سُلیمانیه (از بهره اسماعیلیه)

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

از بهره اسماعیلیه.

ایشان پس از داوود بن عجب شاه، به امامت سلیمان بن عبدالله قائل شدند.

نام دیگر آن ها مکارمه است. عدد آن ها در یمن از ده هزار نفر تجاوز نمی کند و در هند هزار نفرند. [۱]

ریحانی در ملوک العرب به تاریخی که پیروان این فرقه در آن تاریخ ده هزار نفر بوده اند اشاره نمی کند ولی با توجه به تاریخ چاپ کتاب (1951 میلادی) و تاریخ نوشته شدن مقدمه ملوک العرب به قلم ریحانی (1924 میلادی، 1343 هجری قمری) می توان به حدود تاریخی مطلب پی برد.

جمعیت بهره های سلیمانی از حدود پنج هزار تن تجاوز نمی کند که عمدتاًً در بمبئی، بارودا، احمدآباد و حیدرآباد متمرکزند، حال آن که شمار اسماعیلیان در یمن حدود هفتاد هزار تن است. داعیان مطلق سلیمانی ها که متعلق به خاندان مکرمی از قبیله یمنی بنویام بوده اند، مقرّ خود را تا نیمه دوم سده 20 میلادی، در نجران در شمال شرق یمن حفظ کرده اند. اسماعیلیان سلیمانی سازمان دعوت ساده ای دارند. در این تشکیلات، داعی مطلق به کمک چند دستیار، سه جزیره یا منطقه ( یمن، هند و پاکستان ) را تحت نظارت دارد. داعی در هند دارای نماینده ای است که وی را منصوب خطاب می کنند. منصوب در بارودا که پایگاه دعوت سلیمانی در هند است، اقامت دارد و در آن جا کتابخانه ای نیز ازآثار خطی اسماعیلی موجود است. منصوب همچنین بر جامعه کوچکی از بهره های سلیمانی در پاکستان نیز نظارت می کند. در هند و پاکستان زبان رسمی دعوت سلیمانی اردو، زبان مشترک اکثریت مسلمانان شبه قاره هند است. ولی در مکاتبات بین بهره های سلیمانی و داعی مطلق آن ها در یمن و عربستان سعودی عربی به کار می رود. بهره های سلیمانی برخلاف داوودیان، از هرگونه نفاق و انشعاب دوری جسته اند. به هر حال بهره های سلیمانی علاوه بر اذیت و آزار حکمرانان سنّی مذهب، با مخاصمت بسیار بزرگ تر بهره های داوودی نیز مواجه بوده اند. در حال حاضر، بهره های سلیمانی گروه مترقی کوچکی را تشکیل می دهند که بر خلاف بهره های داوودی، با تغییرات اجتماعی و آموزش و پرورش مدنی موافقت داشته اند و بر خلاف بهره های داوودی هماهنگی بیشتری با دیگر مسلمانان از جهت زبان، لباس و آداب اجتماعی پیدا کرده اند. [۲]

سلیمانی ها عمدتاًً در یمن زندگی می کنند و بیشتر در نواحی شمال این کشور ساکن هستند. سلیمانی های یمن بین پنجاه تا هفتاد هزار نفر تخمین زده می شود. علاوه بر این حدود چند هزار بهره سلیمانی در هندوستان، در بمبئی و بارودا و احمدآباد و حیدرآباد اقامت دارند و گروه بسیار اندکی مقیم پاکستان هستند. از آنجا که شمار طیبیه ای سلیمانی زیاد نیست، لذا در مقایسه با داوودی ها، سازمان دعوت ساده ای دارند. داعی مطلق در اصطلاح سلیمانی بر سه جزیره (ناحیه دعوت) نظارت دارد. جزیره یمن، جزیره هند و جزیره سند (پاکستان).

داعی مطلق خود در یمن ساکن است و در آنجا با عنوان داعی قبایل یام شناخته می شود. سلیمانی های هند، داعی مطلق را سیدنا صاحب می خوانند و از نماینده او که منصوب خوانده می شود اطاعت می کنند. منصوب در بارودا ساکن است که مرکز دعوت سلیمانی در هند است و سلیمانی ها در این شهر کتابخانه ای از نسخ خطی اسماعیلی را نگهداری می کنند. منصوب هند بر سلیمانی های پاکستان نیز نظارت دارند. در سازمان دعوت سلیمانی، رتبه شیخ وجود ندارد و در یمن بعد از داعی مطلق، مأذون و مکاسر و سپس عامل؛ و در هند بعد از منصوب، عاملان قرار دارند که وظایف عادی روحانیون را انجام می دهند.

زبان رسمی دعوت سلیمانی ها اردو است اما مکاتبات با داعی مطلق به زبان عربی صورت می گیرد. اطلاعیه های داعی مطلق که مشرّفات نام دارد به هندی ترجمه می شود و منصوب در مجالس رسمی آن را قرائت می کند. سلیمانی ها برخلاف داوودی ها بیشتر با جوامع مسلمانان تعامل دارند و نه تنها زبان گجراتی را ترک کرده اند و به اردو که زبان اکثر مسلمانان هند است سخن می گویند، بلکه نوعاً لباس بهره های گجراتی را نیز نمی پوشند و از ازدواج فرزندان خود با مسلمانان اهل سنت ابائی ندارند. بسیاری از آنان خود را با تغییرات روز هماهنگ کرده و با پذیرفتن عقاید سکولار در کسب تحصیلات عالیه کوشیده اند تا جایی که اولین وکیل پایه یک مسلمان هند یک سلیمانی بود. پذیرش این عقاید موجب آن شده که اکثر آن ها قیود شرعی را کنار بگذارند تا حدی که زنان طیبی سلیمانی از اولین زنان مسلمان در هند بودند که در کشف حجاب پیش قدم شدند. در حال حاضر الشرفی الحسین بن الحسن المکرمی، داعی مطلق سلیمانی ها است که از سال 1396هجری قمری عهده دار این منصب بوده است. دانشمند مشهور طیبی، آصف بن علی اصغر فیضی که از متخصصان معاصر فقه اسماعیلی به شمار می رود نیز از این فرقه است. [۳]

رک: داوودیه.

پانویس

  1. ملوک العرب، امین ریحانی، ج1، ص238
  2. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج13، ص165
  3. اسماعیلیه از گذشته تا حال، محمدسعید بهمن پور، ص335