ابن راوندی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
جز ابن راوندی» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)) [آبشاری])
سطر ۱: سطر ۱:
ابوالحسن احمد بن یحیی بن محمد بن اسحاق مشهور به [[ابن راوندی]] و یا ابن رَوَندی و یا ابن ریوندی، از متکلمان قرن سوم هجری قمری است. از تاریخ تولد وی که مشهور به الحاد بوده، اطلاع چندانی در دست نیست. ظاهراً وی در سال 245 هجری قمری و در سن 40 سالگی بدرود حیات گفته است. گروهی وی را اهل [[راوند]] [[کاشان]] و گروهی دیگر از اهالی [[مروالرود]] [[خراسان]] دانسته اند.  
+
ابوالحسن احمد بن یحیی بن محمد بن اسحاق مشهور به [[ابن راوندی]] و یا ابن رَوَندی و یا ابن ریوندی، از متکلمان قرن سوم هجری قمری است. از تاریخ تولد وی که مشهور به الحاد بوده، اطلاع چندانی در دست نیست. ظاهراً وی در سال 245 هجری قمری و در سن 40 سالگی بدرود حیات گفته است. گروهی وی را اهل [[راوند کاشان]] و گروهی دیگر از اهالی [[مروالرود خراسان]] دانسته اند.  
  
وی که در خانواده ای یهودی به دنیا آمده و سپس خود مسلمان مي‌شود، در [[بغداد]] نشو و نما مي‌نماید و در همان جا نیز به جمع [[معتزله]] [[بغداد]] مي‌پیوندد. سرانجام [[معتزله]] نیز از او رویگردان شده و وی را به [[زندقه]] متهم مي‌کنند و همین امر موجب نوشته شدن کتاب فضیحة المعتزلة و الامامة، به وسیله او مي‌شود که ردیه ای شدید بر آراء [[معتزله]] بوده و شباهت‌های بسیاری به عقاید [[امامیه]] دارد. وی سپس از همه فرق اسلامی بریده و کتاب‌های الدامغ و الزمرّد را در نقد اسلام مي‌نگارد و در ازای گرفتن 400 درهم از یهودیان [[سامرا]]، کتابی در رد اسلام با عنوان البصیرة به رشته تحریر در مي‌آورد. علت [[زندیق]] شدن او را برخی فقر و سرخوردگی‌های ناشی از رسیدن به مقام دانسته اند. وی پس از این حوادث ناچار [[بغداد]] را ترک کرده و مدتی را در [[کوفه]] ساکن مي‌گردد.  
+
وی که در خانواده ای یهودی به دنیا آمده و سپس خود مسلمان مي‌شود، در [[بغداد]] نشو و نما مي‌نماید و در همان جا نیز به جمع [[معتزله]] بغداد مي‌پیوندد. سرانجام [[معتزله]] نیز از او رویگردان شده و وی را به [[زندقه]] متهم مي‌کنند و همین امر موجب نوشته شدن کتاب [[فضیحة المعتزلة و الامامة]]، به وسیله او مي‌شود که ردیه ای شدید بر آراء [[معتزله]] بوده و شباهت‌های بسیاری به عقاید [[امامیه]] دارد. وی سپس از همه فرق اسلامی بریده و کتاب‌های [[الدامغ]] و [[الزمرّد]] را در نقد اسلام مي‌نگارد و در ازای گرفتن 400 درهم از یهودیان سامرا، کتابی در رد اسلام با عنوان [[البصیرة]] به رشته تحریر در مي‌آورد. علت زندیق شدن او را برخی فقر و سرخوردگی‌های ناشی از رسیدن به مقام دانسته اند. وی پس از این حوادث ناچار [[بغداد]] را ترک کرده و مدتی را در [[کوفه]] ساکن مي‌گردد.  
  
به وی بیش از پنجاه کتاب نسبت داده شده که اکثراً مفقود شده اند. از زمره مهم ترین شاگردان وی باید از ابو الحسین [[عبدالرحیم خیاط]] نام برد. <ref> [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج3، ص531</ref>
+
به وی بیش از پنجاه کتاب نسبت داده شده که اکثراً مفقود شده اند. از زمره مهم ترین شاگردان وی باید از [[ابو الحسین عبدالرحیم خیاط]] نام برد. <ref> [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج3، ص531</ref>
  
  
 
==پانويس==
 
==پانويس==

نسخهٔ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۰۱

ابوالحسن احمد بن یحیی بن محمد بن اسحاق مشهور به ابن راوندی و یا ابن رَوَندی و یا ابن ریوندی، از متکلمان قرن سوم هجری قمری است. از تاریخ تولد وی که مشهور به الحاد بوده، اطلاع چندانی در دست نیست. ظاهراً وی در سال 245 هجری قمری و در سن 40 سالگی بدرود حیات گفته است. گروهی وی را اهل راوند کاشان و گروهی دیگر از اهالی مروالرود خراسان دانسته اند.

وی که در خانواده ای یهودی به دنیا آمده و سپس خود مسلمان مي‌شود، در بغداد نشو و نما مي‌نماید و در همان جا نیز به جمع معتزله بغداد مي‌پیوندد. سرانجام معتزله نیز از او رویگردان شده و وی را به زندقه متهم مي‌کنند و همین امر موجب نوشته شدن کتاب فضیحة المعتزلة و الامامة، به وسیله او مي‌شود که ردیه ای شدید بر آراء معتزله بوده و شباهت‌های بسیاری به عقاید امامیه دارد. وی سپس از همه فرق اسلامی بریده و کتاب‌های الدامغ و الزمرّد را در نقد اسلام مي‌نگارد و در ازای گرفتن 400 درهم از یهودیان سامرا، کتابی در رد اسلام با عنوان البصیرة به رشته تحریر در مي‌آورد. علت زندیق شدن او را برخی فقر و سرخوردگی‌های ناشی از رسیدن به مقام دانسته اند. وی پس از این حوادث ناچار بغداد را ترک کرده و مدتی را در کوفه ساکن مي‌گردد.

به وی بیش از پنجاه کتاب نسبت داده شده که اکثراً مفقود شده اند. از زمره مهم ترین شاگردان وی باید از ابو الحسین عبدالرحیم خیاط نام برد. [۱]


پانويس

  1. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج3، ص531