علی بن حسین السجاد علیهما السلام، امام چهارم شیعیان: تفاوت بین نسخهها
جز (Admin صفحهٔ علی بن حسین السجاد علیهما السلام، امام چهارم را به علی بن حسین السجاد علیهما السلام، امام چهارم شیعیان منتقل کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | '''علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب(ع)'''، (۳۸- ۹۴ق) معروف به '''امام سجاد''' و '''زین العابدین'''، چهارمین امام شیعیان است. مدت امامت وی ۳۴ سال بوده است. وی در واقعه کربلا حاضر بود و به علت بیماری در جنگ شرکت نداشت و همراه اسیران کربلا به [[کوفه]] و [[شام]] برده شد. خطبه امام سجاد در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد. واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد روی داد. | |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | '''علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب(ع)'''، (۳۸- ۹۴ق) معروف به '''امام سجاد''' و '''زین العابدین'''، چهارمین | + | |
مجموعه ادعیه و مناجات امام سجاد در کتاب [[صحیفه سجادیه]] گرد آمده است. [[رسالة الحقوق]] ، رسالهای کوچک درباره تکالیف بندگان در برابر خدا و خلق خدا، اثری دیگر منسوب به آن حضرت است. | مجموعه ادعیه و مناجات امام سجاد در کتاب [[صحیفه سجادیه]] گرد آمده است. [[رسالة الحقوق]] ، رسالهای کوچک درباره تکالیف بندگان در برابر خدا و خلق خدا، اثری دیگر منسوب به آن حضرت است. | ||
− | بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور [[ولید بن عبد الملک]] با سم به | + | بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور [[ولید بن عبد الملک]] با سم به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر عمویش [[امام حسن مجتبی]] و دو امام دیگر است. |
سطر ۲۹: | سطر ۹: | ||
علی بن حسین بن علی بن ابی طالب، معروف به امام سجاد و امام زین العابدین، چهارمین امام شیعیان و فرزند [[امام حسین]](ع) است. | علی بن حسین بن علی بن ابی طالب، معروف به امام سجاد و امام زین العابدین، چهارمین امام شیعیان و فرزند [[امام حسین]](ع) است. | ||
− | از مسائل اختلافی نام و نسب دقیق مادر اوست که برایش نامهای متعددی ذکر شده است؛ از جمله: [[شهربانو]]، شهربانویه، شاه زنان،<ref>[[شیخ مفید]] نام مادر وی را شاه زنان دختر یزدگرد پسر شهریار پسر کسری میداند و در ادامه مینویسد: گفته میشود که نام وی شهربانو بوده است. المفید، الارشاد، ج۲، ص ۱۳۷.</ref> جهانشاه، خوله، سلافه، غزاله، سلامه، حرار، مریم، فاطمه. بسیاری از پژوهشگران نپذیرفتهاند که مادر امام سجاد(ع) شهربانو دختر یزدگرد بوده است. از جمله [[سیدجعفر شهیدی]] مینویسد: از میان نامهای یادشده برای وی، شهربانو از همه مشهورتر است و نام پدر شهربانو را یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی، نوشجان از مردم خراسان، و شیرویه پسر پرویز نوشتهاند که مشهورتر از همه نام یزدگرد است. وی با بیان ادله و قرائنی، پذیرش مادری با این اوصاف را برای امام سجاد(ع) قابل قبول نمیداند<ref>رجوع کنید به: شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص۱۰-۲۶.</ref> و میگوید: اگر از این افسانه بگذریم و به بررسی کتابهای نسبتاً معتبر بپردازیم به مطلبی روشنتر میرسیم: ابن سعد مینویسد پس از شهادت حسین(ع) زُیید، مادر علی بن الحسین را به زنی گرفت و از او عبدالله بن زیید متولد شد و عبدالله برادر مادری علی بن الحسین است،<ref>طبقات، ج۵، ص۱۶۲؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۲۶.</ref> و [[شیخ صدوق|صدوق]] مینویسد: مادر علی بن الحسین(ع) هنگام وضع حمل او درگذشت و کنیزی از کنیزان پدرش تربیت او را به عهده گرفت. وی آن کنیز را مادر خود میدانست و چون دانست آن زن کنیز است و مادر او نیست او را شوهر داد.<ref>عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۲۷؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۲۶.</ref> | + | از مسائل اختلافی نام و نسب دقیق مادر اوست که برایش نامهای متعددی ذکر شده است؛ از جمله: [[شهربانو]]، شهربانویه، شاه زنان،<ref>[[شیخ مفید]] نام مادر وی را شاه زنان دختر [[یزدگرد]] پسر شهریار پسر کسری میداند و در ادامه مینویسد: گفته میشود که نام وی شهربانو بوده است. المفید، الارشاد، ج۲، ص ۱۳۷.</ref> جهانشاه، خوله، سلافه، غزاله، سلامه، حرار، مریم، فاطمه. بسیاری از پژوهشگران نپذیرفتهاند که مادر امام سجاد(ع) شهربانو دختر یزدگرد بوده است. از جمله [[سیدجعفر شهیدی]] مینویسد: از میان نامهای یادشده برای وی، شهربانو از همه مشهورتر است و نام پدر شهربانو را یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی، نوشجان از مردم خراسان، و شیرویه پسر پرویز نوشتهاند که مشهورتر از همه نام یزدگرد است. وی با بیان ادله و قرائنی، پذیرش مادری با این اوصاف را برای امام سجاد(ع) قابل قبول نمیداند<ref>رجوع کنید به: شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص۱۰-۲۶.</ref> و میگوید: اگر از این افسانه بگذریم و به بررسی کتابهای نسبتاً معتبر بپردازیم به مطلبی روشنتر میرسیم: [[ابن سعد]] مینویسد پس از شهادت حسین(ع) زُیید، مادر علی بن الحسین را به زنی گرفت و از او [[عبدالله بن زیید]] متولد شد و عبدالله برادر مادری علی بن الحسین است،<ref>طبقات، ج۵، ص۱۶۲؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۲۶.</ref> و [[شیخ صدوق|صدوق]] مینویسد: مادر علی بن الحسین(ع) هنگام وضع حمل او درگذشت و کنیزی از کنیزان پدرش تربیت او را به عهده گرفت. وی آن کنیز را مادر خود میدانست و چون دانست آن زن کنیز است و مادر او نیست او را شوهر داد.<ref>عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۲۷؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۲۶.</ref> |
'''لقبها و کنیه ها''' | '''لقبها و کنیه ها''' | ||
− | + | کنیه هایش ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد و ابوعبداللّه است.<ref> ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴،ص۳۸۶؛ کسروی، موسوعة رجال الکتب التسعة، ج ۳، ص ۶۴؛ ابوحاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج ۶، ص ۱۷۸؛ دولابی، الکنی و الاسماء، ج ۱، ص ۱۴۷؛ سیوطی، طبقات الحفّاظ، ص ۳۷؛ ذهبی المقتنی فی سرد الکنی، ج ۱، ص ۱۹۹؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج ۱۳، ص ۲۳۶.</ref> | |
− | + | ||
− | + | ||
القابش زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علی اکبر است.<ref> ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۸۶؛ ذهبی، العِبَر، ج ۱، ص ۸۳؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج ۱۳، ص ۲۳۶؛ ابن تغری، النجوم الزاهرة، ج ۱، ص ۲۲۹؛ ابن خَلَّکان، وفیات الاعیان، ج ۳، ص ۲۶۶؛ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۷، ص ۲۳۱؛ کسروی، موسوعة رجال الکتب التسعة، ج ۳، ص ۶۴.</ref> | القابش زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علی اکبر است.<ref> ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۸۶؛ ذهبی، العِبَر، ج ۱، ص ۸۳؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج ۱۳، ص ۲۳۶؛ ابن تغری، النجوم الزاهرة، ج ۱، ص ۲۲۹؛ ابن خَلَّکان، وفیات الاعیان، ج ۳، ص ۲۶۶؛ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۷، ص ۲۳۱؛ کسروی، موسوعة رجال الکتب التسعة، ج ۳، ص ۶۴.</ref> | ||
سطر ۴۲: | سطر ۲۰: | ||
== تولد و وفات == | == تولد و وفات == | ||
− | بنا بر قول مشهور امام سجاد(ع) در سال ۳۸ق. متولد شده است که در این صورت بخشی از حیات [[امام علی(ع)]] و نیز دوران | + | بنا بر قول مشهور امام سجاد(ع) در سال ۳۸ق. متولد شده است که در این صورت بخشی از حیات [[امام علی(ع)]] و نیز دوران امامت [[امام حسن مجتبی(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] را درک کرده و ناظر تلاش [[معاویه]] برای تحت فشار گذاشتن شیعیان در [[عراق]] و دیگر نقاط بوده است. اما در برخی اخبار سن امام را کمتر از آنچه مشهور است، دانسته و تولد امام را در حدود سال ۴۸ گفتهاند.<ref>قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج ۳، ص۲۶۶.</ref> گرچه این اخبار در منابع متعددی نقل گردیده، اما شواهدی وجود دارد که مانع از قبول آنهاست، مثلا اینکه مشهور مورخان و سیره نویسان تولد وی را در سال ۳۸ ذکر کردهاند که بر مبنای آن، سن امام در واقعه کربلا، ۲۳ سال دانسته شده است. |
− | [[محمد بن عمر واقدی]]، از راویان اخبار تاریخی | + | [[محمد بن عمر واقدی]]، از راویان اخبار تاریخی اهل سنت، بعد از نقل این کلام از [[امام صادق]](ع)که فرمود «علی بن الحسین(ع)در ۵۸ سالگی رحلت کرد، مینویسد: این گفتار بر آن دلالت دارد که امام سجاد(ع) در حالی که ۲۳ یا ۲۴ سال داشته در کنار پدرش در [[کربلا]] بوده است.<ref> ابنسعد، طبقات الکبری، ج ۵، ص ۲۲۲؛ ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج ۱۷، ص ۲۵۶؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۱۹۱.</ref> |
و [[زهری]] نیز گفته است که علی بن الحسین در حالی که ۲۳ داشت، در کربلا کنار پدرش بود.<ref> ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج ۱۷، ص۲۳۱.</ref> | و [[زهری]] نیز گفته است که علی بن الحسین در حالی که ۲۳ داشت، در کربلا کنار پدرش بود.<ref> ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج ۱۷، ص۲۳۱.</ref> | ||
− | شهادت امام سجاد(ع) در سال ۹۴(یا ۹۵) با سمی بود که به دستور [[ولید بن عبد الملک]] به او خورانیده شد.<ref>شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص ۱۴۳، مسعودی رحلت امام را سال ۹۵ نوشته است. نک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۱۶۰</ref> او در قبرستان | + | شهادت امام سجاد(ع) در سال ۹۴(یا ۹۵) با سمی بود که به دستور [[ولید بن عبد الملک]] به او خورانیده شد.<ref>شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص ۱۴۳، مسعودی رحلت امام را سال ۹۵ نوشته است. نک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۱۶۰</ref> او در قبرستان بقیع کنار قبر عمویش [[امام حسن مجتبی|امام حسن مجتبی(ع)]] به خاک سپرده شد.<ref>المفید، الارشاد، الجزء الثانی، ص۱۳۸.</ref> |
− | + | ||
− | + | ||
== همسران و فرزندان == | == همسران و فرزندان == | ||
سطر ۵۶: | سطر ۳۲: | ||
نامهای فرزندان و همسران امام طبق نوشته [[شیخ مفید]] چنین است:<ref>المفید، الارشاد، بیروت: مؤسسة آل البیت(ع) لتحقیق التراث، ۱۴۱۴/۱۹۹۳، ص ۱۵۵.</ref> | نامهای فرزندان و همسران امام طبق نوشته [[شیخ مفید]] چنین است:<ref>المفید، الارشاد، بیروت: مؤسسة آل البیت(ع) لتحقیق التراث، ۱۴۱۴/۱۹۹۳، ص ۱۵۵.</ref> | ||
− | |||
# [[امام محمد باقر]](ع) که مادرش ام عبدالله دختر ([[امام حسن]]) بوده است. | # [[امام محمد باقر]](ع) که مادرش ام عبدالله دختر ([[امام حسن]]) بوده است. | ||
# [[عبدالله بن علی بن الحسین|عبدالله]] | # [[عبدالله بن علی بن الحسین|عبدالله]] | ||
سطر ۷۲: | سطر ۴۷: | ||
# [[علّیه بنت علی بن الحسین|علّیه]] | # [[علّیه بنت علی بن الحسین|علّیه]] | ||
# [[ام کلثوم بنت علی بن الحسین|ام کلثوم]]، که مادر این سه یک کنیز بوده است. | # [[ام کلثوم بنت علی بن الحسین|ام کلثوم]]، که مادر این سه یک کنیز بوده است. | ||
− | |||
== امامت == | == امامت == | ||
− | با شهادت [[امام حسین(ع)]] در | + | با شهادت [[امام حسین(ع)]] در عاشورای سال ۶۱ه.ق.، امامت امام سجاد(ع) آغاز میشود و تا زمان شهادتش یعنی سال ۹۴ یا ۹۵ه.ق. ادامه مییابد. |
=== دلایل امامت === | === دلایل امامت === | ||
− | بر طبق نصوصی که | + | بر طبق نصوصی که محدثین شیعه در کتب روایی نقل کردهاند، امام سجاد(ع) جانشین و وصی پدرش حسین بن علی(ع) است.<ref>کافی، ج۱، صص ۱۸۸-۱۸۹.</ref> [[شیخ مفید]]، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی یاد میکند.<ref>المفید، الارشاد، ج۲، ص۱۳۸.</ref> |
− | احادیثی نیز که از [[پیامبر]](ص) در مورد اسامی | + | احادیثی نیز که از [[پیامبر]](ص) در مورد اسامی امامان شیعه روایت گردیده، مؤید این مطلب است.<ref>مفید، الاختصاص، ص۲۱۱؛ منتخب الاثر باب هشتم ص۹۷؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۲، ص۱۸۲-۱۸۱؛ عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۲، ص ۲۸۵</ref> |
− | + | ||
− | همچنین بر طبق نصوص شیعه، وسائلی چون شمشیر و یا | + | همچنین بر طبق نصوص شیعه، وسائلی چون شمشیر و یا زره رسول الله(ص) میبایست نزد ائمه باشد که وجود اینها نزد امام سجاد(ع)،<ref>المفید، الارشاد، ج۲، ص۱۳۹.</ref> حتی در منابع اهل سنت به صراحت ذکر شده است.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج ۱، صص ۴۸۶، ۴۸۸؛ اعلام الوری، ص۲۰۷</ref> |
=== حاکمان معاصر === | === حاکمان معاصر === | ||
سطر ۸۹: | سطر ۶۳: | ||
# [[معاویة بن یزید]] (چند ماه از سال ۶۴). | # [[معاویة بن یزید]] (چند ماه از سال ۶۴). | ||
# [[مروان بن حکم]] (نه ماه از سال ۶۵). | # [[مروان بن حکم]] (نه ماه از سال ۶۵). | ||
− | # [[ | + | # [[عبدالملک بن مروان]] (۶۵- ۸۶). |
# [[ولید بن عبد الملک]] (۸۶- ۹۶).<ref> شیخ مفید، الارشاد، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ص ۲۵۴; مجلسی، بحار الانوار، المکتبة الاسلامیه، ج ۴۶، ص ۱۲</ref> | # [[ولید بن عبد الملک]] (۸۶- ۹۶).<ref> شیخ مفید، الارشاد، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ص ۲۵۴; مجلسی، بحار الانوار، المکتبة الاسلامیه، ج ۴۶، ص ۱۲</ref> | ||
== واقعه کربلا و اسارت == | == واقعه کربلا و اسارت == | ||
− | + | امام سجاد(ع) در واقعه کربلا و در روزی که [[امام حسین(ع)]] و یارانش به شهادت رسیدند، به شدت بیمار بود به گونهای که در مواردی که میخواستند او را به قتل برسانند، عدهای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت میکند.<ref> مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۱۱۳؛ طبرسی، اعلام الوری، ج ۱، ص ۴۶۹.</ref> | |
− | امام سجاد(ع) در واقعه | + | |
=== کوفه === | === کوفه === | ||
پس از فاجعه [[کربلا]]، اهل بیت [[امام حسین]](ع) را به اسیری گرفتند و روانه [[کوفه]] و [[شام]] کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن [[امام سجاد]](ع) غل و جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دستها و گردن را با آن به هم میبندند] نهادند و چون بیمار بود، و نمیتوانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.<ref>[[سیدجعفر شهیدی|شهیدی]]، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص۵۱-۵۲.</ref> | پس از فاجعه [[کربلا]]، اهل بیت [[امام حسین]](ع) را به اسیری گرفتند و روانه [[کوفه]] و [[شام]] کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن [[امام سجاد]](ع) غل و جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دستها و گردن را با آن به هم میبندند] نهادند و چون بیمار بود، و نمیتوانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.<ref>[[سیدجعفر شهیدی|شهیدی]]، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص۵۱-۵۲.</ref> | ||
− | برخی از نویسندگان گفتهاند که امام سجاد(ع) در کوفه خطبهای خوانده است ولی با توجه به شرائط کوفه و سختگیری و بیرحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، و نامردمی که در آنان بود پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار میسازد. علاوه بر این، جملههایی که گفتهاند در خطبه کوفه نقل شده است، همانند جملههایی است که در خطبه او در | + | برخی از نویسندگان گفتهاند که امام سجاد(ع) در کوفه خطبهای خوانده است ولی با توجه به شرائط کوفه و سختگیری و بیرحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، و نامردمی که در آنان بود پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار میسازد. علاوه بر این، جملههایی که گفتهاند در خطبه کوفه نقل شده است، همانند جملههایی است که در خطبه او در مسجد دمشق دیده میشود و شاید با گذشت زمان راویان حادثهها را با هم آمیخته باشند.<ref>[[سیدجعفر شهیدی|شهیدی]]، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص۵۶-۵۷.</ref> |
− | در هر حال، [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]]، امام سجاد(ع) و سایر | + | در هر حال، [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]]، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلا را در زندان نگاه داشت و نامهای به شام نوشت و از [[یزید]] دستوری خواست که با آنان چه کند. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلا را به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد(ع) را غل بر گردن نهاد و با اسیران همراه [[محفر بن ثعلبه|مُحَفّر بن ثَعلبه]] روانه دمشق کرد.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص ۵۸-۵۹.</ref> |
=== شام === | === شام === | ||
− | |||
امام سجاد(ع) در مسجد شام سخنانی فرمود و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبانها افکندهاند درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمیخواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند، و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان بپاخاست تا دین را از بدعتهایی که در آن پدید شده بزداید و به سادگی و نزاهت عصر جد خود برساند.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۷۵.</ref> | امام سجاد(ع) در مسجد شام سخنانی فرمود و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبانها افکندهاند درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمیخواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند، و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان بپاخاست تا دین را از بدعتهایی که در آن پدید شده بزداید و به سادگی و نزاهت عصر جد خود برساند.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۷۵.</ref> | ||
=== بازگشت به مدینه === | === بازگشت به مدینه === | ||
− | امام(ع) که تا ۳۴ سال پس از | + | امام(ع) که تا ۳۴ سال پس از واقعه کربلا زنده ماند، همواره تلاش میکرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد. |
− | هر گاه آب مینوشید به یاد پدر بود و بر مصایب [[امام حسین]](ع) گریه میکرد و اشک میریخت. در روایتی از [[امام صادق]](ع) آمده است، «امام زین العابدین(ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها | + | هر گاه آب مینوشید به یاد پدر بود و بر مصایب [[امام حسین]](ع) گریه میکرد و اشک میریخت. در روایتی از [[امام صادق]](ع) آمده است، «امام زین العابدین(ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شبها به نماز میایستاد، هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا میبرد، و عرض میکرد بفرمایید، حضرت میفرمود: فرزند رسول خدا گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار میکرد و گریه میکرد به گونهای که اشکهای آن حضرت با آب و غذایش مخلوط میشد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.»<ref>سید بن طاووس، اللهوف، ص ۲۹۰ و مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۴۹ و شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ج ۱، ص ۷۹۴.</ref> |
== قیامهای مهم معاصر امام == | == قیامهای مهم معاصر امام == | ||
در دوران امام سجاد(ع) و پس از جریان کربلا جنبشهای مختلفی صورت گرفت که مهمترین آنها عبارتند از: | در دوران امام سجاد(ع) و پس از جریان کربلا جنبشهای مختلفی صورت گرفت که مهمترین آنها عبارتند از: | ||
=== واقعه حره === | === واقعه حره === | ||
− | + | مدتی بعد از واقعه کربلا، مردم [[مدینه]] ضمن شورش علیه امویان، شورش حَرّه را سامان دادند (سال ۶۳ق). مردم شهر با [[عبدالله بن حنظله]] -که پدرش حنظله به غسیل الملائکه معروف بود- بیعت کردند و بنی امیه را که شمار آنان به ۱۰۰۰ تن میرسید، نخست در خانه [[مروان بن حکم]] به محاصره افکندند، سپس از شهر بیرون راندند.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص۸۲-۸۳.</ref> امام سجاد(ع) از آغاز شورش خود را کنارکشید و با مردم همداستان نگشت، چون پایان کار را میدانست.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۸۶.</ref> | |
− | مدتی بعد از واقعه کربلا، مردم [[مدینه]] ضمن شورش علیه | + | |
− | در روزهای پرگیرودار واقعه حره، | + | در روزهای پرگیرودار واقعه حره، مروان (از دشمنان اهل بیت(ع)) نزد [[عبدالله بن عمر]] رفت و از او خواست تا خانواده وی را نزد خود نگاهدارد، ولی عبدالله نپذیرفت. مروان چون از حمایت او ناامید شد پناه به امام سجاد(ع) برد. امام با بزرگواری خاص خود خواهش او را قبول فرمود و کسان مروان را همراه با زن و فرزند خود به ینبع(چشمه ساری نزدیک [[مدینه]] از جانب راست کوه رضوی) فرستاد.<ref>طبری نوشته است که [[امام سجاد]](ع) با مروان دوستی قدیمی داشت. ولی این سخنی بیاساس است چرا که مروان هیچگاه به بنی هاشم روی خوش نشان نداده است. بنابراین جایی برای دوستی او با امام(ع) نبوده است. طبری میخواهد جوانمردی را که خاندان هاشم از حد اعلای آن برخوردار بودهاند نادیده بگیرد و آن را به حساب دوستی شخصی بگذارد. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۸۳.</ref> |
امام در این حادثه، ۴۰۰ خانواده را در کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر [[مسلم بن عقبه]] (فرمانده لشکر یزید در واقعه حره) در مدینه بود هزینه آنان را میپرداخت.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۸۶.</ref> | امام در این حادثه، ۴۰۰ خانواده را در کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر [[مسلم بن عقبه]] (فرمانده لشکر یزید در واقعه حره) در مدینه بود هزینه آنان را میپرداخت.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۸۶.</ref> | ||
=== قیام توابین === | === قیام توابین === | ||
− | + | نهضت توابین یکی دیگر از نهضتهای پس از واقعه کربلا بود که رهبری آن را [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان شیعه در [[کوفه]] بر عهده داشتند. توابین در مجموع بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت(ع) بسپارند و طبعا از نسل [[فاطمه]](ع)، کسی جز علی بن حسین(ع) برای این کار وجود نداشت. اما رابطه سیاسی خاصی بین امام سجاد(ع) و توابین وجود نداشته است.<ref>نک: جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۲۸۶.</ref> | |
− | نهضت توابین یکی دیگر از نهضتهای پس از واقعه کربلا بود که رهبری آن را [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان شیعه در [[کوفه]] بر عهده داشتند. توابین در مجموع بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به | + | |
=== قیام مختار === | === قیام مختار === | ||
− | + | قیام مختار نیز سومین جنبش مهم پس از واقعه کربلا است که درباره ارتباط امام سجاد(ع) با این جنبش نیز ابهاماتی وجود دارد. این ارتباط نه تنها از زاویه نگرش سیاسی، بلکه از جنبه اعتقادی (پیروی از [[محمد بن حنفیه]])نیز مشکلاتی را در بردارد. گفته شده که [[مختار]] پس از آنکه موفق شد در کوفه شیعیانی را به سوی خود جذب کند، از امام سجاد(ع) استمداد جست، اما امام روی خوش نشان نداد.<ref>کشی، رجال الکشی، ص۱۲۶؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص ۱۲۶.</ref> | |
− | قیام مختار نیز سومین جنبش مهم پس از واقعه | + | |
== فضائل و مناقب == | == فضائل و مناقب == | ||
سطر ۱۳۹: | سطر ۱۰۸: | ||
=== کمک به فقرا === | === کمک به فقرا === | ||
− | [[ابو حمزه ثمالی]] میگوید: علی بن حسین شبانه مقداری غذا بر دوش خود گذاشته و در تاریکی شب به صورت مخفیانه به فقرا میرساند و میفرمود: | + | [[ابو حمزه ثمالی]] میگوید: علی بن حسین شبانه مقداری غذا بر دوش خود گذاشته و در تاریکی شب به صورت مخفیانه به فقرا میرساند و میفرمود: «صدقه ای که در تاریکی شب داده شود، غضب خداوند را خاموش میکند.»<ref>ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۹۳.</ref> |
[[محمد بن اسحاق]] میگوید: مردمی از [[مدینه]] زندگی میکردند و نمیدانستند معاش آنها از کجا تأمین میشود؛ با درگذشت علی بن الحسین غذای شبانه آنان قطع شد.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۹۳.</ref> | [[محمد بن اسحاق]] میگوید: مردمی از [[مدینه]] زندگی میکردند و نمیدانستند معاش آنها از کجا تأمین میشود؛ با درگذشت علی بن الحسین غذای شبانه آنان قطع شد.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۹۳.</ref> | ||
− | + | ||
− | شب هنگام انبانهای نان را بر پشت خود برمیداشت و به خانه مستمندان میرفت و میگفت : صدقه پنهانی آتش غضب پروردگار را خاموش میکند. برداشتن این انبانها بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت به هنگام شست و شوی آن حضرت آن نشانهها را بر پشت او دیدند<ref>حلیة الاولیاء ج ۳ ص ۱۳۶؛ کشف الغمه ج ۲ ص ۷۷؛ مناقب ج ۴ ص ۱۵۴؛ صفة الصفوة ج ۲ ص ۱۵۴؛ خصال ص ۶۱۶؛ علل الشرایع ص ۲۳۱؛ بحار ص ۹۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص ۱۴۷-۱۴۸.</ref> ابن سعد نویسد: چون مستمندی نزد او میآمد، برمیخواست و حاجت او را روا میکرد و میگفت : صدقه پیش از آنکه به دست خواهنده برسد، به دست خدا میرسد.<ref>طبقات ج ۵ ص ۱۶۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۴۸.</ref> | + | شب هنگام انبانهای نان را بر پشت خود برمیداشت و به خانه مستمندان میرفت و میگفت : صدقه پنهانی آتش غضب پروردگار را خاموش میکند. برداشتن این انبانها بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت به هنگام شست و شوی آن حضرت آن نشانهها را بر پشت او دیدند<ref>حلیة الاولیاء ج ۳ ص ۱۳۶؛ کشف الغمه ج ۲ ص ۷۷؛ مناقب ج ۴ ص ۱۵۴؛ صفة الصفوة ج ۲ ص ۱۵۴؛ خصال ص ۶۱۶؛ علل الشرایع ص ۲۳۱؛ بحار ص ۹۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص ۱۴۷-۱۴۸.</ref> [[ابن سعد]] نویسد: چون مستمندی نزد او میآمد، برمیخواست و حاجت او را روا میکرد و میگفت : صدقه پیش از آنکه به دست خواهنده برسد، به دست خدا میرسد.<ref>طبقات ج ۵ ص ۱۶۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۴۸.</ref> |
سالی قصد حج کرد. خواهرش سکینه توشهای به ارزش هزار درهم برای وی آماده ساخت. چون به حره رسید، آن توشه را نزد او بردند، و امام همه آنرا بر مستمندان پخش فرمود.<ref>کشف الغمه ج ۲ ص ۷۸؛ صفة الصفوة ج ۲ ص ۵۴؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۴۸.</ref> | سالی قصد حج کرد. خواهرش سکینه توشهای به ارزش هزار درهم برای وی آماده ساخت. چون به حره رسید، آن توشه را نزد او بردند، و امام همه آنرا بر مستمندان پخش فرمود.<ref>کشف الغمه ج ۲ ص ۷۸؛ صفة الصفوة ج ۲ ص ۵۴؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۴۸.</ref> | ||
سطر ۱۴۹: | سطر ۱۱۸: | ||
پسر عموئی مستمند داشت، علی بن الحسین(ع) شب هنگام چنانکه وی او را نشناسد، نزدش میرفت و چند دینار بدو میبخشید آنمرد میگفت: علی بن الحسین رعایت خویشاوندی را نمیکند، خدا او را سزا دهد. امام این سخنان را میشنید و شکیبائی و بردباری میکرد و خود را بدان خویشاوند نمیشناساند. چون به دیدار خدا رفت آن احسان از آن مرد بریده شد و دانست که آن مرد نیکوکار علی بن الحسین بوده است پس بر سر مزار او رفت و گریه کرد.<ref>کشف الغمه ج ۲ ص.۱۰۷ حلیة الاولیاء ج ۳ ص ۱۴۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۴۸.</ref> | پسر عموئی مستمند داشت، علی بن الحسین(ع) شب هنگام چنانکه وی او را نشناسد، نزدش میرفت و چند دینار بدو میبخشید آنمرد میگفت: علی بن الحسین رعایت خویشاوندی را نمیکند، خدا او را سزا دهد. امام این سخنان را میشنید و شکیبائی و بردباری میکرد و خود را بدان خویشاوند نمیشناساند. چون به دیدار خدا رفت آن احسان از آن مرد بریده شد و دانست که آن مرد نیکوکار علی بن الحسین بوده است پس بر سر مزار او رفت و گریه کرد.<ref>کشف الغمه ج ۲ ص.۱۰۷ حلیة الاولیاء ج ۳ ص ۱۴۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۴۸.</ref> | ||
− | ابونعیم نویسد: دو بار مال خود را با مستمندان قسمت کرد و گفت: خداوند بنده مؤمن گناهکار توبه کار را دوست دارد<ref>همان کتاب ص ۱۳۶ طبری بخش ۳ ص.۲۴۸۲ طبقات ج ۵ ص ۱۶۲؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۴۸.</ref> و نویسد: مردم او را بخیل میدانستند و چون بجوار حق رفت دانستند که هزینه صد خانوار را عهدهدار بوده است.<ref>صفة الصفوة ج ۲ ص ۵۴؛ حلیة الاولیاء ج ۳ ص ۱۳۶؛ طبقات ج ۵ ص ۱۶۴؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۴۸.</ref> چون گدائی نزد او میآمد میگفت مرحبا به کسی که توشه مرا به آخرت میبرد.<ref>کشف الغمه ج ۲ ص ۷۷؛ مناقب ج ۴ ص ۱۵۴؛ حلیة الاولیاء ج ۳ ص ۱۳۶؛ بحار ص ۱۳۷؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۴۸.</ref> | + | [[ابونعیم]] نویسد: دو بار مال خود را با مستمندان قسمت کرد و گفت: خداوند بنده مؤمن گناهکار توبه کار را دوست دارد<ref>همان کتاب ص ۱۳۶ طبری بخش ۳ ص.۲۴۸۲ طبقات ج ۵ ص ۱۶۲؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۴۸.</ref> و نویسد: مردم او را بخیل میدانستند و چون بجوار حق رفت دانستند که هزینه صد خانوار را عهدهدار بوده است.<ref>صفة الصفوة ج ۲ ص ۵۴؛ حلیة الاولیاء ج ۳ ص ۱۳۶؛ طبقات ج ۵ ص ۱۶۴؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۴۸.</ref> چون گدائی نزد او میآمد میگفت مرحبا به کسی که توشه مرا به آخرت میبرد.<ref>کشف الغمه ج ۲ ص ۷۷؛ مناقب ج ۴ ص ۱۵۴؛ حلیة الاولیاء ج ۳ ص ۱۳۶؛ بحار ص ۱۳۷؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۴۸.</ref> |
=== رفتار با بردگان === | === رفتار با بردگان === | ||
− | از تلاشهای امام، که هم جنبه دینی داشت و هم سیاسی، توجه به | + | از تلاشهای امام، که هم جنبه دینی داشت و هم سیاسی، توجه به بردگان بود؛ قشری که بخصوص از زمان خلیفه دوم([[عمر بن خطاب]]) به بعد و مخصوصا در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهای اجتماعی بوده و از محروم¬ترین طبقات جامعه اسلامی در قرون اولیه به¬شمار می-رفتند. |
− | امام سجاد، همانند امیرالمؤمنین [[علی]](ع) که با برخورد اسلامی خویش بخشی از | + | امام سجاد، همانند امیرالمؤمنین [[علی]](ع) که با برخورد اسلامی خویش بخشی از موالی [[عراق]] را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعی این قشر را بالا برد. |
[[سید الاهل]] نوشته است: امام [سجاد(ع)]در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را میخرید. این خریدن تنها برای آزاد کردن آنها بود. بردگان که چنین نیتی از امام میدیدند، خود را در معرض او مینهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد(ع) در هر زمان و موقعیتی به آزادی آنها میپرداخت، به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم میخورد که همگی از موالی امام بودند.<ref> سید الاهل، زین العابدین، صص ۷، ۴۷. </ref> | [[سید الاهل]] نوشته است: امام [سجاد(ع)]در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را میخرید. این خریدن تنها برای آزاد کردن آنها بود. بردگان که چنین نیتی از امام میدیدند، خود را در معرض او مینهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد(ع) در هر زمان و موقعیتی به آزادی آنها میپرداخت، به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم میخورد که همگی از موالی امام بودند.<ref> سید الاهل، زین العابدین، صص ۷، ۴۷. </ref> | ||
== آثار == | == آثار == | ||
− | + | [[شیخ مفید]] مینویسد: علمای [[عامه]] [اهل سنت] علوم بسیاری را از امام سجاد(ع) نقل کردهاند و پندها، دعاها، [احادیثی] در فضل قرآن، حلال و حرام، جنگها و روزها [تاریخ] از وی بجا مانده است که نزد علما مشهور است.<ref>المفید، الارشاد، ج۲، ص۱۵۳.</ref> | |
− | + | ||
− | [[شیخ مفید]] مینویسد: علمای [[عامه]] [اهل سنت] علوم بسیاری را از امام سجاد(ع) نقل کردهاند و پندها، دعاها، [احادیثی] در فضل | + | |
=== صحیفه سجادیه === | === صحیفه سجادیه === | ||
− | + | '''صحیفه سجادیه'''، مجموعه دعاهای امام سجاد(ع) و آینهای است که تصویر اجتماع آن روز -به ویژه [[مدینه]]- را در آن میتوان دید: بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه میبیند و میشنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جانها از آلایش؛ گویی امام میخواهد تا آنجا که ممکن است، به زبان دعا مردم را از شیطان ببرد و به خدا پیوند دهد.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۰۵.</ref> صحیفه سجادیه توسط افراد مختلف به فارسی ترجمه و منتشر شده است. | |
− | '''صحیفه سجادیه'''، مجموعه دعاهای امام سجاد(ع) و آینهای است که تصویر اجتماع آن روز -به ویژه [[مدینه]]- را در آن میتوان دید: بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه میبیند و میشنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و | + | |
=== رساله حقوق === | === رساله حقوق === | ||
− | |||
'''رساله حقوق'''، یکی از چند اثر منسوب به امام سجاد(ع) است. در این رساله ۵۱ حق (یا ۵۰ حق طبق برخی نسخه ها) شمارش شده است.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص۱۶۹-۱۷۰.</ref> این اثر را افراد مختلفی به فارسی برگردانیدهاند و بارها به چاپ رسیده است. | '''رساله حقوق'''، یکی از چند اثر منسوب به امام سجاد(ع) است. در این رساله ۵۱ حق (یا ۵۰ حق طبق برخی نسخه ها) شمارش شده است.<ref>شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص۱۶۹-۱۷۰.</ref> این اثر را افراد مختلفی به فارسی برگردانیدهاند و بارها به چاپ رسیده است. | ||
برخی از حقهای شمارش شده در این رساله از این قرار است: | برخی از حقهای شمارش شده در این رساله از این قرار است: | ||
− | |||
#حق خدا | #حق خدا | ||
#حق نفس | #حق نفس | ||
سطر ۱۹۱: | سطر ۱۵۵: | ||
# حق بدکننده | # حق بدکننده | ||
# حق اهل ذمه | # حق اهل ذمه | ||
− | |||
== سخنان بزرگان اهل سنت درباره وی == | == سخنان بزرگان اهل سنت درباره وی == | ||
[[محمد بن مسلم زهری]]: | [[محمد بن مسلم زهری]]: | ||
− | ::نه | + | ::نه هاشمیای را برتر از او و نه کسی را فقیهتر از او دیدم.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۱۲۴؛ الذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۵؛ الامینی، تکملة الغدیر، ج۲، ص۴۰۶.</ref> |
[[شافعی]]: | [[شافعی]]: | ||
::او فقیهترین مردم [[مدینه]] بود.<ref>[[ابن ابی الحدید]]، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۷۴.</ref> | ::او فقیهترین مردم [[مدینه]] بود.<ref>[[ابن ابی الحدید]]، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۷۴.</ref> | ||
[[جاحظ]]: | [[جاحظ]]: | ||
::کسی را ندیدم که در فضیلت او شک داشته باشد و یا در مقدم بودن او سخنی گوید.<ref>ابن عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص۱۹۴؛ شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۰۸.</ref> | ::کسی را ندیدم که در فضیلت او شک داشته باشد و یا در مقدم بودن او سخنی گوید.<ref>ابن عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص۱۹۴؛ شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص ۱۰۸.</ref> | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
== منابع == | == منابع == | ||
سطر ۲۱۸: | سطر ۱۷۶: | ||
* سید الاهل، عبدالعزیز، زین العابدین، قاهره: مکتبة وهبة، 1961 | * سید الاهل، عبدالعزیز، زین العابدین، قاهره: مکتبة وهبة، 1961 | ||
* ویکی شیعه. | * ویکی شیعه. | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− |
نسخهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۲۲
علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب(ع)، (۳۸- ۹۴ق) معروف به امام سجاد و زین العابدین، چهارمین امام شیعیان است. مدت امامت وی ۳۴ سال بوده است. وی در واقعه کربلا حاضر بود و به علت بیماری در جنگ شرکت نداشت و همراه اسیران کربلا به کوفه و شام برده شد. خطبه امام سجاد در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد. واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد روی داد.
مجموعه ادعیه و مناجات امام سجاد در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. رسالة الحقوق ، رسالهای کوچک درباره تکالیف بندگان در برابر خدا و خلق خدا، اثری دیگر منسوب به آن حضرت است.
بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک با سم به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی و دو امام دیگر است.
محتویات
نسب، لقب، کنیه
علی بن حسین بن علی بن ابی طالب، معروف به امام سجاد و امام زین العابدین، چهارمین امام شیعیان و فرزند امام حسین(ع) است.
از مسائل اختلافی نام و نسب دقیق مادر اوست که برایش نامهای متعددی ذکر شده است؛ از جمله: شهربانو، شهربانویه، شاه زنان،[۱] جهانشاه، خوله، سلافه، غزاله، سلامه، حرار، مریم، فاطمه. بسیاری از پژوهشگران نپذیرفتهاند که مادر امام سجاد(ع) شهربانو دختر یزدگرد بوده است. از جمله سیدجعفر شهیدی مینویسد: از میان نامهای یادشده برای وی، شهربانو از همه مشهورتر است و نام پدر شهربانو را یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی، نوشجان از مردم خراسان، و شیرویه پسر پرویز نوشتهاند که مشهورتر از همه نام یزدگرد است. وی با بیان ادله و قرائنی، پذیرش مادری با این اوصاف را برای امام سجاد(ع) قابل قبول نمیداند[۲] و میگوید: اگر از این افسانه بگذریم و به بررسی کتابهای نسبتاً معتبر بپردازیم به مطلبی روشنتر میرسیم: ابن سعد مینویسد پس از شهادت حسین(ع) زُیید، مادر علی بن الحسین را به زنی گرفت و از او عبدالله بن زیید متولد شد و عبدالله برادر مادری علی بن الحسین است،[۳] و صدوق مینویسد: مادر علی بن الحسین(ع) هنگام وضع حمل او درگذشت و کنیزی از کنیزان پدرش تربیت او را به عهده گرفت. وی آن کنیز را مادر خود میدانست و چون دانست آن زن کنیز است و مادر او نیست او را شوهر داد.[۴]
لقبها و کنیه ها کنیه هایش ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد و ابوعبداللّه است.[۵]
القابش زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علی اکبر است.[۶] «ذوالثَّفنات» لقب دیگری است که به آن حضرت دادهاند. چرا که ایشان بر اثر عبادت و نماز بسیار، جایگاههای سجدهاش همانند زانوی شتر پینه بسته بود.[۷]
امام سجاد(ع) در زمان خویش به نامهای «علی الخیر»، «علی الاصغر» و«علی العابد» شهرت داشت.[۸]
تولد و وفات
بنا بر قول مشهور امام سجاد(ع) در سال ۳۸ق. متولد شده است که در این صورت بخشی از حیات امام علی(ع) و نیز دوران امامت امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) را درک کرده و ناظر تلاش معاویه برای تحت فشار گذاشتن شیعیان در عراق و دیگر نقاط بوده است. اما در برخی اخبار سن امام را کمتر از آنچه مشهور است، دانسته و تولد امام را در حدود سال ۴۸ گفتهاند.[۹] گرچه این اخبار در منابع متعددی نقل گردیده، اما شواهدی وجود دارد که مانع از قبول آنهاست، مثلا اینکه مشهور مورخان و سیره نویسان تولد وی را در سال ۳۸ ذکر کردهاند که بر مبنای آن، سن امام در واقعه کربلا، ۲۳ سال دانسته شده است.
محمد بن عمر واقدی، از راویان اخبار تاریخی اهل سنت، بعد از نقل این کلام از امام صادق(ع)که فرمود «علی بن الحسین(ع)در ۵۸ سالگی رحلت کرد، مینویسد: این گفتار بر آن دلالت دارد که امام سجاد(ع) در حالی که ۲۳ یا ۲۴ سال داشته در کنار پدرش در کربلا بوده است.[۱۰]
و زهری نیز گفته است که علی بن الحسین در حالی که ۲۳ داشت، در کربلا کنار پدرش بود.[۱۱]
شهادت امام سجاد(ع) در سال ۹۴(یا ۹۵) با سمی بود که به دستور ولید بن عبد الملک به او خورانیده شد.[۱۲] او در قبرستان بقیع کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی(ع) به خاک سپرده شد.[۱۳]
همسران و فرزندان
در منابع تاریخی تعداد فرزندان امام سجاد(ع) ۱۵ نفر ذکر شده که ۱۱نفر آنها پسر و ۴ نفر دختر بودهاند.[۱۴]
نامهای فرزندان و همسران امام طبق نوشته شیخ مفید چنین است:[۱۵]
- امام محمد باقر(ع) که مادرش ام عبدالله دختر (امام حسن) بوده است.
- عبدالله
- حسن
- حسین اکبر، مادر این سه یک کنیز بوده است.
- زید
- عمر، مادر این دو یک کنیز بوده است.
- حسین اصغر
- عبدالرحمن
- سلیمان، مادر این سه یک کنیز بوده است.
- علی که کوچکترین فرزند امام سجاد(ع) بوده است.
- خدیجه که مادر این دو یک کنیز بوده است.
- محمد اصغر مادرش کنیز بوده است.
- فاطمه
- علّیه
- ام کلثوم، که مادر این سه یک کنیز بوده است.
امامت
با شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال ۶۱ه.ق.، امامت امام سجاد(ع) آغاز میشود و تا زمان شهادتش یعنی سال ۹۴ یا ۹۵ه.ق. ادامه مییابد.
دلایل امامت
بر طبق نصوصی که محدثین شیعه در کتب روایی نقل کردهاند، امام سجاد(ع) جانشین و وصی پدرش حسین بن علی(ع) است.[۱۶] شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی یاد میکند.[۱۷]
احادیثی نیز که از پیامبر(ص) در مورد اسامی امامان شیعه روایت گردیده، مؤید این مطلب است.[۱۸]
همچنین بر طبق نصوص شیعه، وسائلی چون شمشیر و یا زره رسول الله(ص) میبایست نزد ائمه باشد که وجود اینها نزد امام سجاد(ع)،[۱۹] حتی در منابع اهل سنت به صراحت ذکر شده است.[۲۰]
حاکمان معاصر
- یزید بن معاویه (۶۱- ۶۴ق.)
- عبد الله بن زبیر (۶۱- ۷۳) که به صورت مستقل حاکم مکه بود.
- معاویة بن یزید (چند ماه از سال ۶۴).
- مروان بن حکم (نه ماه از سال ۶۵).
- عبدالملک بن مروان (۶۵- ۸۶).
- ولید بن عبد الملک (۸۶- ۹۶).[۲۱]
واقعه کربلا و اسارت
امام سجاد(ع) در واقعه کربلا و در روزی که امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیدند، به شدت بیمار بود به گونهای که در مواردی که میخواستند او را به قتل برسانند، عدهای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت میکند.[۲۲]
کوفه
پس از فاجعه کربلا، اهل بیت امام حسین(ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غل و جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دستها و گردن را با آن به هم میبندند] نهادند و چون بیمار بود، و نمیتوانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.[۲۳]
برخی از نویسندگان گفتهاند که امام سجاد(ع) در کوفه خطبهای خوانده است ولی با توجه به شرائط کوفه و سختگیری و بیرحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، و نامردمی که در آنان بود پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار میسازد. علاوه بر این، جملههایی که گفتهاند در خطبه کوفه نقل شده است، همانند جملههایی است که در خطبه او در مسجد دمشق دیده میشود و شاید با گذشت زمان راویان حادثهها را با هم آمیخته باشند.[۲۴]
در هر حال، ابن زیاد، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلا را در زندان نگاه داشت و نامهای به شام نوشت و از یزید دستوری خواست که با آنان چه کند. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلا را به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد(ع) را غل بر گردن نهاد و با اسیران همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه دمشق کرد.[۲۵]
شام
امام سجاد(ع) در مسجد شام سخنانی فرمود و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبانها افکندهاند درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمیخواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند، و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان بپاخاست تا دین را از بدعتهایی که در آن پدید شده بزداید و به سادگی و نزاهت عصر جد خود برساند.[۲۶]
بازگشت به مدینه
امام(ع) که تا ۳۴ سال پس از واقعه کربلا زنده ماند، همواره تلاش میکرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد.
هر گاه آب مینوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین(ع) گریه میکرد و اشک میریخت. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است، «امام زین العابدین(ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شبها به نماز میایستاد، هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا میبرد، و عرض میکرد بفرمایید، حضرت میفرمود: فرزند رسول خدا گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار میکرد و گریه میکرد به گونهای که اشکهای آن حضرت با آب و غذایش مخلوط میشد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.»[۲۷]
قیامهای مهم معاصر امام
در دوران امام سجاد(ع) و پس از جریان کربلا جنبشهای مختلفی صورت گرفت که مهمترین آنها عبارتند از:
واقعه حره
مدتی بعد از واقعه کربلا، مردم مدینه ضمن شورش علیه امویان، شورش حَرّه را سامان دادند (سال ۶۳ق). مردم شهر با عبدالله بن حنظله -که پدرش حنظله به غسیل الملائکه معروف بود- بیعت کردند و بنی امیه را که شمار آنان به ۱۰۰۰ تن میرسید، نخست در خانه مروان بن حکم به محاصره افکندند، سپس از شهر بیرون راندند.[۲۸] امام سجاد(ع) از آغاز شورش خود را کنارکشید و با مردم همداستان نگشت، چون پایان کار را میدانست.[۲۹]
در روزهای پرگیرودار واقعه حره، مروان (از دشمنان اهل بیت(ع)) نزد عبدالله بن عمر رفت و از او خواست تا خانواده وی را نزد خود نگاهدارد، ولی عبدالله نپذیرفت. مروان چون از حمایت او ناامید شد پناه به امام سجاد(ع) برد. امام با بزرگواری خاص خود خواهش او را قبول فرمود و کسان مروان را همراه با زن و فرزند خود به ینبع(چشمه ساری نزدیک مدینه از جانب راست کوه رضوی) فرستاد.[۳۰]
امام در این حادثه، ۴۰۰ خانواده را در کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر مسلم بن عقبه (فرمانده لشکر یزید در واقعه حره) در مدینه بود هزینه آنان را میپرداخت.[۳۱]
قیام توابین
نهضت توابین یکی دیگر از نهضتهای پس از واقعه کربلا بود که رهبری آن را سلیمان بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند. توابین در مجموع بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت(ع) بسپارند و طبعا از نسل فاطمه(ع)، کسی جز علی بن حسین(ع) برای این کار وجود نداشت. اما رابطه سیاسی خاصی بین امام سجاد(ع) و توابین وجود نداشته است.[۳۲]
قیام مختار
قیام مختار نیز سومین جنبش مهم پس از واقعه کربلا است که درباره ارتباط امام سجاد(ع) با این جنبش نیز ابهاماتی وجود دارد. این ارتباط نه تنها از زاویه نگرش سیاسی، بلکه از جنبه اعتقادی (پیروی از محمد بن حنفیه)نیز مشکلاتی را در بردارد. گفته شده که مختار پس از آنکه موفق شد در کوفه شیعیانی را به سوی خود جذب کند، از امام سجاد(ع) استمداد جست، اما امام روی خوش نشان نداد.[۳۳]
فضائل و مناقب
عبادت
مالک بن انس میگوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» میگویند.[۳۴]
ابن عبد ربّه مینویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز میشد، لرزه عجیبی وجودش را فرا میگرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا می¬دانید که من در برابر چه کسی میخواهم بایستم و در برابر چه کسی میخواهم مناجات کنم؟!»[۳۵]
مالک بن انس میگوید: هنگامی که علی بن حسین احرام میبست، لبیک اللّهمّ لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.[۳۶]
کمک به فقرا
ابو حمزه ثمالی میگوید: علی بن حسین شبانه مقداری غذا بر دوش خود گذاشته و در تاریکی شب به صورت مخفیانه به فقرا میرساند و میفرمود: «صدقه ای که در تاریکی شب داده شود، غضب خداوند را خاموش میکند.»[۳۷]
محمد بن اسحاق میگوید: مردمی از مدینه زندگی میکردند و نمیدانستند معاش آنها از کجا تأمین میشود؛ با درگذشت علی بن الحسین غذای شبانه آنان قطع شد.[۳۸]
شب هنگام انبانهای نان را بر پشت خود برمیداشت و به خانه مستمندان میرفت و میگفت : صدقه پنهانی آتش غضب پروردگار را خاموش میکند. برداشتن این انبانها بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت به هنگام شست و شوی آن حضرت آن نشانهها را بر پشت او دیدند[۳۹] ابن سعد نویسد: چون مستمندی نزد او میآمد، برمیخواست و حاجت او را روا میکرد و میگفت : صدقه پیش از آنکه به دست خواهنده برسد، به دست خدا میرسد.[۴۰]
سالی قصد حج کرد. خواهرش سکینه توشهای به ارزش هزار درهم برای وی آماده ساخت. چون به حره رسید، آن توشه را نزد او بردند، و امام همه آنرا بر مستمندان پخش فرمود.[۴۱]
پسر عموئی مستمند داشت، علی بن الحسین(ع) شب هنگام چنانکه وی او را نشناسد، نزدش میرفت و چند دینار بدو میبخشید آنمرد میگفت: علی بن الحسین رعایت خویشاوندی را نمیکند، خدا او را سزا دهد. امام این سخنان را میشنید و شکیبائی و بردباری میکرد و خود را بدان خویشاوند نمیشناساند. چون به دیدار خدا رفت آن احسان از آن مرد بریده شد و دانست که آن مرد نیکوکار علی بن الحسین بوده است پس بر سر مزار او رفت و گریه کرد.[۴۲]
ابونعیم نویسد: دو بار مال خود را با مستمندان قسمت کرد و گفت: خداوند بنده مؤمن گناهکار توبه کار را دوست دارد[۴۳] و نویسد: مردم او را بخیل میدانستند و چون بجوار حق رفت دانستند که هزینه صد خانوار را عهدهدار بوده است.[۴۴] چون گدائی نزد او میآمد میگفت مرحبا به کسی که توشه مرا به آخرت میبرد.[۴۵]
رفتار با بردگان
از تلاشهای امام، که هم جنبه دینی داشت و هم سیاسی، توجه به بردگان بود؛ قشری که بخصوص از زمان خلیفه دوم(عمر بن خطاب) به بعد و مخصوصا در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهای اجتماعی بوده و از محروم¬ترین طبقات جامعه اسلامی در قرون اولیه به¬شمار می-رفتند.
امام سجاد، همانند امیرالمؤمنین علی(ع) که با برخورد اسلامی خویش بخشی از موالی عراق را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعی این قشر را بالا برد.
سید الاهل نوشته است: امام [سجاد(ع)]در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را میخرید. این خریدن تنها برای آزاد کردن آنها بود. بردگان که چنین نیتی از امام میدیدند، خود را در معرض او مینهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد(ع) در هر زمان و موقعیتی به آزادی آنها میپرداخت، به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم میخورد که همگی از موالی امام بودند.[۴۶]
آثار
شیخ مفید مینویسد: علمای عامه [اهل سنت] علوم بسیاری را از امام سجاد(ع) نقل کردهاند و پندها، دعاها، [احادیثی] در فضل قرآن، حلال و حرام، جنگها و روزها [تاریخ] از وی بجا مانده است که نزد علما مشهور است.[۴۷]
صحیفه سجادیه
صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای امام سجاد(ع) و آینهای است که تصویر اجتماع آن روز -به ویژه مدینه- را در آن میتوان دید: بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه میبیند و میشنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جانها از آلایش؛ گویی امام میخواهد تا آنجا که ممکن است، به زبان دعا مردم را از شیطان ببرد و به خدا پیوند دهد.[۴۸] صحیفه سجادیه توسط افراد مختلف به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
رساله حقوق
رساله حقوق، یکی از چند اثر منسوب به امام سجاد(ع) است. در این رساله ۵۱ حق (یا ۵۰ حق طبق برخی نسخه ها) شمارش شده است.[۴۹] این اثر را افراد مختلفی به فارسی برگردانیدهاند و بارها به چاپ رسیده است.
برخی از حقهای شمارش شده در این رساله از این قرار است:
- حق خدا
- حق نفس
- حق زبان
- حق نماز
- حق صدقه
- حق معلم
- حق رعیت
- حق زن
- حق مادر
- حق پدر
- حق فرزند
- حق برادر
- حق بنده
- حق همنشین
- حق همسایه
- حق وامخواه
- حق خصم بر تو
- حق شادکننده تو
- حق بدکننده
- حق اهل ذمه
سخنان بزرگان اهل سنت درباره وی
- نه هاشمیای را برتر از او و نه کسی را فقیهتر از او دیدم.[۵۰]
جاحظ:
- کسی را ندیدم که در فضیلت او شک داشته باشد و یا در مقدم بودن او سخنی گوید.[۵۲]
منابع
- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت:دار احیاء الکتب العربیة، عیسی البابی الحلبی وشرکاه، ۱۹۶۲م.
- ابن عنبه، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، تصحیح: محمد حسن آل الطالقانی، النجف الأشرف: منشورات المطبعة الحیدریة، ۱۳۸۰-۱۹۶۱م.
- امام سجاد، صحیفه سجادیه، ترجمه اسدالله مبشری، تهران: نشر نی، ۱۳۷۰.
- ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۹، تحقیق وتدقیق وتعلیق : علی شیری،بیروت:دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- الامینی، عبدالحسین، تکملة الغدیر: ثمرات الاسفار الی الاقطار، تحقیق: مرکز الامیر لاحیاء التراث الاسلامی، مراجعة و تصحیح: مرکز الغدیر للدراسات و النشر و التوزیع، بیروت: ۱۴۲۹ق/۲۰۰۸م.
- الذهبی، تذکرة الحفاظ، بیروت:دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
- شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین(ع)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵.
- المفید، محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، قم: المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
- سید الاهل، عبدالعزیز، زین العابدین، قاهره: مکتبة وهبة، 1961
- ویکی شیعه.