اینکه دو دست قدرت او گشاده است [۱۰]، برای هیچیک از مذاهب اسلامی جای ابهام و شکّ نگذاشته است.

ج) طبق تعلیم قرآن و حدیث، سرنوشت انسانها با کارهای خوب یا بد تغییر می کند. صدقه، احسان، صله رحم، نیکی به پدر و مادر، استغفار، توبه، شکرگزاری، به کارگیری بجای نعمت، حقگزاری و. . . تقدیر را تغییر می دهد، موجب گشایش می شود، اندوه را می زداید، روزی و مواهب طبیعی را می افزاید. در برابر، کارهای غیر اخلاقی و نافرمانی احکام شریعت، . . . نقش منفی در سرنوشت افراد دارد؛ روزی را می کاهد، عمر را کوتاه می کند، مایه تلخکامی زندگی می شود و چه بسا قحطی به بار می آورد.

تأکید بر پیوند داشتن افعال انسانهاـ چه افعال عبادی، چه کارهای اخلاقی و چه افعال قلبی و خصوصاً باورهای اعتقادی ـ با سرنوشت مردم و اینکه آدمی خود سرنوشت خویش را رقم می زند، در قرآن و حدیث، هم به صورت کلّی و هم در قالبهای موردی، بسیار زیاد است (از جمله رجوع کنید به آیات رعد:11؛ انفال: 53؛ اسراء: 13؛ رجوع کنید به دعا، توبه، صله رحم، سعادت و شقاوت و. . . ). نظریه بداء در واقع برآیند این سه مؤلّفه است. . . . آیه یازدهم رعد به این هر دو نکته اشاره دارد: «خدا نعمتهایی را که به قومی داده است تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خودشان اسباب دگرگونی آن را فراهم کنند. » نظریه بداء تأکیدی است بر «دائمی بودن کار آفرینش خدا» از یک سو و حریت آدمی در کارهای خود از سوی دیگر، که در مواردی به تبدیل قدر و قضای الهی در حقّ او می انجامد. قبول این نظریه متضمّن دو پرسش جدّی است، یکی در باب قضا و قدر و دیگری در باب علم خدا. درباره پرسش اول، چنانکه در احادیث توضیح داده شده، قضا و قدر خدا بر دوگونه است: حتمی و غیرحتمی. دگرگونی قضا و قدر، و به تعبیر رایج، بداء در حوزه قضا و قدر غیرحتمی روی می دهد و این حوزه، خود رکنی از نظام قضا و قدر حتمی است؛ به این معنا که بنابر سنّتِ (قضا و قدر حتمی) الهی، بسیاری از آنچه در عالم تکوین مقدّر شده یا به مرحله قضا رسیده، قطعیت ندارد. . . و با تغییر برخی شرایط که غالباً به کارهای انسان راجع است، قضا یا قَدَری دیگر جانشین آن می شود. . . . و ازینرو می توان اعتقاد به بداء را اعتقاد به «محو و اثبات» در عالم تکوین دانست.

درباره پرسش دوم، یعنی پیوند نظریه بداء با موضوع علم خدا، از آنرو که موهم تغییر رأیی برخاسته از آگاهی نو بوده و دست کم در حوزه افعال بشر، حکایت از عدم آگاهی کامل نسبت به موضوع یا پشیمانی از یک تصمیم دارد، امامان شیعه پیوسته تأکید داشته اند که وقوع بداء در ساحت ربوبی ناشی از پیدا شدن آگاهی جدید یا زوال جهل نیست، بلکه همین دگرگونی در تقدیر نیز در علم مکنون الهی وجود داشته است. دانشمندان امامیه نیز در آثار خود نظریه بداء را بر پایه همین احادیث و آن آموزه ها شرح داده اند.

در این میان، آنچه مایه غرابت نظریه بداء، و احیاناً تشنیع بر شیعه شده، یکی کاربرد واژه «بداء» و دیگری گزارشهایی از وقوع بداء نسبت به پیشگویی های پیامبر یا امامان شیعه است. «بداء» از ریشه «ب د و» به یکی از دو معنای ظهور و پیدا شدن رأی جدید است و طبعاً نسبت دادن آن به خدا در معنای حقیقی آن پذیرفته نیست، . . . عالمان شیعه، ناگزیر از پذیرش معنای مجازی برای بداء شده اند، زیرا نسبت دادن معنای اصلی آن، یعنی صواب دید چیزی بعداز آگاهی یافتن بر آن، به خدا درست نیست.

مورد دوم، گزارشهایی از وقوع بداء است که آن را «بداء در اثبات» می نامیم. برخی از این گزارشها در قرآن آمده و در چند حدیث ذکر شده است. داستان رؤیای ابراهیم (علیه السلام) که صحنه ذبح فرزندش اسماعیل را چند بار دید و تلقّی او از این رؤیا اولاً آن بود که باید به قربان کردن فرزندش اقدام کند و ثانیاً برای فرزندش از تحقق این رویداد در آینده خبر دهد. . . . موسی (علیه السلام) چون به میقات می رفت، خبر از سی روز غیبت داد و هارون را به جانشینی خود در این دوره برگزید، ولی این میقات چهل روزه شد و در همان ده روز پایانی، ماجرای گوساله پرستی بنی اسرائیل رخ داد. موسی از این تقدیر دوم آگاهی نداشت و به گفته قرآن وعده خدا با او سی روزه بود. . . یونس از هدایت پذیری مردمش ناامید شد و با بروز نشانه های عذاب آنها را ترک گفت. اما تقدیر نقشی دیگر زد، آن مردم از گذشته پشیمان شدند، به درگاه خدا تضرّع کردند، ایمان آوردند و خدا عذابِ آمیخته با خواری را از ایشان دور کرد. » [۱۱]

پانویس

  1. اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص126
  2. شرح اصول کافی، مازندرانی، ج4، ص232 / الکافی، کلینی، ج1، ص136 / الاعتقادات، تصحیح اعتقادات الامامیة کتاب المزار، شیخ مفید، ص40
  3. بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار، علامه مجلسی، ج4، ص122
  4. اجود التقریرات، آیت الله خویی، ج1، ص514
  5. بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار، علامه مجلسی، ج4، ص122
  6. اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص126
  7. اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص126
  8. سوره رحمان:29
  9. سوره اعراف:54
  10. سوره مائده:64
  11. دانشنامه جهان اسلام، ج2، ص451