قلندریه (از صوفیه پیروان قلندر یوسف عربی): تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(یک نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
از [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]].
  
از [[صوفیه]] .  
+
[[سرجان ملکم]] در [[تاریخ ایران]] از این گروه از صوفیه نام می برد و ایشان را در قانون طریقت همسان [[ارسالیه]] و [[تسلیمیه]] معرفی می کند. ممکن است ایشان با قلندریه مذکور متفاوت باشند. <ref> [[تاریخ ایران]]، [[سرجان ملکم]]، ج2، ص138</ref>
  
[[سرجان ملکم]] در [[تاریخ ایران]] از این گروه از [[صوفیه]] نام می برد و ایشان را در قانون طریقت همسان [[ارسالیه]] و [[تسلیمیه]] معرفی می کند. ممکن است ایشان با [[قلندریه]] مذکور متفاوت باشند. <ref> [[تاریخ ایران]]، [[سرجان ملکم]]، ج2، ص138</ref>
+
طریقه تصوفی است که [[قلندر یوسف عربی اسپانی]] آن را تأسیس و شیخ [[جمال الدین ساوی]] آن را به [[دمیاط]] [[مصر]] آورد.  
  
طریقه تصوفی است که قلندر یوسف عربی اسپانی آن را تأسیس و شیخ جمال الدین ساوی آن را به [[دمیاط]] [[مصر]] آورد.
+
وی ریش و ابروهای خود را می تراشید، شاگردانش از او متابعت کرده و در زهدورزی راه های وحشت آوری را سلوک می کردند و بسا بعضی از آنان لخت و عور در کوچه های شهر می گشتند و جز در سال های اخیر، نگهبانان نیز از این عمل جلوگیری نمی نموده اند. [[المنجد]] آن ها را قلندر (به کسر دال و حذف یاء مشدد و ها) ضبط کرده است. <ref> [[المنجد فی الاعلام]]، ذیل عنوان قلندریه </ref>
  
وی ریش و ابروهای خود را می تراشید، شاگردانش از او متابعت کرده و در زهدورزی راه های وحشت آوری را سلوک می کردند و بسا بعضی از آنان لخت و عور در کوچه های شهر می گشتند و جز در سال های اخیر، نگهبانان نیز از این عمل جلوگیری نمی نموده اند. المنجد آن ها را قلندر (به کسر دال و حذف یاء مشدد و ها) ضبط کرده است. <ref> [[المنجد فی الاعلام]]، ذیل عنوان [[قلندریه]] </ref>
+
[[ابن کثیر]] می نویسد: «در سال 761 هجری قمری سلطان امر کرد که قلندریه ریش خود را نتراشند». <ref> [[البدایة و النهایة]]، [[ابن کثیر]]، ج14، ص198</ref> و [[ابن بطوطه]] می نویسد: « قلندریه طائفه ای است از صوفیه که موی ابرو و ریش را می تراشند و پیشوای آن ها شیخ جمال الدین ساوه ای است که در دمیاط از بلاد [[آفریقا]] مدفون است». <ref> [[الرحلة]]، [[ابن بطوطه]]، ج1، ص36</ref>
  
[[ابن کثیر]] می نویسد: «در سال 761 هجری قمری سلطان امر کرد که [[قلندریه]] ریش خود را نتراشند». <ref> [[البدایة و النهایة]]، [[ابن کثیر]]، ج14، ص198</ref> و [[ابن بطوطه]] می نویسد: « [[قلندریه]] طائفه ای است از [[صوفیه]] که موی ابرو و ریش را می تراشند و پیشوای آن ها شیخ جمال الدین [[ساوه]] ای است که در [[دمیاط]] از بلاد [[آفریقا]] مدفون است». <ref> [[الرحلة]]، [[ابن بطوطه]]، ج1، ص36</ref>
+
[[معصوم علی شاه]] در [[طرائق الحقائق]] به شدت بر قلندریه می تازد و می نویسد: «از اخبار مستفیضه. . . ثابت شده که پیامبر و ائمه می فرمودند که کذابون بسیارند که بر ما دروغ می بندند و نیست از ما مگر آن که، کسی هست که بر او دروغ می بندد، خصوصاً از این جماعت قلندریه. . . » و در جای دیگر می نویسد: «پس هر که ملاحظه حال درویش ها و جماعت قلندریه را بکند اگر هزار عیب بگویند و اگر هزار قاب طعام از سقف خانه حاضر کنند و هزاره مرده قبرستان را به چشم مرید وا نمایند، یک مو اعتقاد به آن ها نباید کرد. »
  
رک: [[جولقیه (همان قلندریه)]].  
+
[[عبدالمنعم حفنی]] در [[موسوعة الصوفیة]] می نویسد: « [[شهاب الدین سهروردی]] می گوید: به قلندریه احیاناً [[ملامتیه]] گفته می شود. و تفاوت قلندریه و ملامتیه در آن است که قلندریه در خراب کردن عادت های مرسوم مردم ـ به جز واجبات و محرّمات ـ سعی می کنند و ملامتیه در پنهان کردن عبادت های خود تلاش می نمایند» این کتاب می نویسد: «قدیمی ترین شیخ این طریقه [[قطب الدین حیدر تونی]] (م:618هـ. ق) است. وی حشیش را برای پیروانش مباح می دانست. قلندریه به صفای دل اهمیت ویژه می دهند. »
  
[[معصوم علی شاه]] در [[طرائق الحقائق]] به شدت بر [[قلندریه]] می تازد و می نویسد: «از اخبار مستفیضه. . . ثابت شده که پیامبر و ائمه می فرمودند که کذابون بسیارند که بر ما دروغ می بندند و نیست از ما مگر آن که، کسی هست که بر او دروغ می بندد، خصوصاً از این [[جماعت]] [[قلندریه]]. . . » و در جای دیگر می نویسد: «پس هر که ملاحظه حال درویش ها و [[جماعت]] [[قلندریه]] را بکند اگر هزار عیب بگویند و اگر هزار قاب طعام از سقف خانه حاضر کنند و هزاره مرده [[قبرس]] تان را به چشم مرید وا نمایند، یک مو اعتقاد به آن ها نباید کرد. »
+
با این حساب ظاهراً قلندریه از قلندر یوسف عربی اسپانی سرچشمه نمی گیرد. ضمن این که نه در مقاله تصوف در [[دائرة المعارف الاسلامیة]] و نه در مقاله تصوف در [[دانشنامه جهان اسلام]] ـ که مفصلاً به طریقه های صوفیه در مصر پرداخته ـ ذکری از قلندر یوسف در میان نیست. کتاب های تراجم صوفیه نیز اطلاعاتی درباره یوسف عربی اسپانی و شیخ جمال الدین اسپانی ارائه نمی دهند. <ref> [[طرائق الحقائق]]، [[معصوم علی شاه]]، ج1، صفحات 445 و 553 / [[موسوعة الصوفیة]]، [[عبدالمنعم حفنی]]، ص917</ref>
  
[[عبدالمنعم حفنی]] در [[موسوعة الصوفیة]] می نویسد: « [[شهاب الدین سهروردی]] می گوید: به [[قلندریه]] احیاناً [[ملامتیه]] گفته می شود. و تفاوت [[قلندریه]] و [[ملامتیه]] در آن است که [[قلندریه]] در خراب کردن عادت های مرسوم مردم ـ به جز واجبات و محرّمات ـ سعی می کنند و [[ملامتیه]] در پنهان کردن عبادت های خود تلاش می نمایند» این کتاب می نویسد: «قدیمی ترین شیخ این طریقه قطب الدین حیدر تونی (م:618هـ. ق) است. وی حشیش را برای پیروانش مباح می دانست. [[قلندریه]] به صفای دل اهمیت ویژه می دهند. »
+
[[لویی ماسینیون]] می نویسد: «ایشان طریقتی گمراه هستند در [[فارس]] منسوب به ساوجی (م:1218میلادی) که در [[سوریه]] و در قرن چهاردهم میلادی و در [[هند]] در قرن شانزدهم میلادی انتشار داشته اند و اکنون مندرس شده اند». ممکن است هر دو فرقه قلندریه یک فرقه باشند. <ref> [[دائرة المعارف الاسلامیة]]، ج15، ص185</ref>
  
با این حساب ظاهراً [[قلندریه]] از قلندر یوسف عربی اسپانی سرچشمه نمی گیرد. ضمن این که نه در مقاله [[تصوف]] در [[دائرة المعارف الاسلامیة]] و نه در مقاله [[تصوف]] در [[دانشنامه جهان اسلام]] ـ که مفصلاً به طریقه های [[صوفیه]] در [[مصر]] پرداخته ـ [[ذکری]] از قلندر یوسف در میان نیست. کتاب های تراجم [[صوفیه]] نیز اطلاعاتی درباره یوسف عربی اسپانی و شیخ جمال الدین اسپانی ارائه نمی دهند. <ref> [[طرائق الحقائق]]، [[معصوم علی شاه]]، ج1، صفحات 445 و 553 / [[موسوعة الصوفیة]]، [[عبدالمنعم حفنی]]، ص917</ref>
+
[[مدرسی چهاردهی]]، قلندریه را منشعب از [[نقشبندیه]] دانسته و می گوید ایشان رسوم شریعت را به جای نمی آوردند. به نظر می رسد آن چه وی مورد اشاره قرار داده با «قلندریه» مؤلف متفاوت باشد. <ref> [[سلسله های صوفیه ایران]]، [[مدرسی چهاردهی]]، ص66</ref>
  
[[لویی ماسینیون]] می نویسد: «ایشان طریقتی گمراه هستند در [[فارس]] منسوب به ساوجی (م:1218میلادی) که در [[سوریه]] و در قرن چهاردهم میلادی و در [[هند]] در قرن شانزدهم میلادی انتشار داشته اند و اکنون مندرس شده اند». ممکن است هر دو فرقه [[قلندریه]] یک فرقه باشند. <ref> [[دائرة المعارف الاسلامیة]]، ج15، ص185</ref>
+
رک: [[جولقیه (همان قلندریه)|جولقیه]].  
  
[[مدرسی چهاردهی]]، [[قلندریه]] را منشعب از [[نقشبندیه]] دانسته و می گوید ایشان رسوم شریعت را به جای نمی آوردند. به نظر می رسد آن چه وی مورد اشاره قرار داده با « [[قلندریه]] » مؤلف متفاوت باشد. <ref> [[سلسله های صوفیه ایران]]، [[مدرسی چهاردهی]]، ص66</ref>
 
  
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۰۳

از صوفیه.

سرجان ملکم در تاریخ ایران از این گروه از صوفیه نام می برد و ایشان را در قانون طریقت همسان ارسالیه و تسلیمیه معرفی می کند. ممکن است ایشان با قلندریه مذکور متفاوت باشند. [۱]

طریقه تصوفی است که قلندر یوسف عربی اسپانی آن را تأسیس و شیخ جمال الدین ساوی آن را به دمیاط مصر آورد.

وی ریش و ابروهای خود را می تراشید، شاگردانش از او متابعت کرده و در زهدورزی راه های وحشت آوری را سلوک می کردند و بسا بعضی از آنان لخت و عور در کوچه های شهر می گشتند و جز در سال های اخیر، نگهبانان نیز از این عمل جلوگیری نمی نموده اند. المنجد آن ها را قلندر (به کسر دال و حذف یاء مشدد و ها) ضبط کرده است. [۲]

ابن کثیر می نویسد: «در سال 761 هجری قمری سلطان امر کرد که قلندریه ریش خود را نتراشند». [۳] و ابن بطوطه می نویسد: « قلندریه طائفه ای است از صوفیه که موی ابرو و ریش را می تراشند و پیشوای آن ها شیخ جمال الدین ساوه ای است که در دمیاط از بلاد آفریقا مدفون است». [۴]

معصوم علی شاه در طرائق الحقائق به شدت بر قلندریه می تازد و می نویسد: «از اخبار مستفیضه. . . ثابت شده که پیامبر و ائمه می فرمودند که کذابون بسیارند که بر ما دروغ می بندند و نیست از ما مگر آن که، کسی هست که بر او دروغ می بندد، خصوصاً از این جماعت قلندریه. . . » و در جای دیگر می نویسد: «پس هر که ملاحظه حال درویش ها و جماعت قلندریه را بکند اگر هزار عیب بگویند و اگر هزار قاب طعام از سقف خانه حاضر کنند و هزاره مرده قبرستان را به چشم مرید وا نمایند، یک مو اعتقاد به آن ها نباید کرد. »

عبدالمنعم حفنی در موسوعة الصوفیة می نویسد: « شهاب الدین سهروردی می گوید: به قلندریه احیاناً ملامتیه گفته می شود. و تفاوت قلندریه و ملامتیه در آن است که قلندریه در خراب کردن عادت های مرسوم مردم ـ به جز واجبات و محرّمات ـ سعی می کنند و ملامتیه در پنهان کردن عبادت های خود تلاش می نمایند» این کتاب می نویسد: «قدیمی ترین شیخ این طریقه قطب الدین حیدر تونی (م:618هـ. ق) است. وی حشیش را برای پیروانش مباح می دانست. قلندریه به صفای دل اهمیت ویژه می دهند. »

با این حساب ظاهراً قلندریه از قلندر یوسف عربی اسپانی سرچشمه نمی گیرد. ضمن این که نه در مقاله تصوف در دائرة المعارف الاسلامیة و نه در مقاله تصوف در دانشنامه جهان اسلام ـ که مفصلاً به طریقه های صوفیه در مصر پرداخته ـ ذکری از قلندر یوسف در میان نیست. کتاب های تراجم صوفیه نیز اطلاعاتی درباره یوسف عربی اسپانی و شیخ جمال الدین اسپانی ارائه نمی دهند. [۵]

لویی ماسینیون می نویسد: «ایشان طریقتی گمراه هستند در فارس منسوب به ساوجی (م:1218میلادی) که در سوریه و در قرن چهاردهم میلادی و در هند در قرن شانزدهم میلادی انتشار داشته اند و اکنون مندرس شده اند». ممکن است هر دو فرقه قلندریه یک فرقه باشند. [۶]

مدرسی چهاردهی، قلندریه را منشعب از نقشبندیه دانسته و می گوید ایشان رسوم شریعت را به جای نمی آوردند. به نظر می رسد آن چه وی مورد اشاره قرار داده با «قلندریه» مؤلف متفاوت باشد. [۷]

رک: جولقیه.


پانویس

  1. تاریخ ایران، سرجان ملکم، ج2، ص138
  2. المنجد فی الاعلام، ذیل عنوان قلندریه
  3. البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج14، ص198
  4. الرحلة، ابن بطوطه، ج1، ص36
  5. طرائق الحقائق، معصوم علی شاه، ج1، صفحات 445 و 553 / موسوعة الصوفیة، عبدالمنعم حفنی، ص917
  6. دائرة المعارف الاسلامیة، ج15، ص185
  7. سلسله های صوفیه ایران، مدرسی چهاردهی، ص66