سید محمدحسین خراسانی: تفاوت بین نسخهها
جز («سید محمدحسین خراسانی» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بیپایان) [انتقال=فقط مدیران] (بیپایان)) [آبشاری]) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | نام وی سید محمد حسین و از اهالی [[خراسان]] بوده است، او در دوران پادشاهی [[اورنگ زیب]] عالمگیر در [[هند]] (1068ـ 1118هـ. ق) به [[لاهور]] وارد شده و مورد عنایت حکمرانان وقت این شهر واقع می شود. وی که بهره مند از مقدمات علوم بوده، به تعلیم فرزندان حاکم | + | نام وی سید محمد حسین و از اهالی [[خراسان]] بوده است، او در دوران پادشاهی [[اورنگ زیب]] عالمگیر در [[هند]] (1068ـ 1118هـ. ق) به [[لاهور]] وارد شده و مورد عنایت حکمرانان وقت این شهر واقع می شود. وی که بهره مند از مقدمات علوم بوده، به تعلیم فرزندان حاکم لاهور گماشته می شود. پس از مرگ اورنگ زیب در سال 1118 هجری قمری، وی به همراه هادی خان فرزند حاکم لاهور و جمعی از پیروانش به [[دهلی]] رفته و به کسوت درویشی درآمده، خود را به «نمودالله» و «نمود وانمود» ملقب ساخته و پیروان و فرزندان خویش را القاب متعدد می بخشد. |
− | پیروان او به جای سلام، تمام و یا قسمتی از جمله «خَفَشان نَمود بود اِل» را به کار می بردند که شأن خفی پروردگار را که در ازل الآزال بوده است، نمود می دهد. وی مدعی بوده است همان محسن علیه السلام فرزند [[فاطمه علیهاالسلام]] است که سال ها در بهشت بوده و اکنون که کار مردم به ضلالت کشیده برای هدایت خلق آمده است. عقاید وی در باب بیگوک ها در متن مؤلف آمده است. وی معتقد بوده که دو نوع وحی بر وی نازل می شود. وی دو شاگرد داشته که کاتب وحی بوده و به نام های «الهام یار» و «وحی یار» ملقب گردیده بودند. نماز در عقیده این گروه سه بار در روز به نحوه ای خاص بوده و در حال اجتماع خوانده می شده است، نماز ایشان که «دید» نامیده می شده به سوی | + | پیروان او به جای سلام، تمام و یا قسمتی از جمله «خَفَشان نَمود بود اِل» را به کار می بردند که شأن خفی پروردگار را که در ازل الآزال بوده است، نمود می دهد. وی مدعی بوده است همان محسن (علیه السلام) فرزند [[فاطمه علیهاالسلام]] است که سال ها در بهشت بوده و اکنون که کار مردم به ضلالت کشیده برای هدایت خلق آمده است. عقاید وی در باب بیگوک ها در متن مؤلف آمده است. وی معتقد بوده که دو نوع وحی بر وی نازل می شود. وی دو شاگرد داشته که کاتب وحی بوده و به نام های «الهام یار» و «وحی یار» ملقب گردیده بودند. نماز در عقیده این گروه سه بار در روز به نحوه ای خاص بوده و در حال اجتماع خوانده می شده است، نماز ایشان که «دید» نامیده می شده به سوی کعبه نبوده است. ایشان دو عید داشتند که قبل از آن شش روز، روزه سکوت می گرفتند. اقبال عمومی به وی بالا می گیرد و در این میان «فرخ سیر» پادشاه وقت هند (1124ـ1131هـ. ق) به وی ایمان آورده و همین باعث اقبال عمومی به او می شود. پس از مرگ فرخ سیر، علی رغم مخالفت های ابتدایی محمد شاه (1131ـ1167هـ. ق) با وی، رونق کار وی از حد گذشت. گویا وی در این ایام درصدد قیام بوده که مرگش فرامی رسد. تاریخ مرگ وی معلوم نیست ولی باید در اوائل پادشاهی محمدشاه دهمین پادشاه بابری هند بوده باشد. وی پس از خود، پسر بزرگش فغار را سجاده نشین و دو کاتب وحی را به عنوان خلیفه و مروّج دین معرفی کرد. <ref> [[تحفة العالم و ذیل التحفة]]، [[میر سید عبداللطیف خان]]، صفحات 396 الی 400</ref> |
==پانويس== | ==پانويس== |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۴۹
نام وی سید محمد حسین و از اهالی خراسان بوده است، او در دوران پادشاهی اورنگ زیب عالمگیر در هند (1068ـ 1118هـ. ق) به لاهور وارد شده و مورد عنایت حکمرانان وقت این شهر واقع می شود. وی که بهره مند از مقدمات علوم بوده، به تعلیم فرزندان حاکم لاهور گماشته می شود. پس از مرگ اورنگ زیب در سال 1118 هجری قمری، وی به همراه هادی خان فرزند حاکم لاهور و جمعی از پیروانش به دهلی رفته و به کسوت درویشی درآمده، خود را به «نمودالله» و «نمود وانمود» ملقب ساخته و پیروان و فرزندان خویش را القاب متعدد می بخشد.
پیروان او به جای سلام، تمام و یا قسمتی از جمله «خَفَشان نَمود بود اِل» را به کار می بردند که شأن خفی پروردگار را که در ازل الآزال بوده است، نمود می دهد. وی مدعی بوده است همان محسن (علیه السلام) فرزند فاطمه علیهاالسلام است که سال ها در بهشت بوده و اکنون که کار مردم به ضلالت کشیده برای هدایت خلق آمده است. عقاید وی در باب بیگوک ها در متن مؤلف آمده است. وی معتقد بوده که دو نوع وحی بر وی نازل می شود. وی دو شاگرد داشته که کاتب وحی بوده و به نام های «الهام یار» و «وحی یار» ملقب گردیده بودند. نماز در عقیده این گروه سه بار در روز به نحوه ای خاص بوده و در حال اجتماع خوانده می شده است، نماز ایشان که «دید» نامیده می شده به سوی کعبه نبوده است. ایشان دو عید داشتند که قبل از آن شش روز، روزه سکوت می گرفتند. اقبال عمومی به وی بالا می گیرد و در این میان «فرخ سیر» پادشاه وقت هند (1124ـ1131هـ. ق) به وی ایمان آورده و همین باعث اقبال عمومی به او می شود. پس از مرگ فرخ سیر، علی رغم مخالفت های ابتدایی محمد شاه (1131ـ1167هـ. ق) با وی، رونق کار وی از حد گذشت. گویا وی در این ایام درصدد قیام بوده که مرگش فرامی رسد. تاریخ مرگ وی معلوم نیست ولی باید در اوائل پادشاهی محمدشاه دهمین پادشاه بابری هند بوده باشد. وی پس از خود، پسر بزرگش فغار را سجاده نشین و دو کاتب وحی را به عنوان خلیفه و مروّج دین معرفی کرد. [۱]
پانويس
- ↑ تحفة العالم و ذیل التحفة، میر سید عبداللطیف خان، صفحات 396 الی 400