سیستان
سیستان سرزمینی با وسعت ۷۰۰۷ مایل، دارای آب فراوان (به علت خشکسالیهای متوالی حجم آب بسیار پایین آمده و دریاچه هامون کاملا خشک شده است) و خاک آبرفتی و از مناطق بسیار حاصلخیز ایران است. فاصله آن با مرکز استان سیستان و بلوچستان (زاهدان) ۲۰۰ کیلومتر است که شمالی ترین شهر این استان و شرقی ترین شهر ایران است و در گذشته از آبادترین مناطق ایران و یکی از مراکز تمدنی بودهاست. سیستان به انبار غله ایران معروف بوده و وجود ویرانههای فراوان شهرها و روستاها در این منطقه اثباتی است بر این مدعا.[۱] این سرزمین در داستانهای اساطیری، پهلوانی، تاریخی و دینی ایران مقام والایی دارد و نامداران بسیاری از آن برخاستهاند.[۲]
جغرافیا
سیستان کنونی در شرق ایران و در شمال استان سیستان و بلوچستان در دشت پست و همواری در ۳۰درجه و ۱۸دقیقه تا ۳۱درجه و ۲۰دقیقه عرض شمالی و ۶۱درجه و ۱۰دقیقه تا ۶۱درجه و ۵۰دقیقه طول شرقی، نسبت به نیمروز گرینویچ قرار دارد. از شمال به استان خراسان جنوبی، از جنوب تا نزدیک دشتک، از شرق به کشور افغانستان و از غرب به کویر کرمان محدود است. مساحت دشت سیستان ۱۵۱۹۷ کیلومتر مربع است که ۵۵۶۰ کیلومتر مربع آن را دریاچه هامون و اراضی مشرف به دریاچه هامون تشکیل میدهد.[۳]
سیستان جلگهای است که شاهرگ حیاتی آن رودخانه معروف هیرمند است. این رودخانه از کوههای بابایغما در جنوب سلسله جبال هندوکش سرچشمه گرفته و بعد از طی صدها فرسنگ به مرز ایران میرسد و پس از سیرآب کردن جلگه سیستان، مازاد آن وارد دریاچه هامون شده و سرریز آن از طریق رودخانه شیله (شیلا- شلاق) وارد گودزره در مرز پاکستان و افغانستان میشود.
رودخانه هیرمند در سیستان بارها تغییر مسیر داده و دلتای جدیدی ایجاد کردهاست. به همین دلیل هم در گوشه و کنار این منطقه آثارحیات انسانی و خرابههای باقیمانده دیده میشوند که توسط سیلاب یا تغییر مسیر آب متروک شدهاند و مردم آنجا را ترک گفتهاند. قدیمیترین مکان سکونتی انسان را در شهر سوخته و یا همان کاخ گلشن زرنگار، در کنار جاده زابل - زاهدان مشاهده میکنیم. سیستان در اساطیر ایران و آئین زرتشت، اهمیت بسزایی دارد. در داستانهای قدیم ایرانی، سیستان و زابلستان از این جهت واجد شهرت و اهمیت است که موطن زال، پدر رستم، پهلوان نامدار ایران باستان میباشد. در یک متن پهلوی به نام شهرهای ایران، ساخت سیستان و بنای آتشکده کرکویه، به افراسیاب تورانی نسبت داده شدهاست.[۴]
مورخین قدیم یونان، سرزمین واقع در مسیر سفلای هیرمند را درانگیانا میخواندند که ضبطهای دیگرش زرنگای و سرنگای میباشد. از این منطقه در کتیبههای داریوش اول در بیستون و تخت جمشید، تحت عنوان زرنک یاد شدهاست.[۵]
با ورود آخرین دسته از آریاییها در حدود سال ۱۲۸ ق. م؛ که سکه یا سکاها نامیده میشدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کنارههای دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان میگفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت که امروزه به همین نام خوانده و شناخته میشود.
منابع
- الگو:یادکرد
- سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان ---> دقیقاً مرتبط با همین مقاله
- ↑ استراتژی سرزمینهای سوخته؛ سیستان و نخستین گامهای نفوذ استعمار
- ↑ ویرانههای باستانی سیستان: علل ویرانی سیستان
- ↑ سازمان برنامه و بودجه سیستان و بلوچستان، طرح بررسی قابلیتها و امکانات توسعه استان، جلد اول، منابع طبیعی، ۱۳۷۶، ص ۱۱.
- ↑ متون پهلوی. گرداورنده جاماسب جی دستور متوچهر جی جاماسب – آسانا. گزارش سعید عریان. تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱، ص ۷۰.
- ↑ کخ، هاید ماری. از زبان داریوش. مترجم دکتر پرویز رجبی. تهران، کارنگ، ۱۳۷۶، ص ۱۱۵.