شطّاریه: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «از صوفیه. ایشان منسوب به شیخ عبدالله شطّار هستند. شطّار مرید و خلیفه ملامح...» ایجاد کرد) |
جز («شطّاریه» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بیپایان) [انتقال=فقط مدیران] (بیپایان)) [آبشاری]) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۳ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۰۱
از صوفیه.
ایشان منسوب به شیخ عبدالله شطّار هستند. شطّار مرید و خلیفه ملامحمد شیرین مغربی یا شیخ محمد طیفوری بوده و نسب طریقتی او به بایزید بسطامی می رسد. شیخ عبدالله از دست شخص مغربی یا طیفوری خرقه خلافت و ارشاد پوشید و مأمور به ارشاد اقلیم هند گردید. وی در سال832 هجری قمری وفات یافت. [۱]
شطاریه را طیفوریه نیز می نامند چرا که این سلسله به ابویزید طیفور بسطامی می رسد. [۲]
شایان ذکر است شعبه ای از شطاریه، طبسیه نامیده شده و منسوب به شیخ محمد عارف طبسی می باشند. طبسیه هم چنین گیلکیه نیز نامیده می شوند. شعبه دیگری از شطاریه، عشقیه نام دارد. [۳]
انتشار طریقه شطاریه در اندونزی در طول قرن دهم و یازدهم هجری قمری از طریقه های دیگر صوفیه بیشتر بوده است اما پس از آن، این طریقه در آن منطقه از بین می رود. این طریقه اکنون در جزائر شرقی هند پیـروانی دارد و در عقائد آن ها چیزهائی است کـه خارج از دین می باشد. [۴]
چنان معلوم است که مرکز اصلی این فرقه در جونپور بوده است.
به عقیده آنان توحید، آن است که بجز یک چیز، دیگر چیزی نبینیم و نگوئیم و نفهمیم و نخواهیم. و به جز یک چیز نباشیم. نزد شطاریه، مجاهده، ضدیت با نفس، فناء و فناء الفناء وجود ندارد چرا که همه این ها مستلزم وجود دو شخصیت است. شطاریه، شکوه نمی کنند و چشم آن ها به واهب حقیقی است و مقاله اناالحق را دقیقاًً اجرا می کنند. [۵]
لویی ماسینیون رواج این طریقه را در هند، سوماترا و جاوه برمی شمارد. [۶]
دائرة المعارف الاسلامیة می نویسد: «و هکذا یزعم اصحاب هذا المذهب، انهم بلغوا حدّاً لم یبلغه غیرهم من اصحاب المذاهب الاخری. و ذلک فی وضع النتایج التی استتبعتها مقالة «انا الحق» وضعاً عملیاً علی وجه ادق». [۷]
پانویس
- ↑ ریحانة الادب من تراجم المعروفین بالکنیة واللقب، محمد علی مدرسی، ج3، ص221
- ↑ طرائق الحقائق، معصوم علی شاه، ج2، ص152
- ↑ طرائق الحقائق، معصوم علی شاه، ج2، ص152
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیة، ج6، ص439
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیة، ج13، ص290
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیة، ج15، ص183
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیة، ج13، ص291