قُرَّتِیه: تفاوت بین نسخهها
جز («قُرَّتِیه» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بیپایان) [انتقال=فقط مدیران] (بیپایان)) [آبشاری]) |
|||
(۲ نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
از [[بابیه]]، یا: همان [[بابیه]]. | از [[بابیه]]، یا: همان [[بابیه]]. | ||
− | ایشان منسوب به قرة العین می باشند. | + | ایشان منسوب به [[قرة العین]] می باشند. |
− | این نام را فقط آلوسی در الکواکب الدریة آورده و اضافه کرده: «این گروه، منسوب به قرةالعین هستند». <ref> [[المهدیة فی الاسلام]]، [[سعد محمد حسن]]، ص255، به نقل از الکواکب | + | این نام را فقط [[آلوسی]] در [[الکواکب الدریة]] آورده و اضافه کرده: «این گروه، منسوب به قرةالعین هستند». <ref> [[المهدیة فی الاسلام]]، [[سعد محمد حسن]]، ص255، به نقل از [[الکواکب الدریة]]، [[آواره]]، ص115، به نقل از [[تفیسر الآلوسی]]</ref> وی نام قرةالعین را «هند»، کنیه او را ام سلمی و لقب او را قرةالعین دانسته است. |
− | آلوسی می نویسد: «این زن دو ماه در خانه من بود و در او فضلی بود که در بسیاری از مردان نبود. زنی بود صاحب عقل و ادب و یگانه در حیا و حفظ. . . » <ref>همان</ref> وی در ادامه می گوید: «چیزی که پیش من ثابت شده، این است که قرتیه و | + | آلوسی می نویسد: «این زن دو ماه در خانه من بود و در او فضلی بود که در بسیاری از مردان نبود. زنی بود صاحب عقل و ادب و یگانه در حیا و حفظ. . . » <ref>همان</ref> وی در ادامه می گوید: «چیزی که پیش من ثابت شده، این است که قرتیه و بابیه یک فرقه می باشند». <ref>همان</ref> |
− | در این باره باید گفت: با توجه به این که این زن دختر یکی از روحانیون [[شیعه]] است و شیعیان هرگز اسم دختر خود را | + | در این باره باید گفت: با توجه به این که این زن دختر یکی از روحانیون [[شیعه]] است و شیعیان هرگز اسم دختر خود را هند که نام مادر [[معاویة بن ابی سفیان]] است ـ به خصوص که وی در [[ایران]] با عنوان هند جگرخوار شناخته می شود ـ نمی گذارند، و همچنین با توجه به شهرت قضایای بدشت که با حیا و حفظ سازگاری ندارد، به نظر می رسد که آلوسی همه این مطالب را جعل کرده باشد، ضمن آن که در غیر این منبع و در کتب بابیان و [[بهائیان]] به نام قرّتیه برخورد نمی کنیم. |
− | در تاریخ | + | در تاریخ بابیه، یکی از نقاطی که همواره مور نقد قرار گرفته و بسیاری آن را برای تشنیع [[علی محمد باب]] و پیروانش کافی دانسته اند، قضایایی است که در [[بدشت]] از توابع [[شاهرود]] واقع گردید. [[نجفی]] در «بهائیان» در این باره می نویسد: «سران بابیه به جهت رهایی بخشین علی محمد باب و تسلط بر حکومت، به سمت [[خراسان]] حرکت کردند و در محلی به نام بدشت از توابع شاهرود که در آن روزگار محل رفت و آمد مسافران [[مازندران]] و [[خراسان]] و [[تهران]] بود، گرد آمدند. طراح این اجتماع حسینعلی با همکاری[[ محمدعلی بارفروش]] و قرة العین بودند. در این دشت، حسینعلی به مدت 22روز، 80 نفر از بابیان را میزبانی کرد. کمیته ای متشکل از این سه تن، شب ها در خلوت شور می کرد و نتایج را در هر صبح به صورت فرامین برای دیگران بازگو می نمود. گویی از نتایج این جلسه، اعلان نسخ شریعت اسلام است، گویی به همین سبب و از همین روی، طاهره قرة العین ـ به تصریح تاریخ [[نبیل زرندی]] ـ با لباس فاخر و جذاب در حالی که آرایش کامل کرده بود خود را در برابر دید و تماشای همگان قرار می دهد. برخی مدعی اند که محمدعلی بارفروش ملقب به قدوس، در مرحله اول به شدت برآشفته و این زن را عایشه خوانده و قصد قتل وی را داشته ولی بعد در مقابل آن سکوت می کند. گویا این حادثه در عده ای اثر سوء می بخشد و ایشان ترک این طریقه می کنند. |
− | از نتایج اجتماع بدشت ـ علاوه بر این که چنین امری را در مورد پیروان باب در سراسر | + | از نتایج اجتماع بدشت ـ علاوه بر این که چنین امری را در مورد پیروان باب در سراسر مازندران و پس از چندی سراسر ایران شایع ساخت ـ تصمیم بابیان بر مبارزه برای آزادی باب بوده است. <ref>[[بهائیان]]، [[سید محمدباقر نجفی]]، ص545 / [[مطالع الانوار]]، تلخیص [[تاریخ نبیل زرندی]]، ص68</ref> |
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۶ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۳۷
ایشان منسوب به قرة العین می باشند.
این نام را فقط آلوسی در الکواکب الدریة آورده و اضافه کرده: «این گروه، منسوب به قرةالعین هستند». [۱] وی نام قرةالعین را «هند»، کنیه او را ام سلمی و لقب او را قرةالعین دانسته است.
آلوسی می نویسد: «این زن دو ماه در خانه من بود و در او فضلی بود که در بسیاری از مردان نبود. زنی بود صاحب عقل و ادب و یگانه در حیا و حفظ. . . » [۲] وی در ادامه می گوید: «چیزی که پیش من ثابت شده، این است که قرتیه و بابیه یک فرقه می باشند». [۳]
در این باره باید گفت: با توجه به این که این زن دختر یکی از روحانیون شیعه است و شیعیان هرگز اسم دختر خود را هند که نام مادر معاویة بن ابی سفیان است ـ به خصوص که وی در ایران با عنوان هند جگرخوار شناخته می شود ـ نمی گذارند، و همچنین با توجه به شهرت قضایای بدشت که با حیا و حفظ سازگاری ندارد، به نظر می رسد که آلوسی همه این مطالب را جعل کرده باشد، ضمن آن که در غیر این منبع و در کتب بابیان و بهائیان به نام قرّتیه برخورد نمی کنیم.
در تاریخ بابیه، یکی از نقاطی که همواره مور نقد قرار گرفته و بسیاری آن را برای تشنیع علی محمد باب و پیروانش کافی دانسته اند، قضایایی است که در بدشت از توابع شاهرود واقع گردید. نجفی در «بهائیان» در این باره می نویسد: «سران بابیه به جهت رهایی بخشین علی محمد باب و تسلط بر حکومت، به سمت خراسان حرکت کردند و در محلی به نام بدشت از توابع شاهرود که در آن روزگار محل رفت و آمد مسافران مازندران و خراسان و تهران بود، گرد آمدند. طراح این اجتماع حسینعلی با همکاری محمدعلی بارفروش و قرة العین بودند. در این دشت، حسینعلی به مدت 22روز، 80 نفر از بابیان را میزبانی کرد. کمیته ای متشکل از این سه تن، شب ها در خلوت شور می کرد و نتایج را در هر صبح به صورت فرامین برای دیگران بازگو می نمود. گویی از نتایج این جلسه، اعلان نسخ شریعت اسلام است، گویی به همین سبب و از همین روی، طاهره قرة العین ـ به تصریح تاریخ نبیل زرندی ـ با لباس فاخر و جذاب در حالی که آرایش کامل کرده بود خود را در برابر دید و تماشای همگان قرار می دهد. برخی مدعی اند که محمدعلی بارفروش ملقب به قدوس، در مرحله اول به شدت برآشفته و این زن را عایشه خوانده و قصد قتل وی را داشته ولی بعد در مقابل آن سکوت می کند. گویا این حادثه در عده ای اثر سوء می بخشد و ایشان ترک این طریقه می کنند.
از نتایج اجتماع بدشت ـ علاوه بر این که چنین امری را در مورد پیروان باب در سراسر مازندران و پس از چندی سراسر ایران شایع ساخت ـ تصمیم بابیان بر مبارزه برای آزادی باب بوده است. [۴]
پانویس
- ↑ المهدیة فی الاسلام، سعد محمد حسن، ص255، به نقل از الکواکب الدریة، آواره، ص115، به نقل از تفیسر الآلوسی
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ بهائیان، سید محمدباقر نجفی، ص545 / مطالع الانوار، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص68