ازلیه (از غلاة شیعه)
از غلاة شیعه.
شیخ طوسی نقل می کند که: « شلمغانی معتقد به قول حمل ضد بود؛ به این معنی که می گفت هیچ فضیلتی برای ولی ای اظهار نمی شود مگر بواسطه این که دشمن ولی، طعنی به ولی زده باشد، چرا که این طعن، شنونده را وادار می کند تا فضیلتی برای ولی طلب کند. بنابراین دشمن ولی و طاعن او، افضل از خود ولی است. زیرا فضل ولی ظاهر نمی شود مگر به سبب طعن هایی که این طاعن ابراز می دارد. این گروه قائل به هفت عالم و هفت آدم هستند و در شأن هر هفت آدم به این قاعده پایبند می باشند و لذا در مقابل موسی به فرعون و در مقابل محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام، قائل به وجود ابوبکر و معاویه می باشند. البته بعضی از ایشان می گویند: خود ولی، ضد را در این مقام، نصب می کند. چنانکه گروهی از اهل ظاهر گفته اند که علی بن ابی طالب علیه السلام، ابوبکر را در این مقام نصب نمود. و در مقابل بعضی گفته اند ضد توسط خود ولی نصب نمی شود؛ اما ضد نیز قدیم بوده و همیشه با ولی همراه است». [۱]
فخر رازی می نویسد: «فرقه چهاردهم از غلاة (ازلیه) معتقدند که علی و عمر هر دو ازلی و قدیم می باشند. با این تفاوت که علی علیه السلام خیر محض است و عمر شر محض، که دائماً علی علیه السلام را اذیت می کرد. آن ها این عقیده را از مجوس گرفته اند». [۲] پیداست که کلام فخر رازی و کلام شیخ طوسی هر دو به یک فرقه اشاره دارند، با این تفاوت که این عقیده در کلام شیخ طوسی، مربوط به شلمغانیه و یا عده ای از شلمغانیه دانسته شده و در کلام فخر رازی به ازلیه نسبت داده شده است. بنابراین می توان گفت ازلیه همان شلمغانیه یا عده ای از آنهایند.
مشابه این قول درباره فرقة شریعیه نیز گفته شده است.
رک: شریعیه.
پانویس
- ↑ کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص406
- ↑ اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، فخر رازی، ص76