نوریه (از صوفیه قادریه): تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «از صوفیه قادریه. دائرة المعارف بزرگ اسلامی می نویسد: «طریقه قادریه به...» ایجاد کرد)
 
جز نوریه (از صوفیه قادریه)» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)) [آبشاری])
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۴۱

از صوفیه قادریه.

دائرة المعارف بزرگ اسلامی می نویسد: «طریقه قادریه به دلیل گستردگی مراکز انتشارش، و نیز روحیه مدارا و تساهلی که در آن وجود دارد، فاقد همگونی قواعدی است که در دیگر طریقه ها یافت می شود و طوایف پرشمار آن، تنها نوعی پیوند اسمی با بنیان گذار آن دارند و شاخه های متعدد آن ـ بسته به نام شیوخ محلی ـ با نام های گوناگون خوانده می شوند، به این ترتیب، در شرق آفریقا، این طریقه با انتساب به شیخ اویس بن محمد بَراوی (م:1327 هـ.ق) که در 1301 هجری قمری به دعوت سلطان برگش بن سعید (سلطنت: 1278 ـ 1302هـ.ق) به زنگبار آمد، اویسیه نامیده می شود. شیخ اویس و مریدانش در ضمن سفرهای گسترده خود، اشعار و ترانه های دینی را ـ که آموزه های طریقه قادریه در آن ها گنجانده شده بود ـ به لهجه های محلی در سومالی و مناطق اطراف آن پراکندند. پس از شیخ اویس، یکی از خلفای او به نام شیخ عبدالعزیز بن عبدالغنی اموی (م:1314هـ.ق) شاخه اویسیه خود را تشکیل داد و آن را با انتساب به نـور محمدی، نوریه نامید. دیگر خلیفه شیخ اویس، شعوری الحاج، در شمال زنگبار فعـال بود و طریقه ای که او به وجود آورد، کِرامه نامیده می شد. طایفه مستقلی از قادریه اویسیه را نیز شیخ رَمیه (م:1310هـ.ش) در پاگامویو تأسیس کرد که طایفه ای اصیل آفریقا یی به شمـار می آید. دیگر طایفه اویسی را که با نـام سادات قادریه شناخته می شـود، در 1322 هجـری قمری (1904میـلادی) عیسی بـن احمد زنگباری در موزامبیک پایه گذاری کرد. امـا در 1929 میـلادی طایفـه سادات قادریه بـه چند شاخه تقسیم شد و این امر، سرانجام به شکل گیری و بنیان گذاری قادریه بغدادی انجامید. در انشعـاب دیگـری کـه در 1324 هجـری شمسی (1945میـلادی) در طایفـه سادات قادریه رخ داد، قادریه جیلانی شکل گرفت و در 1332 هجـری شمسی شاخه بغدادی خود دچار انشعاب شد و از درون آن قادریه بغدادی حجت صالحین (یا سالکین) برخاست و سرانجام، انشعاب دیگری در طایفه سادات قادریه در 1342 هجری شمسی (1963میلادی) منجر بـه شکل گیری طایفـه ای به نـام مَچرابـا گردیـد.» [۱]

پانویس

  1. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج15، ص464