جندب بن جناده

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

جندب بن جناده (یا بن سکن) غِفاری صحابی بزرگ پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است وی که از تاریخ تولدش اطلاع دقیقی در دسترس نیست، گویا سالیان زیادی را قبل از اسلام زیسته است. ابوذر قبل از دیدار با پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم بت پرست نبوده و پیش از اسلام نیز یکتاپرست بوده است. ابوذر به عنوان چهارمین و یا پنجمین فردی که اسلام آورده نیز، شناخته شده است. وی پس از اسلام آوردن، از طرف پیامبر به قبیله خویش بنی غِفار گسیل می شود و تا سال6 هجری قمری که در مدینه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیوسته و از اصحاب صفّه (کسانی که منزل نداشتند و در مسجد سکنی کرده بودند) می شود، در قبیله خویش به تبلیغ اسلام مشغول بوده است. وی چند بار (در طی غزوه بنی مصطلق و در طی عمره پیامبر (صلی الله علیه و آله) در سال 7 هجری قمری) به عنوان جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله)، عهده دار امور مدینه می شود.

ابوذر که برخی نیز نام و برخی لقب او را «بُریر» ذکر کرده اند پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، از علاقمندان علی علیه السلام است و از پذیرش خلافت ابوبکر سر باز زده و سپس به اکراه آن را می پذیرد. او هم چنین در مراسم تشییع جنازه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام شرکت داشته است. پس از حضور ابوذر در چند جنگ از جمله فتح مصر و شام وی مدتی در بیت المقدس ساکن می شود و در این ایام که دوران خلافت عثمان بن عفان است با معاویة بن ابی سفیان به شدت به مقابله برمی خیزد و پس از شکایت معاویة بن ابی سفیان به دستور عثمان بن عفان او را در حالی که بر شتر برهنه سوار بوده به مدینه می آورند. وی در آن جا نیز بر عثمان بن عفان سخت می تازد. علت اصلی این سری انتقادات، مقابله با ثروت اندوزی های بنی امیه است تا جایی که بسیاری ابوذر را مخالف مالکیت فردی دانسته اند. سرانجام ابوذر به ربذه تبعید می شود و در سال 31 یا 32 هجری قمری در ربذه وفات یافته و در همان جا مدفون می شود. پس از مرگ ابوذر که در اوج زهد زیسته است اختلافات شدیدی در مدینه میان علی (علیه السلام) و عمار از یک سو و عثمان و عبدالرحمن بن عوف از سوی دیگر رخ می دهد. وی که به نقل حدیث بسیار علاقمند بوده، در زمان عمر که این امر مورد نهی قرار گرفته، آزارهایی دیده است. شایان ذکر است برخی از اهل سنت، رفتن وی به ربذه را نه تبعید بلکه میل خود ابوذر دانسته اند که امری است بسیار عجیب. [۱]


پانويس

  1. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج12، ص123 / دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج5، ص475 / دائرة المعارف تشیع، ج1، ص404 / سیر اعلام النبلاء، محمد بن احمد ذهبی، ج3، ص378 / مروج الذهب و معادن الجوهر، علی بن حسین مسعودی، ج3، ص83 / معجم رجال الحدیث، آیت الله خویی، ج4، ص164 / موسوعة الامام علی بن ابی طالب علیهماالسلام فی الکتاب و السنة و التاریخ، محمد ری شهری، ج12، ص21