پارسیان
جمعی از مجوس و یا پیروان مانی در ایران.
ایشان که خود را پارسیان می نامیدند، پس از اسلام ظاهر شده و تظاهر به مسلمانی و تشیع نمودند. پارسیان به امامت محمد حنفیه قائل شده و بعد از او ابومسلم و سپس خواهرزاده ابومسلم را که گهر نام داشت، به امامت برگزیدند. ایشان معتقدند که گهر به روم رفته و در آنجا ساکن شده است. این گروه علی رغم آن که در ظاهر دعوی مسلمانی می نمودند، در باطن، مذهب خود را داشتند.
پارسیان پس از آن که قدرت اسماعیلیان را مشاهده نمودند، به عادت پدران خویش، به مذهب اسماعیلی در آمده و زعامت حسن صباح را پذیرفتند. در نتیجه حسن صباح، دهخدا کیخسرو را برای عرضة مذهب اسماعیلی به این گروه تعیین نمود. گفته اند دهخدا، اسماعیلی مذهب بود ولی پارسیان نسبت به او حُسن ظن داشتند.
دهخدا در محرم 513 هجری قمری وفات کرد و پسرانش بوالعلا و یوسف که قائم مقام پدر شده بودند، از مذهب اسماعیلی روگردانده و به مذهب سابق خود درآمدند. حسن صباح ایشان را نصیحت نمود ولی اثر نکرد. پس از مرگ وی، فردی جولاهه (بافنده) که بدیل نام داشت، در آذربایجان بـه پارسیان گفت که حـق بـا شماست و اسماعیلیه مردمی ظاهری اند. باطن آن است که بوالعلا و یوسف به جای محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام میباشند؛ چرا که محمد و علی و سلمان هر سه، اِله بوده اند، و گاه در یک شخص و گاه در دو شخص و گاه در سه نفر ظهور می کنند. وی به ایشان می گفت: ناموس شریعت برای ظاهریان است و برای اهل باطن، حلال و حرام وجود ندارد. و لذاست که باید ترک نماز و روزه کرد.
فرد مذکور دربارة بوالعلا می گفته که هر حرامی برای او حلال است. وی زنان را همانند آب خانه می دانست که هر تشنه ای می تواند از آن بیاشامد. مهر و عقد را انکار کرده و دختران را بر پدر و برادر حلال می نموده است. پارسیان تمام محرّمات را حـلال دانسته و دوزخ و بهشت را همین دنیـا معرفی کرده و جهان دیگر را منکر می شوند.
از جمله عقایدی که به ایشان منسوب است قول به تناسخ می باشد. چنانکه آورده اند اگر کسی بوالعلا و یوسف را خدا بداند، به صورت مردی باز می آید و اگر چنین اعتقادی نداشته باشد، به صورت درندگان در خواهد آمد.
پس از آن که دعوت جدیدی که توسط جولاهه (بافنده) مذکور مطرح گردید، چند نفر از ایشان دستگیر شده و در زیر شکنجه به این عقاید اقرار نمودند. در نتیجه بوالعلا و یوسف در شنبه نهم ربیع الآخر 537 هجری قمری دستگیر گردیده و ایشان نیز به داشتن چنین عقایدی اقرار نمودند. توبه و انابة آن ها مؤثر واقع نشد و هر دو کشته شدند و اجسادشان نیز سوزانده شد و تا یک سال پیروان ایشان نیز به قتل رسیدند.
اصل و قاعدة مذهب پارسیان، بر عدم آزار، استوار است. چنان که نباید هیچ حیوان و نباتی را آزار رساند؛ تا حدّی که از دیدگاه آنان میخ زدن به زمین از آن جهت که به زمین رنج می رساند، جایز نمی باشد. ایشان به مرد اجازة دو زن داشتن را نمی دهند و طلاق را جایز نمی شمارند؛ چرا که باعث رنج زن می شود و برده داری را نیز به همین سبب تجویز نمی کنند.
از دیدگاه ایشان، پنج گناه است که هر کس یکی از آن ها را انجام دهد، هرگز از دوزخ رستگاری نخواهد یافت؛ خون ریختن به ناحق؛ دو زن در یک وقت داشتن؛ با مخالف مذهبی وصلت کردن؛ و به زبان و جوارح مردم را آزردن. [۱]
آیت الله سید مهدی روحانی در دست نوشته های خویش می نویسد: «این فرقه از فرق اسلام نیست و زیادی نوشته شد. » شایان ذکر است که این نام بر زردشت یان هند نیز اطلاق می شود. گویا علت این نام گذاری آن است که پس از پیروزی مسلمانان، گروهی از زردشت یان ایران از پذیرش اسلام امتناع کرده و به هند عزیمت نموده و در آن جا ساکن گردیدند. ایشان به واسطة ایرانی بودن، پارسیان نامیده می شوند. [۲]- ↑ جامع التواریخ بخش اسماعیلیان، فاطمیان، نزاریان، داعیان و رفیقان، رشیدالدین همدانی، ص150
- ↑ دائرة المعارف فارسی، غلامحسن مصاحب، ج1، ص506 / دانشنامه جهان اسلام، ج5، ص390