هارون الرشید: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی است. وی که برادر موسی هادی و پسر [[مهدی عباسی]] بوده در سال 149 هجری قمری به دنیا آمده است. مادر هادی و هارون، [[خیزران]] نام داشت. در 163 هجری قمری هنگامی که هارون بیش از 14سال نداشت، مهدی او را با لشکری مجهز به جنگ [[بیزانس]] فرستاد. در دیگربار مهدی هارون را به همراهی [[ربیع حاجب]] به جنگ بیزانس فرستاد. در این جنگ سردار بیزانس کشته و شهر [[ماجده]] فتح شده و سپاه هارون تا خلیج دریای [[قسطنطنیه]] پیش رفت. و شاید به خاطر موفقیت او در این سفر بود که مهدی او را پس از هادی ولیعهد ساخت و از بزرگان و فرماندگان سپاه برای او بیعت گرفت. در 169 هجری قمری مهدی تصمیم گرفت که هادی را از ولایت عهدی خلع کند و هارون را پس از خود ولیعهد سازد. هادی در این هنگام در [[گرگان]] بود و مهدی کسی را پیش او فرستاد تا خود آزادانه از ولایت عهدی استعفا دهد ولی هادی نپذیرفت و مهدی خود عازم گرگان شد اما در راه مرد. پس از آن که هادی به خلافت رسید تصمیم گرفت که هارون را به استعفا از ولایت عهدی مجبور کند در این موقع [[یحیی برمکی]] پیشکار و مدبّر امور هارون بود و با مهارت و تدبیر جلوی تصمیم هادی را گرفت. از کسانی که در دربار در طرف هارون بودند خیزران بود. خیزران که در زمان شوهرش مهدی در کارها دخالت مي‌کرد و امید داشت در زمان پسرش هادی نیز در امور خلافت دخالت کند، از طرف هادی از این کار منع شد و این امر بر او گران آمد و به چاره جویی پرداخت و چنانکه نوشته اند، در مرگ هادی بی تأثیر نبوده است. ظاهراً هادی در شب مرگ خود قصد داشته است که هارون و پیشکار او [[یحیی برمکی]] را به قتل برساند. به هر حال پس از مرگ هادی، هارون بی درنگ بر مسند خلافت نشست و اداره امور خلافت را به یحیی سپرد و او را وزیر خود کرد، و خیزران نیز دخالت خود را در امور از سر گرفت و تا هنگام مرگ (173هـ. ق) به دخالت خود ادامه داد. دوران خلافت هارون به شکوه و جلال معروف شده است، اما در حقیقت دوران بیست و چهار ساله خلافت او خالی از اضطراب و اختلال نبوده است و در شرق و غرب خلافت عباسی جنبش های استقلال طلبی و تجزیه طلبی آغاز شد و این جنبش ها مقدمه ای بود برای تجزیه واقعی امپراطوری بزرگ اسلامی. علویان که مدعیان خلافت بودند به مخالفت خود همچنان ادامه دادند. در 187 هجری قمری هارون بر برامکه خشمگین شد و دستور قتل [[جعفر برمکی]] و حبس یحیی برمکی و [[فضل برمکی]] را صادر، و همه املاک و اموال برمکیان ضبط شد. علت برانداختن آن ها را باید در توطئه های درباری و تسلیم شدن هارون به این دسائس دانست و الا در حسن عهد و وفا و خدمت ایشان به هارون جای تردیدی نبود. هارون چنان اهل تدبیر و دوراندیشی نبود، و این امر از این که خلافت را در میان سه پسرش امین و [[مأمون عباسی|مأمون]] و قاسم تقسیم کرد معلوم مي‌شود. در 192 هجری قمری هارون عازم [[خراسان]] شد و در 193 در [[سناباد]]، یکی از دهات [[طوس]] وفات یافت و در همان جا مدفون شد. <ref> [[دائرة المعارف فارسی]]، [[غلامحسین مصاحب]]، ج3، ص3232</ref>
+
هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی است. وی که برادر موسی هادی و پسر [[مهدی عباسی]] بوده در سال 149 هجری قمری به دنیا آمده است. مادر هادی و هارون، [[خیزران]] نام داشت. در 163 هجری قمری هنگامی که هارون بیش از 14سال نداشت، مهدی او را با لشکری مجهز به جنگ [[بیزانس]] فرستاد. در دیگربار مهدی هارون را به همراهی [[ربیع حاجب]] به جنگ بیزانس فرستاد. در این جنگ سردار بیزانس کشته و شهر [[ماجده]] فتح شده و سپاه هارون تا خلیج دریای [[قسطنطنیه]] پیش رفت. و شاید به خاطر موفقیت او در این سفر بود که مهدی او را پس از هادی ولیعهد ساخت و از بزرگان و فرماندگان سپاه برای او بیعت گرفت. در 169 هجری قمری مهدی تصمیم گرفت که هادی را از ولایت عهدی خلع کند و هارون را پس از خود ولیعهد سازد. هادی در این هنگام در [[گرگان]] بود و مهدی کسی را پیش او فرستاد تا خود آزادانه از ولایت عهدی استعفا دهد ولی هادی نپذیرفت و مهدی خود عازم گرگان شد اما در راه مرد. پس از آن که هادی به خلافت رسید تصمیم گرفت که هارون را به استعفا از ولایت عهدی مجبور کند در این موقع [[یحیی برمکی]] پیشکار و مدبّر امور هارون بود و با مهارت و تدبیر جلوی تصمیم هادی را گرفت. از کسانی که در دربار در طرف هارون بودند خیزران بود. خیزران که در زمان شوهرش مهدی در کارها دخالت مي‌کرد و امید داشت در زمان پسرش هادی نیز در امور خلافت دخالت کند، از طرف هادی از این کار منع شد و این امر بر او گران آمد و به چاره جویی پرداخت و چنانکه نوشته اند، در مرگ هادی بی تأثیر نبوده است. ظاهراً هادی در شب مرگ خود قصد داشته است که هارون و پیشکار او یحیی برمکی را به قتل برساند. به هر حال پس از مرگ هادی، هارون بی درنگ بر مسند خلافت نشست و اداره امور خلافت را به یحیی سپرد و او را وزیر خود کرد، و خیزران نیز دخالت خود را در امور از سر گرفت و تا هنگام مرگ (173هـ. ق) به دخالت خود ادامه داد. دوران خلافت هارون به شکوه و جلال معروف شده است، اما در حقیقت دوران بیست و چهار ساله خلافت او خالی از اضطراب و اختلال نبوده است و در شرق و غرب خلافت عباسی جنبش های استقلال طلبی و تجزیه طلبی آغاز شد و این جنبش ها مقدمه ای بود برای تجزیه واقعی امپراطوری بزرگ اسلامی. علویان که مدعیان خلافت بودند به مخالفت خود همچنان ادامه دادند. در 187 هجری قمری هارون بر برامکه خشمگین شد و دستور قتل [[جعفر برمکی]] و حبس یحیی برمکی و [[فضل برمکی]] را صادر، و همه املاک و اموال برمکیان ضبط شد. علت برانداختن آن ها را باید در توطئه های درباری و تسلیم شدن هارون به این دسائس دانست و الا در حسن عهد و وفا و خدمت ایشان به هارون جای تردیدی نبود. هارون چنان اهل تدبیر و دوراندیشی نبود، و این امر از این که خلافت را در میان سه پسرش امین و [[مأمون عباسی|مأمون]] و قاسم تقسیم کرد معلوم مي‌شود. در 192 هجری قمری هارون عازم [[خراسان]] شد و در 193 در [[سناباد]]، یکی از دهات [[طوس]] وفات یافت و در همان جا مدفون شد. <ref> [[دائرة المعارف فارسی]]، [[غلامحسین مصاحب]]، ج3، ص3232</ref>
  
  
 
==پاورقي==
 
==پاورقي==

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۵۲

هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی است. وی که برادر موسی هادی و پسر مهدی عباسی بوده در سال 149 هجری قمری به دنیا آمده است. مادر هادی و هارون، خیزران نام داشت. در 163 هجری قمری هنگامی که هارون بیش از 14سال نداشت، مهدی او را با لشکری مجهز به جنگ بیزانس فرستاد. در دیگربار مهدی هارون را به همراهی ربیع حاجب به جنگ بیزانس فرستاد. در این جنگ سردار بیزانس کشته و شهر ماجده فتح شده و سپاه هارون تا خلیج دریای قسطنطنیه پیش رفت. و شاید به خاطر موفقیت او در این سفر بود که مهدی او را پس از هادی ولیعهد ساخت و از بزرگان و فرماندگان سپاه برای او بیعت گرفت. در 169 هجری قمری مهدی تصمیم گرفت که هادی را از ولایت عهدی خلع کند و هارون را پس از خود ولیعهد سازد. هادی در این هنگام در گرگان بود و مهدی کسی را پیش او فرستاد تا خود آزادانه از ولایت عهدی استعفا دهد ولی هادی نپذیرفت و مهدی خود عازم گرگان شد اما در راه مرد. پس از آن که هادی به خلافت رسید تصمیم گرفت که هارون را به استعفا از ولایت عهدی مجبور کند در این موقع یحیی برمکی پیشکار و مدبّر امور هارون بود و با مهارت و تدبیر جلوی تصمیم هادی را گرفت. از کسانی که در دربار در طرف هارون بودند خیزران بود. خیزران که در زمان شوهرش مهدی در کارها دخالت مي‌کرد و امید داشت در زمان پسرش هادی نیز در امور خلافت دخالت کند، از طرف هادی از این کار منع شد و این امر بر او گران آمد و به چاره جویی پرداخت و چنانکه نوشته اند، در مرگ هادی بی تأثیر نبوده است. ظاهراً هادی در شب مرگ خود قصد داشته است که هارون و پیشکار او یحیی برمکی را به قتل برساند. به هر حال پس از مرگ هادی، هارون بی درنگ بر مسند خلافت نشست و اداره امور خلافت را به یحیی سپرد و او را وزیر خود کرد، و خیزران نیز دخالت خود را در امور از سر گرفت و تا هنگام مرگ (173هـ. ق) به دخالت خود ادامه داد. دوران خلافت هارون به شکوه و جلال معروف شده است، اما در حقیقت دوران بیست و چهار ساله خلافت او خالی از اضطراب و اختلال نبوده است و در شرق و غرب خلافت عباسی جنبش های استقلال طلبی و تجزیه طلبی آغاز شد و این جنبش ها مقدمه ای بود برای تجزیه واقعی امپراطوری بزرگ اسلامی. علویان که مدعیان خلافت بودند به مخالفت خود همچنان ادامه دادند. در 187 هجری قمری هارون بر برامکه خشمگین شد و دستور قتل جعفر برمکی و حبس یحیی برمکی و فضل برمکی را صادر، و همه املاک و اموال برمکیان ضبط شد. علت برانداختن آن ها را باید در توطئه های درباری و تسلیم شدن هارون به این دسائس دانست و الا در حسن عهد و وفا و خدمت ایشان به هارون جای تردیدی نبود. هارون چنان اهل تدبیر و دوراندیشی نبود، و این امر از این که خلافت را در میان سه پسرش امین و مأمون و قاسم تقسیم کرد معلوم مي‌شود. در 192 هجری قمری هارون عازم خراسان شد و در 193 در سناباد، یکی از دهات طوس وفات یافت و در همان جا مدفون شد. [۱]


پاورقي

  1. دائرة المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، ج3، ص3232