آبادان

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

آبادان مرکز شهرستان آبادان و از مناطق آزاد بازرگانی ایران است. شهر آبادان در جنوب غربی ایران و در استان خوزستان واقع است. پس از اهواز این شهر مهم‌ترین شهر خوزستان است. این شهر همچنین دارای فرودگاه و بندر است و به دلیل داشتن پالایشگاه نفت و راهبردی بودن و هم‌مرزی با کشور عراق، از زمان جنگ جهانی دوم یکی از مهم‌ترین شهرهای خاورمیانه و ایران بوده‌است. یکی از بزرگ‌ترین پالایشگاه‌های نفت جهان (پالایشگاه نفت آبادان) در این شهر قرار دارد. نفت از اغلب مناطق خوزستان با لوله به این شهر می‌رسد و پس از تصفیه به کلیه جهان صادر می‌شود. نزدیکترین شهر به آبادان، خرمشهر است که حدود ۱۵ کیلومتر با این شهر فاصله دارد.

آبادان تا سال ۱۳۵۵ خورشیدی از نظر جمعیت شهر نخست استان خوزستان بود و پس از آن سال جای خود را در رتبه يكم به اهواز داد.[۱]

موقعیت جغرافیایی

موقعیت جغرافیایی این شهر در طول ۴۸ درجه و ۱۷ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۰ درجه و ۲۰ دقیقه و با بلندای ۳ متر از سطح دریا و با پهناوری ۲۷۹۶ کیلومتر مربع است. حدود آبادان از شمال به شادگان، از خاور و جنوب به خلیج پارس از جنوب باختری و باختر به کشور عراق که حد فاصل مرز طبیعی را رودخانه اروند تشکیل می‌دهد و از شمال باختری به خرمشهر محدود می‌گردد.

نام

در تجزیه و تحلیل واژه آبادان می توان به معنی "محلی برای پاسداری و نگهبانی از آب" رسید و بطلیموس پدر جغرافیای یونان نام "آرپفانا" و "آپفادانا" را برای آبادان به کار می برد. واژه "عبادان" که در دوره های اخیر به آبادان استناد می شد معرب همان واژه است.[۲] مارکیانوس جغرافیدان سده ۴ نیز آن را به صورت "آپفادانا" (Apphadana) آورده‌است.[۳]

آبادان الگو:به پارسی میانه، به معنای «آباد، باصفا، بارونق و ضدویران» گفته شده‌است.[۴] در فرهنگ معین، «معمور، دایر، برپا و مقابل ویران و خراب» گفته شده‌است.[۵]

نام آبادان تا پیش از ۱۳۱۴ش به شکل عَبّادان نوشته می‌شدکه به پیشنهاد فرهنگستان ایران و تصویب دولت، رسم‌الخط امروزی را پیدا کرد. همة مورخان و جغرافی‌نویسان اسلامی که در گذشته یادی از این ناحیة ایران کرده‌اند، همین رسم‌الخط یعنی عَبّادان را به کار برده‌اند. آنان، عبادان را هم بر دِه یا شهر آبادان اطلاق کرده‌اند، هم برخود جزیره. [۶] آبادان در گذشته روستایی به نام عَبّادان بوده‌است.[۷] عبادان معرب واژه پارسی "آبادان" بوده است.

بهرام فره‌وشی این نام را به معنای «ایستگاه پاسداران ساحلی» می‌داند.[۸][۹] وی همچنین معتقد است که شکل کهن نام آبادان، اُپاتان بوده‌است که از سه بخش تشکیل شده‌است: اُ به معنای «آب»، پات از ریشهٔ پاییدن و ان، پسوند نسبت. به نظر می‌رسد نام آبادان، معرب همین نام باشد. تا پیش از سال ۱۳۱۴ به شکل عبادان نوشته و خوانده می‌شد. تمام مورخان و جغرافی‌دانان اسلامی که از این ناحیه یاد کرده‌اند، همین تلفظ و شکل نوشتاری را به کار برده‌اند. در وجه نام‌گذاری آبادان، چند قول وجود دارد: بلاذری در ریشه‌یابی این نام را برگرفته از نام عبّاد بن حصین حبطی از قبیلهٔ بنوتمیم می‌داند که از ملازمان حجاج بن یوسف بوده و در این منطقه پادگانی برپا کرده‌است. گروهی آن‌را بر گرفته از نام مردی مقدس به نام عبّاد که در سده‌های دوم و سوم قمری می‌زیسته‌است نسبت داده‌اند و گفته‌اند که وی عبادان را بنا نهاده‌است.[۱۰] حاج عبدالغفار نجم الملک همانند سایر مورخین پیش از خود آن ناحیه را جزیرة الخضر نامیده‌است. [۱۱]

احمد کسروی نیز در طول کتابش آنجا را جزیرة الخضر می‌نامد اما در قسمت واپسین کتابش نام آنجا را عبادان می‌آورد. [۱۲]

در سال ۱۳۱۴ هجری خورشیدی به موجب تشکیل فرهنگستان ایران و با تصویب هیئت دولت در دورهٔ رضاشاه واژهٔ عبادان به آبادان تغییر نام یافت. بخشی از جزیرهٔ آبادان در دورهٔ ساسانیان بهمن‌اردشیر خوانده می‌شده‌است که نام رود بهمنشیر یادگار آن نام کهن است. اوپاتان نیز که نام کهنتر آبادان است امروز بیشتر زیب شرکت‌ها و سازمان‌ها در شهر آبادان است. به دلیل وجود زیارتگاه کوچکی که ادعا می‌شود خضر نبی در آن دیده شده‌است گاهی به این منطقه نام مذهبی جزیرةالخضر هم داده شده‌است. در نزهت‌القلوب حمدالله مستوفی آبادان مرز آخر ایران‌زمین در جنوب غرب معرفی می‌شود و در گذشته دور نیز آبادان را آخرین شهر ایران می‌دانستند و ورای آن جایی دیگر در ایران‌زمین نمی‌پنداشتند.

تاریخ

بر اساس نوشته‌های مورخان و جغرافی‌دانان، آبادان روزگاری از لحاظ کشتی‌رانی و سیاحت، اعتباری داشته‌است. به نوشتهٔ ابن بطوطه این شهر در زمینی شوره‌زار قرار داشته، بارندگی در آن کم و کشاورزی در آن رونقی نداشته‌است. نویسنده حدود العالم آن‌را شهرکی کوچک و آباد بر کرانه دریا دانسته‌است. او می‌گوید: الگو:نقل قول انصاری دمشقی از آبادان به عنوان «آخرین ده بر کناره دریا»، ابن بطوطه به عنوان «قریه‌ای بزرگ» و ابن حوقل به عنوان «قلعه کوچک آبادی بر کناره دریا» یاد می‌کند. برخی پیشینیان، بنای آن‌را به اردشیر نسبت داده‌اند.

بر اساس رهنامه دریای اریتره "در انتهای دریای پارس بر کنار رود، شهر بسیار آباد و سعادتمندی وجود دارد که تجار پارسی -هندی - رومی در آنجا تجارت دارندو حاکم آن عادلترین است" .

  • برخی آپلوگوس را اُبُله و نزدیک بصره می دانند و عده ای آنرا منطقه آبادان می دانند.در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است که بصره و شهرهای اطراف آن را بحر فارس سه بار نابود کرده است.

شهرت آبادان در سده‌های نخست هجری، بیشتر مربوط به کاروان‌سراها، خانقاه‌ها، و مساجد و نیز به خاطر وجود مقبره‌ای منسوب به خضر و الیاس بوده‌است. این مقبره همچنان وجود دارد و به همین علت، آبادان را تا مدت‌ها جزیرةالخضر می‌گفتند. آبادان به تدریج از سده‌های ۷ و ۸ رو به ویرانی رفته و به دلیل پیش‌روی کرانه‌اش در دریا، اهمیت بازرگانی خود را نیز از دست داد.[۱۳]

همچنین باید دانست که عبادان از ولایات تابعه بصره به شمار می‌آمده‌است.[۱۴] البته راه «بصره ـ عَبّادان» به طور جزئی، چنین بود که از بصره تا ابلّه، دو برید (پیک)، سپس تا «بیان» [۱۵] یک مرحله، و بعد تا عبادان یک مرحله دیگر راه بود. [۱۶]

منابع

الگو:پانویس
  1. حاتمی‌نژاد، حسین: تحولات جمعیتی شهرهای خوزستان. در: نشریه: «علوم جغرافیایی». بهار ۱۳۸۵ - شماره ۱. ص۱۱۹.
  2. پورتال دانشگاه پیام نور استان خوزستان
  3. دانشنامه ایران، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، جلد اول، ص۲۶.
  4. فرهنگ فارسی عمید، جلد اول، سرواژهٔ «آبادان».
  5. فرهنگ فارسی معین، جلد اول، سرواژهٔ «آبادان».
  6. دایره المعارف بزرگ اسلام
  7. فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، جلد اول، ص۱۲.
  8. دانشنامهٔ ایرانیکا، سرواژهٔ آبادان
  9. Geographia Marciani Heracleotae, ed. David Hoeschel, Augsburg 1600 p۴۸
  10. دانشنامه ایران، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، جلد اول، ص۲۵.
  11. سفرنامه خوزستان، ص ۹۱
  12. احمد کسروی، تاریخ پانصد ساله خوزستان، ص ۲۱۳
  13. دانشنامه ایران، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، جلد اول، صص ۲۷ و ۲۸.
  14. رک: احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، بخش اول، ص ۱۵۸ و بخش دوم، ص ۶۱۴ ـ ۶۱۷؛ نزهة القلوب، ص ۴۰.
  15. شهر «بیان» در ساحل خاوری اروندرود قرار داشت که بعدها بندر خرمشهر در همان جا ساخته شد. رک: جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ص ۵۲؛ همچنین برای آگاهی بیشتر درباره شهر «بیان»، رک: معجم البلدان، ج ۱، ص ۶۱۴.
  16. احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، بخش اول، ص ۱۸۸.