کنیا
کنیا کشوری است در شرق آفریقا. پایتخت آن نایروبی است و مومباسا، کیسومو و ناکورو شهرهای مهم آن محسوب میگردند.
کشور کنیا به هشت استان تقسیم گردیده که هر کدام توسط یک استاندار اداره میشود. هراستان به هفتاد و یک منطقه، هر منطقه به ۲۶۲ بخش و هر بخش به ۱۰۸۸ ناحیه تقسیم شدهاند. دولت بر کار استانداریها نظارت میکند. جمعیت این کشور بر پایه آخرین سرشماری رسمی که در سال ۱۹۹۷ انجام شده یازده میلیون و پانصد هزار میباشدالگو:مدرک.
هفتاد و سه درصد مردم کنیا مسیحی، نوزده درصد آنیمیست و شش درصد مسلمان هستند. زبانهای رسمی آنان سواحلی و انگلیسی است.
امور سیاسی کنیا در چارچوب نظام سیاسی ریاستی قرار دارد که رئیس جمهور هم رهبر کشور و هم رهبر دولت است. قوه مجریه در اختیار دولت است. قوه قانونگذاری میان دولت و مجلس ملی کنیا تقسیم شدهاست. قوه قضائیه مستقل از مجریه و قانونگذاری است. پس از مستقل شدن، کنیا ثبات سیاسی خود را در برابر تغییرات سیاسی بحرانهای کشورهای همسایه حفظ کردهاست. با روی کار آمدن دمکراسی، کنیاییها از آزادی بیشتری برخوردار شدندالگو:مدرک.
پیش از تاریخ[ویرایش]
سنگوارههای یافته شده در آفریقا نشان میدهد که پستانداران از ۲۰ میلیون سال پیش در آن زندگی میکردهاند. یافتههای اخیر در کنار دریاچه تورکانای کنیا نشان میدهد که انسانهای نخستین حدود ۵/۲ میلیون سال پیش در آن زندگی میکردهاند. در سال ۱۹۸۴، ریچارد لیکی و کامویا کیمئو اسکلت یک پسر بچه تورکانایی را در دریاچه تورکانا کشف کردند که مربوطه به ۶٫۱ میلیون سال پیش است. صدها سنگواره دایناسورهای ددپا و تمساحهای غول پیکر در اطراف کنیا در سال ۲۰۰۴ کشف شدهاست. فسیلهای مربوط به دوران میانهزیستی (بیش از ۲۰۰ میلیون سال پیش) توسط گروه جستجوی دانشگاه یوتا و موزه ملی کینا در ژوئیه و اوت ۲۰۰۴ در لوکیتانگ جورج در نزدیکی دریاچه تورکانا پیدا شدهاست.
تاریخ مستعمراتی[ویرایش]
کوچنشینهایی از مناطق عربی و ایران از قدیم در کرانههای کنیا ساکن شده بودند. پرتغالیها نخستین استعمارگرانی بودند که پا به کنیا گذاشتند. آنها مدتی بر مناطق ساحلی از مالیندی تا مومباسا، حکمرانی کردند. دوره مستعمراتی شرق آفریقا بطور رسمی از سال ۱۵۰۵ آغاز میشود که کشتیهای دریادار تحت فرمان دوم فرانسیسکو دی آلمیدا منطقه کیلوا را با توپخانه مورد هجوم قرار دارند و غارت کردند، این جزیره اکنون در جنوب تانزانیا قرار دارد. سپس بعلت عدم پرداخت مالیات توسط رهبر شهر مومباسا، آنجا را نیز غارت کردند. سپس حملات به هوجا (که اکنون اونگاوا نام دارد و در دهانه رودخانه تانا واقع شدهاست)، باراوا، آنگوچه، پیت و سایر شهرهای ساحلی ادامه یافت تا سرانجام تمامی شهرهای واقع بر ساحل شرقی آفریقا، به پادشاه پرتغال مالیات میدادند. پرتغالیها از استعمار شرق آفریقا دو هدف داشتند: جمعآوری مالیات و کنترل تجارت در اقیانوس هند این اهداف تا حدودی موفقیت آمیز بود. و گاهی حاکمان محلی شرق آفریقا علیه پرتغالیها شورش میکردند.
به هر حال، کشتیهای پرتغالی در مورد بازرگانی در منطقه غربی اقیانوس هند، اختلاف داشتند و به علت کنترل راهبردی بندرها و خطوط کشتیرانی، تعرفه زیادی را برای جابهجایی کالا دریافت میکردند. ساخت دژ جیسوس در مومباسا در سال ۱۵۹۳، وسیلهای برای تقویت تسلط پرتغال بر منطقه بود ولی با هجوم بریتانیاییها، آلمانیها، و اعراب عمانی در سده هیجدم از میزان نفوذ پرتغال کاسته شد. اعراب عمانی مستقیماً با پرتغال درگیر شدند و استحکامات پرتغال را محاصره کردند و به کشتیهای آنها حمله کردند و سرانجام در سال ۱۷۳۰، پرتغالیها را از سواحل کنیا و تانزانیا بیرون انداختند.
با استعمار کرانههای کنیا و تانزانیا، اعراب نیز مانند فقط میتوانستند، منطقه ساحلی را کنترل کنند و به مناطق داخلی دسترس نداشتند. هر چند بوجود آمدن کشاورزی گل میخحک و رونق تجارت بردگان باعث تقویت قدرت عمان در منطقه شد و در سال ۱۸۳۹ زنگبار بعنوان پایتخت عمان در منطقه توسط سید سعید انتخاب شد. کنترل بنادر اصلی ساحل شرقی آفریقا توسط اعراب تا زمانی ادامه داشت که بریتانیا مصمم شد نظام تجارت بردگان را از بین ببرد و سیستم پول در مقابل کار را پیاده کند. در اواخر قرن نوزدهم، تجارت برده در اقیانوس غیر قانونی اعلام شد و اعراب عمانی نتوانستند در برابر نیروی دریایی بریتانیا مقاومت کنند. حضور عمان در زنگبار و پمبا تا انقلاب ۱۹۶۴ ادامه داشت. هر چند آثار اعراب عمانی در شرق آفریقا از نوادگان پر تعداد اعراب مشخص است که هنوز هم ثروتمندترین و با نفوذترین ساکنان منطقه ساحلی کنیا به شمار میروند.
اغلب تاریخ شناسان اعتقاد دارند که دوران مستعمراتی کنیا از زمان تحتالحمایه شدن سلطان زنگبار توسط آلمانها در سال ۱۸۸۵ و تأسیس کمپانی امپراطوری بریتانیا – شرق آفریقا در سال ۱۸۸۸، شروع شدهاست. سپس بریتانیا اقدام به احداث خط آهن اوگاندا – کنیا کرد که با وجود مخالفت قبایل مختلف، بویژه مردم ناندی به رهبری «اورکویوت» از سالهای ۱۸۹۵ تا ۱۹۰۵، موفق به ساخت آن شد.
با آغاز جنگ جهانی اول در اوت ۱۹۲۴، دولتمردان آفریقای شرقی بریتانیا و تانزانیا، توافقنامه آتشبس را امضا کردند که مناطق مستعمراتی دور از جنگ مستقیم باشد. هر چند کلنل پل وان لتو ووربک پس از بدست گرفتن فرماندهی ارتش آلمان، تصمیم گرفت تمامی منابع بریتانیایی را محاصره کند. با شکست دادن نیروی دریایی بریتانیا، آلمانها، تجهیزات بریتانیا را تصرف کردند. او سپس به مدت یازده روز در زامبیا بود تا عهدنامه صلح در ۱۹۱۸ به امضاء رسید. برای خارج کردن وان لتو از سرزمینهای داخلی، بریتانیا، ارتش هند را به کمک کشتیهای متعدد به آنجا منتقل کرد. آنها به کارگران بسیار زیادی نیاز داشتند تا تجهیزات و آذوقه را با پای پیاده به مناطق داخلی حمل کنند. سرانجام گروههای حمل و نقل شکل گرفتند و بیش از ۴۰۰۰۰۰ آفریقایی، بهای سیاست طولانی مدت را پرداخت کردند.
در اوایل سده بیستم، کشاورزان اروپایی و بریتانیایی در مناطق مرکزی داخلی کنیا ساکن شدند و با کاشت قهوه و چای ثروتمند شدند. در حوالی سالهای ۱۹۳۰، حدود ۳۰۰۰۰ نفر ساکنین این منطقه به خاطر تأثیرشان بر اقتصاد، از نیروهای سیاسی رنج فراوانی میکشیدند. منطقه، سرزمین مادری میلیونها نفر از اهالی قبیله کیکویو بود که طبق قوانین اروپایی زمین نداشتند و مانند کشاورزان دوره گرد زندگی میکردند. ساکنان منطقه برای حفظ علایق آنان، رشد قهوه را ممنوع اعلام کردند که این کار باعث افزایش مهاجرت دسته جمعی به شهرها گردید.
در سال ۱۹۵۱، سیر هوراس هکتور هرن که قبلاً رئیس دادگستری سیلان بود، به کنیا آمد و در دادگاه اصلح نایروبی مستقر شد. توتا سال ۱۹۵۴ این مقام را در اختیار داشت. در شب مرگ جورج ششم در ۵ فوریه ۱۹۵۲، هرن، شاهزاده الیزابت را به مراسم شام هتل تری توپس همراه کرد که در آنجا به عنوان ملکه الیزابت انتخاب شد. سپس هرن به همراه ملکه به انگلیس بازگشت.
از اکتبر ۱۹۵۲ تا دسامبر ۱۹۵۹، کنیا شاهد افزایش شورش مائومائو علیه قوانین بریتانیایی بود. در ژانویه ۱۹۵۳، ژنرال ارشد هینده، برای فرماندهی عملیات سرکوب شورش انتخاب شد. بعلت نداشتن سیستم اطلاعاتی، ژنرال سر جورج ارسکین بعنوان فرمانده نیروهای استعمارگر انتخاب شد که مشخصاً مورد حمایت وینستون چرچیل بود. دستگیر کردن ژنرال چینی وارویو ایتوته و بازجویی از او باعث شد تا اطلاعات بیشتری راجع به ساختار فرماندهی مائو مائو بدست بیاورند. پس از هفتهها برنامه ریزی، عملیات آنویل در ۲۴ آوریل ۱۹۵۴ آغاز شد. در این عملیات نایروبی به محاصره در آمد و ساکنین آن تحت نظر گرفته شدند. در ۱۹۵۳، هومه گارد بعنوان نیروی امنیتی بکار گرفته شد. گارد ویژه که اعضای آن آفریقاییهای وفادار و نه نیروهای خارجی و بریتانیایی، بودند بعنوان هسته اصلی برنامههای دولت برای کنترل مائو مائو فعالیت میکردند. در پایان دوران وضعیت اضطراری، گارد ویژه ۴۶۸۶ نفر مائومائورا کشته بود که حدود ٪۴۲ از کل جمعیت آنان بود. دستگیری ددان کیانی در ۲۱ اکتبر ۱۹۵۶ در نیری باعث شکست کامل شورش مائومائو گردید.