محمد بن بشیر کوفی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «محمد بن بشیر کوفی از شیعیان امام کاظم علیه السلام و از سران واقفه است. وی که م...» ایجاد کرد) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | محمد بن بشیر کوفی از شیعیان امام کاظم علیه السلام و از سران واقفه است. وی که مردی آشنا به فنون شعبده بازی و تردستی معرفی شده در زمان خلیفه عباسی به قتل رسیده است. در آثار شیعه، لعنهای بسیاری متوجه وی شده و آثار شیعه نمایانگر تأثیر اندیشههای غلو آمیز وی در سالهای پس از شهادت امام کاظم علیه السلام است. دیدگاههای وی گویا پیش از درگذشت امام کاظم علیه السلام نیز مطرح بوده و وی پس از شهادت امام صادق علیه السلام مدعی | + | محمد بن بشیر کوفی از شیعیان [[امام کاظم علیه السلام]] و از سران [[واقفه (منکرین شهادت امام کاظم)|واقفه]] است. وی که مردی آشنا به فنون شعبده بازی و تردستی معرفی شده در زمان خلیفه عباسی به قتل رسیده است. در آثار شیعه، لعنهای بسیاری متوجه وی شده و آثار شیعه نمایانگر تأثیر اندیشههای غلو آمیز وی در سالهای پس از شهادت امام کاظم علیه السلام است. دیدگاههای وی گویا پیش از درگذشت امام کاظم علیه السلام نیز مطرح بوده و وی پس از شهادت [[امام صادق علیه السلام]] مدعی می شود آن کسی که به عنوان موسی بن جعفر شناخته می شود، فرزند امام صادق علیه السلام نیست و موسی بن جعفر واقعی فردی دیگر و ناشناخته است. اما بروز جدی این اندیشه پس از شهادت آن حضرت و جانشینی [[امام رضا علیه السلام]] شکل گرفته است. وی مدعی بوده امام کاظم علیه السلام اصلاً پای به زندان نگذارده و آن کسی که به زندان افتاده، فردی دیگر بوده و امام کاظم علیه السلام در میان مردم رفت و آمد می کند ـ هرچند مردم وی را نمی شناسند ـ و او مهدی منتظَر است. با توجه به آن که سردمداران جریان واقفه از کارگزاران امام کاظم علیه السلام بودهاند که به طمع دست یافتن بر اموال باقی مانده نزد خود، از پذیرش امامت حضرت رضا علیه السلام سر باز زدند و با توجه به سابقه مخالفت محمد بن بشیر با امام کاظم علیه السلام ـ در زمان حیات آن حضرت وی را نمی توان از سران واقفه به حساب آورد. ضمن این که وی پرداخت هرگونه خمس و زکات را نفی کرده است. محمد بن بشیر مدعی بوده که در دوره غیبت امام کاظم علیه السلام، امانتهای امامت، نزد او به ودیعه نهاده شده است. |
− | در بعضی از منابع ادعای الوهیت امام کاظم علیه السلام به وی نسبت داده شده است. پس از او فرزندش سمیع بن محمد مدعی جانشینی پدر | + | در بعضی از منابع ادعای الوهیت امام کاظم علیه السلام به وی نسبت داده شده است. پس از او فرزندش [[سمیع بن محمد]] مدعی جانشینی پدر می شود. وی بر این عقیده بود که هرگونه پولی باید به او برسد. تاریخ مرگ محمد بن بشیر دقیقاًً معلوم نیست. <ref> [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج12، ص191</ref> |
+ | |||
+ | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۲۰
محمد بن بشیر کوفی از شیعیان امام کاظم علیه السلام و از سران واقفه است. وی که مردی آشنا به فنون شعبده بازی و تردستی معرفی شده در زمان خلیفه عباسی به قتل رسیده است. در آثار شیعه، لعنهای بسیاری متوجه وی شده و آثار شیعه نمایانگر تأثیر اندیشههای غلو آمیز وی در سالهای پس از شهادت امام کاظم علیه السلام است. دیدگاههای وی گویا پیش از درگذشت امام کاظم علیه السلام نیز مطرح بوده و وی پس از شهادت امام صادق علیه السلام مدعی می شود آن کسی که به عنوان موسی بن جعفر شناخته می شود، فرزند امام صادق علیه السلام نیست و موسی بن جعفر واقعی فردی دیگر و ناشناخته است. اما بروز جدی این اندیشه پس از شهادت آن حضرت و جانشینی امام رضا علیه السلام شکل گرفته است. وی مدعی بوده امام کاظم علیه السلام اصلاً پای به زندان نگذارده و آن کسی که به زندان افتاده، فردی دیگر بوده و امام کاظم علیه السلام در میان مردم رفت و آمد می کند ـ هرچند مردم وی را نمی شناسند ـ و او مهدی منتظَر است. با توجه به آن که سردمداران جریان واقفه از کارگزاران امام کاظم علیه السلام بودهاند که به طمع دست یافتن بر اموال باقی مانده نزد خود، از پذیرش امامت حضرت رضا علیه السلام سر باز زدند و با توجه به سابقه مخالفت محمد بن بشیر با امام کاظم علیه السلام ـ در زمان حیات آن حضرت وی را نمی توان از سران واقفه به حساب آورد. ضمن این که وی پرداخت هرگونه خمس و زکات را نفی کرده است. محمد بن بشیر مدعی بوده که در دوره غیبت امام کاظم علیه السلام، امانتهای امامت، نزد او به ودیعه نهاده شده است.
در بعضی از منابع ادعای الوهیت امام کاظم علیه السلام به وی نسبت داده شده است. پس از او فرزندش سمیع بن محمد مدعی جانشینی پدر می شود. وی بر این عقیده بود که هرگونه پولی باید به او برسد. تاریخ مرگ محمد بن بشیر دقیقاًً معلوم نیست. [۱]
پانویس[ویرایش]
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج12، ص191