حبیبیه (از صوفیه): تفاوت بین نسخهها
(۳ نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
ایشان می گویند محبوب ترین خلق، نزد خدا مائیم. <ref> [[تاریخ ایران]]، [[سرجان ملکم]]، ج2، ص137 / [[حدیقة الشیعة]]، [[محقق اردبیلی]]، ص578 / [[هفتاد و سه ملت]]، ص27</ref> | ایشان می گویند محبوب ترین خلق، نزد خدا مائیم. <ref> [[تاریخ ایران]]، [[سرجان ملکم]]، ج2، ص137 / [[حدیقة الشیعة]]، [[محقق اردبیلی]]، ص578 / [[هفتاد و سه ملت]]، ص27</ref> | ||
+ | |||
+ | [[محقق اردبیلی]] ایشان را سومین فرقه از صوفیه برشمرده و می نویسد: «این طایفه می گویند که چون بنده به درجه معرفت اشیاء رسید و به دوستی حق پیوست و از دوستی دیگران برید، قلم تکلیف از او برخواست و خطاب امر و نهی از او منقطع شد و از بندگی و قید عبودیت خلاص شد. پس در آن هنگام حرام است بر او مقید به شریعت و احکام شریعت بودن. و ظاهر است که چنین اعتقادی محض [[زندقه]] و الحاد است. و این طایفه عورتین و زنان خود را از خلق نپوشند. و گویند دوست ترین خلق عالم نزد حق مائیم. دیگر آن که دیوانگان را دوست دارند و لاف مریدی مجانین زنند و به مریدی ایشان افتخار کنند و بسیار باشد که بعضی از سفیهان به تقلید ایشان مرید و معتقد دیوانگان شوند. این طایفه حبیبیه نیز هرزه ها بسیار گویند، پس باید که مؤمنان از ایشان نیز بپرهیزند تا در ورطه ضلالت نیفتند. و دیگر آن که بعضی گفته اند که [[واصلیه (از صوفیه)|واصلیه]] و حبیبیه یک فرقه اند و این عین غلط است زیرا که در ترک نماز و روزه و سایر فرایض و حلال داشتن جمیع محرّمات اگرچه با هم موافق اند، امّا بر خلاف یکدیگر مقالات بسیار دارند که با آن از هم متمایز می شوند. اگر کسی ایشان را از این روی یک فرقه داند که هر دو در باطن ملحدانند و بنابر مصلحت روزگار خود اظهار اسلام می کنند، بیشتر طوایف صوفیه این حال را دارند و تصوف را پرده و سپر اتحاد خود کرده اند. » <ref> [[حدیقة الشیعة]]، [[محقق اردبیلی]]، ص78</ref> | ||
رک: [[مداریان]]. | رک: [[مداریان]]. | ||
− | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۱ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۳۱
از صوفیه.
ایشان می گویند محبوب ترین خلق، نزد خدا مائیم. [۱]
محقق اردبیلی ایشان را سومین فرقه از صوفیه برشمرده و می نویسد: «این طایفه می گویند که چون بنده به درجه معرفت اشیاء رسید و به دوستی حق پیوست و از دوستی دیگران برید، قلم تکلیف از او برخواست و خطاب امر و نهی از او منقطع شد و از بندگی و قید عبودیت خلاص شد. پس در آن هنگام حرام است بر او مقید به شریعت و احکام شریعت بودن. و ظاهر است که چنین اعتقادی محض زندقه و الحاد است. و این طایفه عورتین و زنان خود را از خلق نپوشند. و گویند دوست ترین خلق عالم نزد حق مائیم. دیگر آن که دیوانگان را دوست دارند و لاف مریدی مجانین زنند و به مریدی ایشان افتخار کنند و بسیار باشد که بعضی از سفیهان به تقلید ایشان مرید و معتقد دیوانگان شوند. این طایفه حبیبیه نیز هرزه ها بسیار گویند، پس باید که مؤمنان از ایشان نیز بپرهیزند تا در ورطه ضلالت نیفتند. و دیگر آن که بعضی گفته اند که واصلیه و حبیبیه یک فرقه اند و این عین غلط است زیرا که در ترک نماز و روزه و سایر فرایض و حلال داشتن جمیع محرّمات اگرچه با هم موافق اند، امّا بر خلاف یکدیگر مقالات بسیار دارند که با آن از هم متمایز می شوند. اگر کسی ایشان را از این روی یک فرقه داند که هر دو در باطن ملحدانند و بنابر مصلحت روزگار خود اظهار اسلام می کنند، بیشتر طوایف صوفیه این حال را دارند و تصوف را پرده و سپر اتحاد خود کرده اند. » [۲]
رک: مداریان.
پانویس
- ↑ تاریخ ایران، سرجان ملکم، ج2، ص137 / حدیقة الشیعة، محقق اردبیلی، ص578 / هفتاد و سه ملت، ص27
- ↑ حدیقة الشیعة، محقق اردبیلی، ص78