لرستان

از دایره المعارف فرق اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۵۰ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)

پرش به: ناوبری، جستجو

لُرستان الگو:به لری به معنی سکونتگاه مردم لر[۱][۲][۳][۴][۵] واژه‌ای است که به سرزمین‌های لرنشین اطلاق می‌گردد و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند. حدود لرستان از برخی مناطق دشت‌های شرقی عراق آغاز و تا غرب و جنوب غرب ایران گسترده است. حدود سرزمین لرستان در طول دوران دچار دگرگونی شده است.[۱][۲][۳] گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویان، سکونتگاه لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی را هم شامل می‌شد. اما پس از حکومت صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نام‌گذاری کردند و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد.[۱] این منطقه نیز در حکومت قاجاریان به دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد.[۱] امروزه لرستان نام یکی از استان‌های غربی ایران است. اقوام کرد، لر و برخی اقوام دیگر در لرستان ساکن هستند.[۶]الگو:سخلُر نام قومی ایرانی است که در باختر و جنوب باختری ایران زندگی می‌کنند. زبان لری خویشاوند نزدیک زبان فارسی و به همراه فارسی از شاخه فارسی‌تبار دسته جنوب باختری زبان‌های ایرانی است. ویژگی‌های زبان لری نشان می‌دهد که چیرگی زبان‌های ایرانی در منطقه لرستان در دیرینه‌شناسی باستان از سوی ناحیه پارس صورت گرفته و نه از سوی ناحیه ماد.[۷] لرها مردمانی هستند که از نظر قومی جزئی از مردم کرد به‌شمار نمی‌آیند.[۸] اما از این روی خویشاوندی لرها با مردمان کردتبار تنها در ایرانی بودنشان است.[۹]

تاریخ

لرستان سرزمینی کوهستانی، پر آب و دارای مراتع سرسبز است. در سراسر سرزمین لرستان پوشش درختانی مانند بلوط، نارون، گردو و بادام وجود دارد. تاریخ سکونت اقوام آریایی در لرستان به بیش از ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح باز می‌گردد.[۲] ابتدا مادها در مناطقی که لرستان گفته می‌شود ساکن شدند. در سال‌های بین ۶۲۵ تا ۷۰۰ پیش از میلاد اقوام دیگری همچون سکاها نیز در لرستان ساکن شدند.[۲]

پیش از اسلام

دوره عیلامیان

نخستین مردمی که بر مناطقی از لرستان حاکمیت داشته است عیلامیان بوده‌اند.[۱] گستره نفوذ ایلامی‌ها تا منطقه ممسنی کنونی بوده است.[۱] آنها از نژاد مردم بومی ایران هستند اما اطلاع درستی از چگونگی تشکیل جوامع و ابتدای تاریخ آنها در دست نیست با این حال توانسته بودند پیش از ورود اقوام آریایی به ایران و در حدود هزاره چهارم پیش از میلاد مسیج در بخش‌هایی از غرب ایران کنونی دولتی بنا کنند.[۱۰]الگو:سخنخستین ساکنین لرستان کاسی‌ها بودند.[۱] آنها بابل را فتح کردند و در سال‌های ۱۶۵۰ تا ۱۷۵۰ پیش از میلاد مسیح بر بابل نیز حکومت کردند.[۱]

دولت عیلام شامل خوزستان، لرستان امروزی، پشتکوه و کوه‌های بختیاری بوده و بابلی‌ها سرزمین عیلامی‌ها را الام یا الامتو که به معنی کوهستان و شاید کشور طلوع خورشید بوده می نامیدند.

شهرهای عیلامیان

شهرهای مهم حکومت عیلامی‌ها عبارت بودند از : شوش، اهواز، ماداکتو و خایدالو[۱۰]الگو:سخ والتر هینتس در خصوص شهرهای مهم عیلامی‌ها می‌گوید : الگو:نقل قول عیلامی‌ها در مدت چند هزار سال هویت خود را در برابر اقوامی نیرومند چون سومری‌ها، اکدی‌ها، بابلی‌ها و آشوری‌ها حفظ کردند و در نتیجه به علت اختلاف‌های داخلی و جنگ‌های خانگی، از دشمن خود آشور در سال ۶۵۴ قبل از میلاد مسیح شکست خوردند. مهم‌ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پیش از میلاد را می‌توان به قدرت رسیدن عیلامیان و تشکیل حکومت عیلامی در شمال دشت خوزستان دانست. از آن هنگام تا پیش از ورود مادها و پارسی‌ها حدود یک هزار سال آنچه از تاریخ سرزمین ایران می‌دانیم تنها از تاریخ سیاسی عیلام می‌باشد.[۱۰]

دوره کاسی‌ها

کاسیان قبل از مادها و پارسیان، از ارتفاعات قفقاز و آذربایجان به جنوب غربی ایران وارد شدند ولی در ابتدا سکونت در فلات ایران در نواحی دریای مازندران ساکن شدند و نام خود را به این دریا داده و آن را دریای کاسپی نامیدند.[۱۱] احتمال دارد کاسی‌ها قومی جدا از خوزیان باشند.[۱]الگو:سخ استرابون مورخ یونانی در خصوص کاسی‌ها اینگونه می‌گوید  : الگو:نقل قول واژه کاشی در کتیبه های بابلی به عبارت کاسی یا کاسپی آمده و اقوام کاسی (کاشی) در زمان مهاجرت به تدریج در شهرهای کاشان و قزوین نیز سکونت نمودند و نام خود را بر این دو شهر داده‌اند.[۱۱] این قوم که هم‌زمان با عیلامی‌ها بر بخشهایی از لرستان تسلط داشته‌اند چیره دستی فوق‌العاده‌ای در ساختن مصنوعات مفرغی به دست آوردند. آنان مهمترین قبایل کوهستانی زاگرس محسوب می‌شدند و پیشه دامداری داشته و با زبانی که با عیلامی قرابت داشت، سخن می گفتند. آنان سوار کارانی دلیر و جنگجو بودند و بارها با همسایگان خود از جمله عیلامی‌ها و بابلی‌ها وارد نبرد شدند. آنها حتی توانستند دولت بابل را سرنگون ساخته و مدت شش قرن بر آن سرزمین حکمرانی نمایند. حکومت کاسی‌ها بر بابل در نتیجه شکست از عیلامی‌ها به پایان رسید. آنها پس از شکست از عیلامی‌ها، به سرزمین کوهستانی خود یعنی لرستان بازگشتند.[۱۲][۱۳][۱۴]

شهرها

نام شهرهای حکومت کاسی‌ها از زبان‌های هندواروپایی گرفته شده‌اند.[۱] رود کشکان در منطقه لرستان احتمالاً از واژه کاسیت گرفته شده است.[۱] آثار برخی از شهرهای باستانی در منطقه لرستان همچنان وجود دارد که از آن جمله می‌توان به شهرهای زیر اشاره کرد:[۱]

  • لور، حدود دو فرسخی شمال شهر دزفول.
  • کنزت اندیمش، در محل کنونی اندیمشک.
  • لشتر، در محل کنونی الشتر.

هخامنشیان تا ساسانیان

الگو:اصلی لرستان در زمان حکومت هخامنشیان بخشی از حکومت کاسی‌ها به شمار می‌آمد و هخامنشیان هنگام حرکت از بابل به سوی همدان، ناچار از منطقه لرستان عبور کرده و به کاسی‌ها باج پرداخت می‌کردند.[۱] پهله یا پهلو نام سرزمینی وسیع در غرب ایران بوده‌است که بیشتر شهرها و نواحی زاگرس فعلی را فرا می‌گرفته‌ است.[۱۵] ایالت پهله در زمان ساسانیان به این نام نهاده شده و پهلوی، به مردم، زبان و خط مربوط به پهله اشاره می‌کند.[۱۶] نام پهله بعد از ورود عرب‌ها به ایران به «جبال» و بعدها «کوهستان» تغییر یافته‌است. پهله خود از مناطق کوچک‌تری به نام «مهر» یا «مهرگان» تشکیل می‌شده است مانند «مهرگان کدک» که منظور غرب لرستان بوده‌است.الگو:مدرکالگو:سخ در زمان هخامنشیان، لرستان کنونی به اتفاق ایلام و خوزستان ایالت سوم این امپراتوری عظیم بودند. در زمان اشکانی این سرزمین یکی از ساتراپهای (ایالت)این سلسله بوده‌است و سرانجام اینکه در زمان ساسانیان این منطقه به نام «پهله» نام‌گذاری شد.الگو:مدرک

پس از اسلام

حمله اعراب

حمله اعراب به ایران تاثیر بسیاری در فرهنگ و آداب مردم این کشور برجای گذاشت و این تاثیر شامل منطقه لرستان نیز شد. مردم لر به هر حال توانستند زبان و بسیاری از آداب و رسوم خود را حفظ کنند. تا پایان قرن سوم هجری قمری منطقه لرستان خراج خود را به کوفه پرداخت می‌کرد و به صورت مستقیم زیر نظر خلفا اداره می‌شد اما پس از قدرت گرفتن آل حسنویه در غرب ایران بخش عمده‌ای از لرستان با حسنویه بن حسین برزیکانی موسس این سلسله متحد شد.[۱۷]الگو:سخ پس از حسنویه پسر وی بدر شهر شاپورخواست یا خرم‌آباد کنونی را پایتخت خویش قرار داد و کوشش بسیاری در آبادی منطقه لرستان انجام داد. این سلسله پس از حمله آل بویه منقرض شد. پس از آن شهر شاپورخواست و منطقه لرستان زیر نظر حکومت آل بویه قرار گرفت. در نیمه نخست قرن پنجم هجری قمری ترکان سلجوقی به ایران حمله کردند و لرستان به دست ابراهیم ینال برادر طغرل سجلوقی شکست خورد و ضمیمه حکومت سلجوقیان شد. سلجوقیان شهر شاپورخواست را به عنوان مرکز لرستان باقی گذاشتند. سنگ نبشته‌ای در شرق شهر خرم‌آباد از این سلسله بر جای مانده است.[۱۷]

هزاراسپیان که به نام اتابکان لرستان نیز شناخته می‌شود[۱۸] نام سلسله‌ای لر است که از ( ۵۵۰ تا ۸۲۷ هَ. ق.)، (۱۱۴۸ تا ۱۴۲۴) به نواحی لرستان کنونی و بخش‌هایی از استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری حکومت کرده‌اند.اتابکان به دو دسته اتابکان لر بزرگ و اتابکان لر کوچک تقسیم می‌شود.پایتخت اتابکان لر بزرگ در شهر ایذه (ایدج) و پایتخت اتابکان لر کوچک در شهر خرم‌آباد بود.[۱۹]

اتابکان لر بزرگ

اتابکان لر بزرگ از سلسله هزاراسپیان است که به مناطق چهارمحال و بختیاری کنونی و بخش‌های از استان خوزستان حکومت کرده‌اند.مؤسس این سلسله ابوطاهر است که او را اتابک (ترکمنان) سلغریان برای جلگویری از سرکشی لر بزرگ در سال ۵۴۳ ق . به این ناحیه فرستاد. اباقاخان مغول بعدها حکومت خوزستان را نیز بضمیمه ٔ سرزمین اصلی لر بزرگ به ابوطاهر داد و یکی از آنها یعنی افراسیاب پس از مرگ ارغون خان اصفهان را محاصره کرد اما خیلی زود سرکوب شد.پایتخت این امرا در شهر ایذه بود.اتابکان لر بزرگ تا نیمه اول قرن نهم باقی بودند و آخرین حاکم آنان که غیاث الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری شکست خورد و سلسله ایشان انقراض یافت.

اتابکان لر کوچک

اتابکان لر کوچک سلسله کوچکی از هزاراسپیان هستند که در فاصلهٔ سال‌های ۵۸۰ تا ۱۰۰۶(ه.ق) در قسمت‌های شمالی و غربی لرستان ناحیه لر کوچک حکومت می‌کرده‌اند. امرای این سلسله از اعتاب شجاع‌الدین‌خورشید، مؤسس سلطنت لر کوچک بوده‌اند و آخری‌ن حاکم لر کوچک به دست شاه عباس یکم صفوی کشته و سلسله اتابکان لر کوچک منقرض گردید.[۲۰][۲۱][۲۲][۲۳]

دوره صفویان

در دوران حکومت صفویان ایران به چهار ولایت عربستان، لرستان، گرجستان، کردستان و سیزده بیگلربیگی تقسیم می‎شد.[۲۴] ایران در این دوره به ۲۴ ایالت تقسیم می‌شد که از تعداد دو ایالت جز ایالت‌های لرنشین بودند. این دو ایالت شامل لرستان به مرکزیت خرم‌آباد و کهگیلویه به مرکزیت بهبهان بود. در این دوره ایالت‌های لرستان و کهگیلویه دارای والیانی مستقل بودند.[۲۴] والیان لرستان فیلی در سال ۱۰۰۶ هجری قمری به دستور شاه عباس حاکم پشتکوه و پیشکوه شدند و تا دوران قاجار بر این منطقه حکمرانی کردند.[۲۵]

دوره زندیان

لرستان در دوره زندیان نیز به عنوان یکی از ایالت‌های ایران دارای والی مستقل بود.[۲۴]

دوره قاجار

در این دوره ایران به ۶ استان تقسیم شد که لرستان در استان غرب واقع بود. گستره این استان، همدان، کردستان و کرمانشاه تا خرمشهر و آبادان را شامل می‎شده است.[۲۴] تاپیش از روی کارآمدن سلسله قاجار تمام منطقه لرستان زیرنظر یک والی مستقل یا در بعضی مواقع دو والی مستقل اداره می‌شد اما پس از به قدرت رسیدن قاجارها، آقامحمدخان به دلیل کینه‌ای که از زمان حکومت زندیان نسبت به مردم لر داشت دست به تغییرات بسیاری در منطقه لرستان زد. از جمله اقدامات آقامحمدخان می‌توان به کوچاندن اجباری اقوام لر به قزوین اشاره کرد.[۲۶] همچنین فتحعلی شاه حکومت والیان لرستان را به پشتکوه محدود کرد و تا سال ۱۳۰۷ در آن منطقه حکمرانی کردند اما پس از تصرف پشتکوه توسط نیروهای دولتی غلامرضاخان آخرین والی لرستان به عراق رفت.[۲۵]

تجزیه

پس از آقامحمدخان، فتحعلی شاه به تجزیه لرستان ادامه داد و در راستای این سیاست، پشتکوه (ایلام) را از منطقه لرستان جدا کرد و از آن پس لرستان به صورت مستقیم زیرنظر قاجار و فرستادگان آن که اقلب شاهزادگان بودند اداره شد. لرستان دراین دوره به دلیل سیاست‌های قاجار دچار ناامنی و هرج و مرج شد، اقوام مختلف لر با یکدیگر به ستیز برخواستند و بسیاری از آنها مجدد به کوچ نشینی روی آوردند.[۲۶]

پشتکوه و پیشکوه

الگو:اصلی پیشکوه نام تاریخی مناطقی است در غرب ایران که برابر است با استان لرستان امروزی. بین استان لرستان و استان ایلام رشته کوه کبیرکوه قرار دارد، لرستان را پیشکوه و ایلام را پشتکوه می‌نامیدند.در طرف مقابل پشتکوه نام تاریخی مناطقی است در غرب ایران که برابر است با استان ایلام امروزی است.[۲۷]

مشروطیت

یکی از مهمترین فعالیت‌های سیاسی مردم لر در سده گذشته مشارکت در انقلاب مشروطه ایران بوده است. طرفداری مردم لر و به خصوص ایل بختیاری نقش پررنگی در پیروزی انقلاب مشروطه داشتند.[۲۸]برخی همراهی مردم لر با انقلاب مشروطه را به دلیل مخالفت با محمدعلی شاه می‌دانند.[۲۹][۳۰] این نویسندگان ارتباط سردار اسعد با انگلیسی‌ها و ملاقات با " ادواردگری " وزیر خارجه این کشور قبل از اقدام بختیاری‌ها و عوامل دیگر را دلیل قانع کننده این هدف مشترک می‌دانند.[۳۱]الگو:سخسردار ظفر بختیاری انگیزه خود را در پیوستن به قوای دولتی چنین بیان می‌کند :[۳۲]

الگو:نقل قول الگو:-

فتح تهران

با آغاز تیرماه ۱۲۸۸ شمسی، قوای سردار اسعد به قم و قوای سپهدار به ینگی امام رسیدند. در مقابل سعدالدوله قوایی به فرماندهی امیر مفخم بختیاری به سمت کرج فرستاد. شاه با گرو گذاشتن جواهرات سلطنتی مبلغ پنجاه هزار تومان از بانک استقراضی روس وام گرفت و قسمتی از حقوق معوقه سربازان را پرداخت.الگو:سخ قوای نظامی دو طرف آماده جنگ شدند ولی سعدالدوله در تلاش برای مذاکره و حل و فصل مسالمت آمیز موضوع بود. بدین منظور از سردار اسعد و سپهدار خواست نمایندگانی برای مذاکره نزد او بفرستند ولی درخواست او به نتیجه نرسید و همکاران او از کار کناره گیری کردند.الگو:سخ روز ۲۲ تیرماه ۱۲۸۸ شمسی قوای سردار اسعد و سپهدار در نزدیکی تهران به هم رسیدند و در بادامک اردو زدند. جنگ بین قزاقان دولتی و قوای مشروطه خواه در گرفت و عصر روز ۲۴ تیرماه جنگ به نفع مشروطه خواهان پایان پذیرفت. فردای آن روز محمد علی شاه و نزدیکان او به سفارت روسیه و سعدالدوله به سفارت انگلستان پناه بردند. الگو:-

قیام بختیاری‌ها

در حالی که در تبریز مجاهدین در محاصره قوای دولتی و هم‌پیمانان خارجی آن بودند در اصفهان اعتراض‌ها به بست‌نشینی عده‌ای انجامید و قوای بختیاری که در آن هنگام توسط حاکم اصفهان و بختیاری‌ها صمصام السلطنه رهبری می‌شد برای نجات جنبش مشروطه بسیج شده و از تمامی مناطق لرنشین به سوی اصفهان حرکت کردند. با پیوستن قوای بختیاری جنگ بالا گرفت و نجف قلی خان صمصام‌السلطنه ایلخان بختیاری با نیروی مسلح به اصفهان وارد شد.الگو:سخ برادر او علیقلی خان سردار اسعد نیز که تا آن زمان در فرانسه مشغول تحصیل بود، در پاریس با تعدادی از مشروطه‌خواهان ارتباط تنگاتنگی داشت و خود نیز از مشروطه‌خواهان بود، پس از سفر به لندن و مشورت با وزارت خارجه انگلستان به اصفهان آمد.الگو:سخ مجاهدین بختیاری با حرکت به سوی تهران و با همراهی مجاهدین شمال به فرماندهی سپهدار اعظم که در نزدیکی تهران به هم پیوستند، پس از شکست مقاومت نیروهای استبداد صغیر موفق به فتح تهران و شکست استبداد صغیر شدند.[۳۳]

منابع

  • ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ ۱٫۱۱ ۱٫۱۲ الگو:یادکرد کتاب
  • ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ الگو:یادکرد وب
  • ۳٫۰ ۳٫۱ الگو:یادکرد وب
  • الگو:پک
  • الگو:یادکرد وب
  • الگو:یادکرد وب
  • Yar-Shater, Ehsan. ۱۹۸۲. Encyclopaedia Iranica. London: Routledge & Kegan Paul. V, p. ۶۱۷a.
  • مصطفی تقوی مقدم در کتاب دیرینه‌شناسی سیاسی کهگیلویه، تهران: مؤسسه مطالعات دیرینه‌شناسی معاصر ایران، ۱۳۷۷. ص۴۰.
  • الگو:یادکرد وب
  • ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ الگو:یادکرد وب
  • ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ الگو:یادکرد وب
  • الگو:یادکرد وب
  • الگو:یادکرد
  • الگو:یادکرد
  • الگو:یادکرد وب
  • الگو:یادکرد وب
  • ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ الگو:یادکرد وب
  • الگو:یادکرد وب
  • الگو:یادکرد وب
  • دایرةالمعارف فارسی، ج. ۲، ص. ۲۴۹۲
  • الگو:یادکرد وب
  • الگو:یادکرد وب
  • الگو:یادکرد وب
  • ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ ۲۴٫۳ الگو:یادکرد وب
  • ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ الگو:یادکرد وب
  • ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ الگو:یادکرد وب
  • الگو:یادکرد وب
  • الگو:پک
  • الگو:پک
  • الگو:پک
  • الگو:پک
  • الگو:پک
  • الگو:پک