معاویة بن ابی سفیان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
جز معاویة بن ابی سفیان» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)) [آبشاری])
 
سطر ۱: سطر ۱:
ابوعبدالرحمن [[معاویة بن ابی سفیان]] بن حرب بن امیة بن عبد شمس بن عبد مناف قریشی اموی سر سلسله خلفای [[امویه]] است. پدرش که صخر نام داشته بیشتر با کنیه خود ابوسفیان شناخته شده و مادرش [[هند]] دختر عتبة بن ربیعة بن عبد شمس است که با لقب [[هند]] جگرخوار شناخته مي‌شود. [[اهل سنت]] مي‌گویند وی قبل از پدرش اسلام آورده ولی از ترس او تا زمان فتح [[مکه]] اسلام خویش را پنهان داشته است. [[شیخ طوسی]] وی را از زمره صحابه [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] برشمرده است. [[معاویة بن ابی سفیان]] پس از مرگ برادرش یزید بن ابی سفیان (اواخر دهه دوم هجری) توسط [[عمر بن خطاب|عمر]] به عنوان امیر [[شام]] انتخاب گردید. و سپس امارت وی بر [[شام]] توسط [[عثمان بن عفان]] مورد تأیید قرار گرفت. ظاهراً حکومت وی 20 سال به طول انجامیده و وی حدود 20 سال نیز خلافت کرده است. [[اهل سنت]]، [[معاویة بن ابی سفیان]] را در زکاوت ستوده اند و روایات بسیاری را از [[عمر بن خطاب|عمر]] در شأن هوش او نقل کرده اند. پس از مرگ [[عثمان بن عفان]] (مقتول 35هـ. ق) [[معاویة بن ابی سفیان]] به بهانه خون خواهی وی، از بیعت با [[امیرالمؤمنین]] سر باز مي‌زند که در نهایت این امر به جنگ صفین منجر مي‌گردد. این جنگ در سال 37 هجری قمری با فتنه [[خوارج]] خاموش گردید و پس از شهادت حضرت امیر (40هـ. ق) [[امام حسن علیه السلام]] ابتدا به جنگ با [[معاویة بن ابی سفیان]] پرداخت و سپس با وی قرارداد صلح امضا نمود. سال مذکور (40هـ. ق) را بواسطه پایان نزاع های داخلی، عام الجماعه نام داده اند. [[معاویة بن ابی سفیان]] که در سال 39 هجری قمری خود را خلیفه خوانده بود در سال 60 هجری قمری در حالی که 82 سال داشت در [[دمشق]] وفات یافت.  
+
ابوعبدالرحمن معاویة بن ابی سفیان بن حرب بن امیة بن عبد شمس بن عبد مناف قریشی اموی سر سلسله خلفای امویه است. پدرش که صخر نام داشته بیشتر با کنیه خود ابوسفیان شناخته شده و مادرش هند دختر [[عتبة بن ربیعة بن عبد شمس]] است که با لقب هند جگرخوار شناخته مي‌شود. [[اهل سنت]] مي‌گویند وی قبل از پدرش اسلام آورده ولی از ترس او تا زمان فتح [[مکه]] اسلام خویش را پنهان داشته است. [[شیخ طوسی]] وی را از زمره صحابه [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] برشمرده است. معاویة پس از مرگ برادرش [[یزید بن ابی سفیان]] (اواخر دهه دوم هجری) توسط [[عمر بن خطاب|عمر]] به عنوان امیر [[شام]] انتخاب گردید. و سپس امارت وی بر شام توسط [[عثمان بن عفان]] مورد تأیید قرار گرفت. ظاهراً حکومت وی 20 سال به طول انجامیده و وی حدود 20 سال نیز خلافت کرده است. اهل سنت، معاویة را در زکاوت ستوده اند و روایات بسیاری را از عمر در شأن هوش او نقل کرده اند. پس از مرگ عثمان(مقتول 35هـ. ق) معاویة به بهانه خون خواهی وی، از بیعت با [[امیرالمؤمنین]] سر باز مي‌زند که در نهایت این امر به جنگ صفین منجر مي‌گردد. این جنگ در سال 37 هجری قمری با فتنه [[خوارج]] خاموش گردید و پس از شهادت حضرت امیر (40هـ. ق) [[امام حسن علیه السلام]] ابتدا به جنگ با معاویة پرداخت و سپس با وی قرارداد صلح امضا نمود. سال مذکور (40هـ. ق) را بواسطه پایان نزاع های داخلی، عام الجماعه نام داده اند. معاویة که در سال 39 هجری قمری خود را خلیفه خوانده بود در سال 60 هجری قمری در حالی که 82 سال داشت در [[دمشق]] وفات یافت.  
  
وی را باید پایه گذار بدعت سلطنت در جهان اسلام دانست. حرکتی که با گرفتن بیعت برای [[یزید بن معاویة]] آغاز شد و در نهایت به حادثه عظیم عاشورا (61هـ. ق) منجر گردید. و بعدها در دوره عباسیان نیز ادامه یافت، در حالی که پیش از آن خلافت اگر به ارزش حقیقی افراد تعیین نمی شد، به صرف نسب نیز معین نمی گردید. <ref> [[الاعلام قاموس التراجم]]، [[خیرالدین زرکلی]]، ج7، ص261 / انساب الاشراف، بلاذری، ج5، ص21 / [[البدایة و النهایة]]، [[ابن کثیر]]، ج8، ص81 / تاریخ [[دمشق]]، ابن عساکر، ج62، ص24 / [[تهذیب الکمال فی اسماء الرجال]]، [[جمال الدین مزی]]، ج28، ص176 / [[اختیار معرفة الرجال]]، [[کشّی]]، [[شیخ طوسی]]، ص46 / [[سیر اعلام النبلاء]]، [[محمد بن احمد ذهبی]]، ج4، ص285 / [[شذرات الذهب فی اخبار من ذهب]]، [[ابن عماد حنبلی]]، ج1، ص65 / [[معجم رجال الحدیث]]، [[آیت الله خویی]]، ج18، ص192</ref>
+
وی را باید پایه گذار بدعت سلطنت در جهان اسلام دانست. حرکتی که با گرفتن بیعت برای [[یزید بن معاویة]] آغاز شد و در نهایت به حادثه عظیم عاشورا (61هـ. ق) منجر گردید. و بعدها در دوره عباسیان نیز ادامه یافت، در حالی که پیش از آن خلافت اگر به ارزش حقیقی افراد تعیین نمی شد، به صرف نسب نیز معین نمی گردید. <ref> [[الاعلام قاموس التراجم]]، [[خیرالدین زرکلی]]، ج7، ص261 / [[انساب الاشراف]]، [[بلاذری]]، ج5، ص21 / [[البدایة و النهایة]]، [[ابن کثیر]]، ج8، ص81 / [[تاریخ دمشق]]، [[ابن عساکر]]، ج62، ص24 / [[تهذیب الکمال فی اسماء الرجال]]، [[جمال الدین مزی]]، ج28، ص176 / [[اختیار معرفة الرجال]]، [[کشّی]]، [[شیخ طوسی]]، ص46 / [[سیر اعلام النبلاء]]، [[محمد بن احمد ذهبی]]، ج4، ص285 / [[شذرات الذهب فی اخبار من ذهب]]، [[ابن عماد حنبلی]]، ج1، ص65 / [[معجم رجال الحدیث]]، [[آیت الله خویی]]، ج18، ص192</ref>
  
  
  
 
==پانويس==
 
==پانويس==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۰۳

ابوعبدالرحمن معاویة بن ابی سفیان بن حرب بن امیة بن عبد شمس بن عبد مناف قریشی اموی سر سلسله خلفای امویه است. پدرش که صخر نام داشته بیشتر با کنیه خود ابوسفیان شناخته شده و مادرش هند دختر عتبة بن ربیعة بن عبد شمس است که با لقب هند جگرخوار شناخته مي‌شود. اهل سنت مي‌گویند وی قبل از پدرش اسلام آورده ولی از ترس او تا زمان فتح مکه اسلام خویش را پنهان داشته است. شیخ طوسی وی را از زمره صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله برشمرده است. معاویة پس از مرگ برادرش یزید بن ابی سفیان (اواخر دهه دوم هجری) توسط عمر به عنوان امیر شام انتخاب گردید. و سپس امارت وی بر شام توسط عثمان بن عفان مورد تأیید قرار گرفت. ظاهراً حکومت وی 20 سال به طول انجامیده و وی حدود 20 سال نیز خلافت کرده است. اهل سنت، معاویة را در زکاوت ستوده اند و روایات بسیاری را از عمر در شأن هوش او نقل کرده اند. پس از مرگ عثمان(مقتول 35هـ. ق) معاویة به بهانه خون خواهی وی، از بیعت با امیرالمؤمنین سر باز مي‌زند که در نهایت این امر به جنگ صفین منجر مي‌گردد. این جنگ در سال 37 هجری قمری با فتنه خوارج خاموش گردید و پس از شهادت حضرت امیر (40هـ. ق) امام حسن علیه السلام ابتدا به جنگ با معاویة پرداخت و سپس با وی قرارداد صلح امضا نمود. سال مذکور (40هـ. ق) را بواسطه پایان نزاع های داخلی، عام الجماعه نام داده اند. معاویة که در سال 39 هجری قمری خود را خلیفه خوانده بود در سال 60 هجری قمری در حالی که 82 سال داشت در دمشق وفات یافت.

وی را باید پایه گذار بدعت سلطنت در جهان اسلام دانست. حرکتی که با گرفتن بیعت برای یزید بن معاویة آغاز شد و در نهایت به حادثه عظیم عاشورا (61هـ. ق) منجر گردید. و بعدها در دوره عباسیان نیز ادامه یافت، در حالی که پیش از آن خلافت اگر به ارزش حقیقی افراد تعیین نمی شد، به صرف نسب نیز معین نمی گردید. [۱]


پانويس

  1. الاعلام قاموس التراجم، خیرالدین زرکلی، ج7، ص261 / انساب الاشراف، بلاذری، ج5، ص21 / البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج8، ص81 / تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج62، ص24 / تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، جمال الدین مزی، ج28، ص176 / اختیار معرفة الرجال، کشّی، شیخ طوسی، ص46 / سیر اعلام النبلاء، محمد بن احمد ذهبی، ج4، ص285 / شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ابن عماد حنبلی، ج1، ص65 / معجم رجال الحدیث، آیت الله خویی، ج18، ص192