بیضا
بِیضا شهری است تاریخی در شهرستان سپیدان استان فارس در جنوب ایران در حدود ۳۰ کیلومتری شمال غربی شیراز[۱] علت نامیدن این شهر به نام بیضا، وجود دژی در این منطقه بود که بدست پاپک با سنگ مرمر ساخته شده بود. پس از حملهٔ اعراب، این منطقه، بیضا؛ به معنی سپید نامیده شد.[۲] قدمت این شهر به بیش از ۸۰۰۰ سال میرسد. درسالهای اخیر آثار تاریخی بسیاری دربیضا کشف گردیده. این شهر زادگاه کورش بزرگ بودهالگو:مدرک[۳] و در زمان هخامنش از رونق بسیاری برخوردار بودهاست.
تاریخچه
شهرتاریخی بیضا(یا انشان) یکی از شهرهای کهن و تاریخی ایران در ناحیه بیضا که در مناطق سردسیر فارس قرار داشت[۴] و ویرانههای آن نزدیک آبادی تپه ملیان برجاست.[۵] یاقوت حموی، به نقل از حمزه اصفهانی، مینویسد: نام بیضا تازی شده کلمه فارسی «دَر اِسفید» احتمالاً دژ سپیداست. نام فارسی آن، نَسا، نَسایک / نَساتک / نَشانک بود.[۶][۷]
قبل از اسلام
بنای شهر بیضا را به گشتاسب، پسر لهراسب کیانی، نسبت میدهند.[۸] در زمان ساسانیان هنگامی که اردشیر هفت ساله شد، پدرش، بابک، او را با خود به نسا (بیضا) نزد جوزهرشاه (یا جُزِهر/گوزِهْر) برد.[۹] اردشیر، هنگامی که بزرگ شد، به پدر توصیه کرد که بر گوزهر که تختگاهش در بیضا(نسا)بود بشورد. پدر نیز چنین کرد؛ گوزهر را کشت و تاج او را گرفت.[۱۰].
شهرتاریخی انشان
اَنشان یا انزان نام بخشی مهمی از حوزهٔ تمدن ایلام در غرب محل فعلی استان فارس و همچنین نام مرکز آن بودهاست. نام این شهر اولین بار درمتنهای سومری و اکدی مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد آمدهاست. از حدود هزاره دوم پیش از میلاد پادشاهان ایلامی خود را "شاه انشان و شوش" مینامیدهاند. در قرن هفتم پیش از میلاد این شهر به دست پارسها افتاد. کورش بزرگ در سنگنبشتهها، از پدر و نیاکان خود به عنوان شاه انشان یاد میکند.الگو:سخ نظرات مختلفی در مورد محل منطقه و شهر انشان ابراز شدهاست. در سال ۱۳۴۹، یافتههای باستانشناسی در منطقه تپه ملیان در دشت بیضای استان فارس این گمان را پیش کشید که تپه ملیان محل شهر گمشده انشان زادگاه کورش بزرگ میباشد. با یافتن پارهآجرهایی با خط میخی ایلامی در این جایگاه، این گمان تقویت شد. این نوشتهها که به نام یک شاه ایلامی در هزاره دوم پیش از میلاد است از هدایای او به معبد انشان نام میبرد. با توجه به این یافتهها، منطقه انشان حدود شمال غربی شیراز میباشد.الگو:سخ سرزمین فارس پیش از درآمدن آریاییان جزو تمدن ایلام بودهاست. این کنفدراسیون متشکل از چند بخش بودهاست که دو بخش آن مهمتر بوده و تا پایان حکومت ایلام باقی ماند. این دو بخش عبارت بودند از خوزستان و فارس، به عبارت بهتر ایلامیان که ساکنان بومی و اولیه این سرزمینها بودند کشورشان را بر حسب جغرافیایی موجود به دو بخش تقسیم کرده بودند. یکی مناطق مرتفع بود که فارس قسمت اصلی آن را تشکیل میداد. مرکز مناطق مرتفع، شهر باستانی انشان بود.الگو:سخ به این شهر در کهنترین متون سومری نیز اشاره شده و بنابراین از هزاره سوم قبل از میلاد مسیح شناخته شده بود. این شهر گسترهای نزدیک به ۲۰۰ هکتار داشت و هم اکنون بقایای آن در منطقه بیضای فارس به نام تل بیضا نامبردار است. به این ترتیب درمییابیم که انشان پایتخت مناطق مرتفع ایلامی نشین نیز بودهاست. در آن سو و در سرزمینهای پست خوزستان نیز ایلامیان بسیاری میزیستند. مرکز این قسمت نیز شهر شوش بود. به همین دلیل بسیاری از شاهان ایلامی برای معرفی خود، همواره از لقب پرطمطراق شاه شوش و انشان سود میبردند.الگو:سخ
این روند با ورود گروههای قومی-نژدای جدیدی به نام آریاییان تغییر کرد. در حدود ۷۰۰ پیش از میلاد شاخهای از آریاییان به نام پارسها در این منطقه سکنی گزیدند. با استقرار و تثبیت پارسها در فارس آرام آرام کنترل فارس از دست ایلامیان خارج شد. درست به همین دلیل آخرین شاهان ایلامی دیگر از لقب شاه انشان استفاده نمیکردند. آنها به این بسنده کردند که خود را شاه شوش بنامند. آنچنان که گذشت ایلامیان بیش از دو هزاره در این منطقه سکونت داشتند و آثاری را از خود به یادگار گذاشتندهاند. یکی از آثار آنان نقش برجستهای بوده که بر سینه کوه نقش رستم تراشیده بودهاند. از نقش ایلامی مورد بحث آثار کمی باقی ماندهاست. آنچه باقیمانده را میتوان از یک نقش برجسته مشابه دیگر ایلامی که در گورانگون ممسنی به یادگار مانده، تا اندازهای باز شناخت.
بعداز اسلام
در سال ۱۷قمری، عمربن خطاب، عثمان بن ابی العاص را مامور تسخیر کوره اصطخر کرد، اما والی اصطخر با پذیرفتن پرداخت باژ به وی، سبب شد که اهالی بیضا دچار جنگ نشوند.[۱۱] در سال ۲۸قمری، عامربن کریز به سرزمین بارز و قلاع فارس که تحت سلطه اهالی بیضا بود حمله برد و آنجا را فتح کرد.[۱۲] در سال ۳۹، قمری زمان خلافت علی بن ابی طالب، اهالی فارس از دادن خراج به سهل بن حنیف خودداری کردند.علی بن ابی طالب، زیادبن ابیه را نزد آنان فرستاد. او با اهالی بیضا مدارا کرد و شهر استخر را مقر حکومت خویش ساخت و میان بیضا و اصطخر قلعهای بنا کرد که «قلعه زیاد» نام گرفت و اموال را آنجا برد.[۱۳]. در ۱۲۹ قمری، بیضای اصطخر نبردگاه عامربن ضباره، فرمانده مروان دوم خلیفه اموی، با عبدالله بن معاویه بود.الگو:سخ در اواخر همین قرن، مقدسی آن را از شهرهای شیراز به شمار آورده، میافزاید: نَسا که به آن بیضا گویند، شهری پاکیزه، زیبا و خوش آب وهواست، و در آن مسجد جامع و زیارتگاهاست. در ۴۱۵ قمری، قوام الدوله دیلمیمشهور به قوام الدوله ابوالفوارس با برادرش، سلطان الدوله دیلمی، میان شهر بیضا و شهر اصطخر نبرد سختی کرد که منجر به شکست ابوالفوارس شد.[۱۴] در ۴۴۲قمری، طغرل بیک با سپاهیانش به ناحیه بیضا رفت و آبادیهای آنجا را تاراج کرد و با غنیمت بسیار بازگشت.[۱۵] در ۴۴۷ فولاد، فرمانده دیلمی که قلعه اصطخر را تصرف کرده بود، به شیراز رفت و خطبه به نام طغرل بیک را قطع کرد و به نام ابی سعد، برادر طغرل بیک، خواند. ابی سعد آن را خدعه خواند و شیراز را محاصره کرد و عده زیادی در شیراز از گرسنگی مردند. فولاد به نواحی بیضا و قلعه اصطخر پناه برد و سپاهیان ابی سعد آنجا را نیز تصرف کردند.[۱۶] در اوایل قرن ششم، بیضا شهری کوچک اما نیکو بود و مرغزاری ده فرسنگ در ده فرسنگ، نواحی بسیار، مسجد جامع و منبر داشت و آباد بود[۱۷] و دژ بیضا هنوز اهمیت داشت، چنانکه در ۵۳۳ قمری در دستیابی امیرقراسنقر به شهرهای فارس، اتابک قراسنقر به جنگ باامیر بوزبه رفت، و بوزبه از بیم او به قلعه بیضا پناه برد.[۱۸] در دوره اتابک ابوبکردر بیضا رباطی به نام مظفری و رباط شیخ جمال الدین حسین دزکی ساخته شد.[۱۹] در قرن هفتم، قلعه بیضا وجود داشته که به آن «قلعة سپید» میگفتند، چنانکه چون اتابک سعد زنگی در بیضا وفات یافت، وزیر او، خواجه غیاث الدین یزدی، انگشتری وی را به «قلعه سپید» فرستاد.[۲۰] در اوایل قرن هشتم، حمدالله مستوفی نوشتههای ابن بلخی را درباره شهربیضا تکرار کرده ولی از مسجد جامع و منبر آن سخنی نیاوردهاست؛ زیرا که ظاهراا پس از حمله مغول، به علت جنگهای پی درپی، از میان رفته بودهاست. در دوره تیموریان، دشت بیضا همچنان محل کارزار امیرزادهها بود، به طوری که در ۸۱۸ قمری، امیرزاده ابراهیم سلطان با امیرزاده بایقرا در آنجا باهم جنگیدند.[۲۱][۲۲]الگو:سخ
جغرافی دانان قرن سوم، بیضا را از شهرهای شهراستخر به شمار آوردهاند؛ و فاصله آن را تا شیراز، شش فرسنگ[۲۳] یا هفت فرسنگ[۲۴] نوشتهاند. در همین دوره سراپرده سلطنت یعقوب لیث در بیضا، که مرغزار وسیعی داشت، برپا شد[۲۵] و او با محمدبن واصل، در ناحیه مروسدان، مروستان یا مروست یا مرودشت، از نواحی بیضا، جنگید.[۲۶] در قرن چهارم، بیضا از بزرگترین شهرهای شهراستخر به شمار میرفت و دارای قلعه، حصار، بارو و ربض بود. بناهای آن را از گل ساخته بودند و عماراتش کامل، هوای آن مرطوب و خود شهری پرنعمت بود و از آنجا به شیراز غله میبردند.[۲۷]
دوران زندیه
از دوره زندیه به بعد، در منابع، نام تل بیضا آمده که ظاهراً مکان قدیمی شهر بیضا، و گذرگاه و توقفگاه سپاهیان زندیه و قاجار بودهاست. احتمالاً در این موقع، بلوک بیضااز لحاظ کشاورزی وضع مناسبی داشتهاست، به طوری که هنگام حمله آقا محمدخان قاجار به فارس، در پایان دوره لطفعلی خان زند منابع سپاهیان لطفعلی خان از بلوک بیضا تامین میشد.[۲۸]الگو:سخ
در ۱۳۱۱، درازای بلوک بیضا از بوزنجان حدود سی کیلومتری جنوب شرقی اردکان (فارس) تا کوشک در۲۱ کیلومتری شمال شرقی زرقان هشت فرسنگ و پهنای آن از روزستای تنگ خیارهدر ۷۳ کیلومتری جنوب شرقی اردکان بیشتر از سه فرسنگ بود. از شمال به رامجرد و کامفیروز، از مغرب به اردکان، و از جنوب به حومه شیراز محدود میشد و مرغزار آن، «قرق بیضا»، سه فرسنگ در یک فرسنگ وسعت داشت و چراگاه اسبهای دیوانی و توپخانه شیراز بود. شهر ملیان (آبادی ملیان امروزی در کنار ویرانههای آن قرار دارد) مرکز قدیمی بیضا بود که در آن محل، آثار فراوانی از عمارات بزرگ ویران شده و نیز در بعضی از جاهای آن آثار باروی قدیمی شهر دیده میشود که وجود بیضای بزرگ و تاریخی قرون گذشته را ثابت میکند.
در سال 1972 میلادی پروفسور سامنر آمریکایی کاوش های خود را در تپه های روستای ملیان آغاز کرد و به شواهدی از تمدن انزان یا انشان دست یافت .
منابع
- اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، تهران: ۱۳۸۳
- پیرنیا، حسن. تاریخ ایران باستان، جلد چهارم
- کتیبه کورش
- فسائی، ص ۱۸۱ـ۱۸۲
- اصطخری، ص ۱۴۳
- فرصت شیرازی، ص ۳۳۶
- اصطخری، ص ۱۲۶
- ابن حوقل، ص ۲۸۱
- حمدالله مستوفی، ص ۱۴۷
- نوشته طبری، ج ۲، ص ۳۸
- نولدکه، ص ۴۲ـ ۴۳
- فسائی، ج ۱، ص ۱۷۳ـ۱۷۵
- ابن سعد، ج ۵، ص ۴۵ـ ۴۶
- طبری، ج ۵، ص ۱۳۷ـ ۱۳۸
- ابن اثیر، ج ۷، ص ۳۱۸
||
- ابن اثیر، ج ۸، ص ۵۴،۶۲
- ابن اثیر، ج ۸، ص ۶۹
- ابن بلخی، ص ۱۲۸ـ ۱۲۹
- ابن اثیر، ج ۸، ص ۳۶۵
- زرکوب شیرازی، ص ۶۰
- رشیدالدین فضل الله، ج ۱، ص ۶۵۹
- قزوینی، ص ۱۱۰
- شهرداری بیضا
- فسائی، ج ۱، ص ۳۳۵
- شهاوری شیرازی، ص ۷۲، ۹۳
- ابن فقیه، ص ۲۰۲ـ۲۰۳
- ابن خرداذبه، ص ۴۶ـ۴۷
- فسائی، ج ۱، ص ۲۱۰
- اصطخری، ص ۱۴۳
- اصطخری، ص ۱۲۶ـ ۱۲۷
||
- ابن حوقل، ص ۲۶۶، ۲۷۲، ۲۸۱
- ایران. وزارت دفاع. ادارة جغرافیائی ارتش، ج ۹۲، ص ۴۳۸
- رزم آرا، ج ۷، ص ۵۱ ـ۵۲
- کیهان، ص ۲۲۶
- ایران. وزارت دفاع. ادارة جغرافیائی ارتش، ج ۹۲، ص ۴۰۴
- ایران. وزارت دفاع. ادارة جغرافیائی ارتش، ج ۱۰۳، ص ۱۰۲
- اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
- اطلس خط (۲۹۶ -۲۹۵)
- پیدایش خط و خطاطان (۶۹ -۶۸)
- کتاب تخت فولاد اصفهان
- بزرگان نامی پارس، جلد اول، ص ۲۹۷
- اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
- آثار عجم (۳۳۷)
- دانشمندان و سخن سرایان فارس (۹۴ /۱)
- شیرازنامه (۱۴۸)
||
|}- ↑ اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، تهران: ۱۳۸۳
- ↑ پیرنیا، حسن. تاریخ ایران باستان، جلد چهارم
- ↑ کتیبه کورش
- ↑ اصطخری، ص ۱۴۳
- ↑ فرصت شیرازی، ص ۳۳۶
- ↑ اصطخری، ص ۱۲۶
- ↑ ابن حوقل، ص ۲۸۱
- ↑ حمدالله مستوفی، ص ۱۴۷
- ↑ نوشته طبری، ج ۲، ص ۳۸
- ↑ نولدکه، ص ۴۲ـ ۴۳
- ↑ فسائی، ج ۱، ص ۱۷۳ـ۱۷۵
- ↑ ابن سعد، ج ۵، ص ۴۵ـ ۴۶
- ↑ طبری، ج ۵، ص ۱۳۷ـ ۱۳۸
- ↑ ابن اثیر، ج ۷، ص ۳۱۸
- ↑ ابن اثیر، ج ۸، ص ۵۴،۶۲
- ↑ ابن اثیر، ج ۸، ص ۶۹
- ↑ ابن بلخی، ص ۱۲۸ـ ۱۲۹
- ↑ ابن اثیر، ج ۸، ص ۳۶۵
- ↑ زرکوب شیرازی، ص ۶۰
- ↑ رشیدالدین فضل الله، ج ۱، ص ۶۵۹
- ↑ فسائی، ج ۱، ص ۳۳۵
- ↑ سایت رسمی شهرداری بیضا
- ↑ ابن فقیه، ص ۲۰۲ـ۲۰۳
- ↑ ابن خرداذبه، ص ۴۶ـ۴۷
- ↑ فسائی، ج ۱، ص ۲۱۰
- ↑ اصطخری، ص ۱۴۳
- ↑ اصطخری، ص ۱۲۶ـ ۱۲۷
- ↑ شهاوری شیرازی، ص ۷۲، ۹۳