باجربقیه
از صوفیة اتحادیه.
ایشان منسوب به شمس محمد باجربقی می باشند.
پدر شمس محمد، جمال الدین، مردی صالح و از علمای شافعیه بوده و پسر او هم بین فقها نشو و نما یافته و بعداً از اهل سلوک می گردد. چیزی که از این فرقه مشهور است انکار صانع است. بعضی از علمای مالکیه به ریختن خون او فتوی می دهند و در نتیجه وی از دمشق می گریزد.
شمس محمد در سال 724 هجری قمری و در سن 60 سالگی وفات یافته است [۱]. در البدایة و النهایة نقل شده: «در دمشق، عثمان دکاکی را آوردند و بینه بر او اقامه شد که مدعی الوهیت است و تنقیص مقام انبیاء را کرده و با مشکوکین از باجربقیه و دیگران از فرق اتّحادیه ، آمیزش داشته است. قاضی مالکی به کشتن او فتوا داد و در سال 741 کشته شد». [۲]
ابن خلدون در المقدمة اشعاری در ملاحم و پیشگویی ها از باجربقی نقل می کند و می نویسد: «از فقیهی که به حال آنان واقف بود از احوال باجربقی پرسیدم، گفت باجربقی از قلندریه بود که ریش خود را می تراشیدند». [۳]
پانویس
- ↑ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج14، ص85
- ↑ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج14، ص189
- ↑ المقدمة، ابن خلدون، ص342