رامهرمز
شهر رامهُرمُز در استان خوزستان و شهرستان رامهرمز قرار گرفتهاست. دهخدا آوردهاست: رامهرمز شهری از بناهای هرمز پادشاه ساسانی است در حوالی شوشتر، که در قدیم به آن «سمنگان» میگفتهاند که آن را ساده کرده، «رامز» "ramez«و منسوب به آن جا را «رامزی»»ramezi" میگویند. چون هرمز پادشاه وقت را آشفتگی در دماغ پدید آمد او را از مقر سلطنتی خود استخر بدان شهر آوردند و در آنجا شفا یافت پس آنجا را رام هرمز گفتند.[۱]
رامهرمز در کنار شوش و شوشتر، دیگر شهر خوزستان میباشد که طبق نظر تاریخدانان در دورهای پایتخت ایران بودهاست. یاقوت حموی میگوید که رامهرمز متشکل از دو کلمه رام (shahr) و هرمز (نام یکی از خسروان ساسانی) بودهاست. برخی میگویند رامهرمز نامی کوتاه شده از رامهرمزاردشیر بوده و این شهری است نام دار در خوزستان و عامه مردم خوزستان این شهر را رامز یا به گویش الوار مجاور که «ا» را به «و» تبدیل میکنند roomez گویند. برخی نیز گفتهاند به دلیل بنا شدن شهر رامهرمز در دوره هرمز ساسانی نام این شهر رامهرمز شدهاست.[۲] در جغرافیای تاریخی قدمت خوزستان را بیش از ١٠٠٠٠ سال میدانند و پیدایش قدیمیترین تمدن بشری در شوش و منطقه (انشان) یا(آنزان) ایذه کنونی مشخص گردیده و در دوران هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان نه تنها بر عظمت منطقه افزوده گشت بلکه شهرهایی نیز در آن دوران ایجاد شده که بدون شک رامهرمز یکی از آن شهرهابودهاست. ویرانههای «اسک» بین راه رامهرمز و ارجان در راه بهبهان و ویرانههای طاق نصرت به جای مانده از دوره ساسانی در شهر رامهرمز، گذشته پرشکوه تاریخی آن را نشان میدهد. در قرن ۴ هـ. ق رامهرمز به سبب کرم ابریشمی که در آن به عمل میآمد و به دیگر نقاط صادر میشد شهرت جهانی داشت کتابخانه فرقه معتزله دراین شهر بودهاست. مردم رامهرمز از اقوام بختیاری وازطوایف چهارلنگ هستند (و طوایفی از اقوام دیگر مانند،، خدری دشتستان، زارع زاده، بیگدلی، طلاوری ومردمانی که از شهرها و استانهای مجاور به این شهر کوچ کردهاند، تشکیل میدهند.
اصطخری میگوید: در رامهرمز پارچههای ابریشمی میبافند و به بسیاری از شهرها میبرند. میگویند مانی پیشوای دینی نامدار در این شهر کشته و به دار آویخته شدهاست و نیز گویند وی در این شهر در مجلس بهرام گور به مرگی حتمی در گذشت و سپس سرش را از تن جدا کردند و گفتند او را کشتهایم. ابن البشار میگوید: رامهرمز قصبه بزرگی است و بازارهای بسیار و پر نعمت دارد. مسجد جامع زیبایی دارد که در گرد آن بازارهای آبادی برپا بوده و از عضد الدوله دیلمی است. تمام این بازار سنگفرش، مسقف، پاکیزه، زیبا و روشن است. او همچنین به وجود کتابخانهای در این شهر اشاره میکند و اهمیت و بزرگی آن را با کتابخانهٔ بصره مقایسه میکند. شهرستان رامهرمز در سالهای اخیر، دوباره اهمیت گذشته خود را به دست آورده و رو به توسعه و ترقی نهاده و امروز از شهرستانهای مهم استان خوزستان به شمار میرود.[۳]
مولف فارسنامه ناصری میگوید: معنی رام در عنوان رامجرد گفته شد و هرمز نام روز اول از هر ماه فارسیان میباشد و نام فرشتهای که مصالح آنروز در دست اوست و نام ستاره مشتری و نام پسر انوشیروان و نام ربالارباب نیز باشد و معنی رامهرمز شاد و خرمآباد هرمز، از گرمسیرات فارس در میانه شمال و مغرب شیراز افتادهاست. درازای آن از معدن نفت سفید تا قریه جولکی بیست ویک فرسنگ، پهنای آن از شاروین تا قلعه شیخ هفت فرسنگ است، و محدود است از جانب مشرق بنواحی بهمئی و از سمت شمال بنواحی بختیاری و از سوی باختر و جنوب بنواحی بلوک فلاحی، تابستانش گرم است و درختان سردسیری را جز درخت گردو بخرمی پروراند. خرما و نارنج و لیمو و ترنج و سایر درختانش در ضخامت و بلندی ضربالمثل است. بیشتر درخت صحرا و دامنه کوهستان رامهرمز درخت کنار است. کشت و زرعش گندم و جو و برنج و پنبه و کنجد و نخود و عدس و ماشک و لوبیای سفید است. آبش از چندین رودخانهاست که همه را از میان بلوک رامهرمز گذار است و زمینش چنان شیب دارد که یکنفر بیلدار در همه جا میتواند آب را از رودخانه جدا کند و چون آب رودخانه را بجداول آورند چنان بسرعت میرود که گل و لای در جدول نماند و هر ساله این جدولها نیازمند تنقیه نباشد و شکار صحرای رامهرمز آهو و دراج است که گویا تخم این دو جانور را پاشیدهاند و کهره آهو و جوجه دراج روییدهاست. مرغ دراج رامهرمز با گنجشک جای دیگر برابری دارد. برف تابستانه کوهستانش بی محافظت تا سال دیگر میماند. در زمان قدیم آب بی اندازه داشته ولی اکنون از حسن سلوک قبایل عرب و بختیاری ده یک بلکه نیمه ده یک آبادی آن باقی نیست![۴]
منابع
الگو:پانویس- ↑ الگو:یادکرد وب
- ↑ معجم البلدان تالیف یاقوت حموی
- ↑ مسالک و ممالک: ترجمه فارسی قرن پنجم/ ششم هجری/ تالیف ابواسحق ابراهیم اصطخری؛ [تهران]: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸
- ↑ فارسنامه ناصری