در حال ویرایش سبأیه
هشدار: شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
این ویرایش را میتوان خنثی کرد.
لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
سطر ۴۳: | سطر ۴۳: | ||
بخش اول: گـروهی کـه عبدالله بن سبـاء را یک شخصیت واقعـی پنداشته اند و نوشته انـد کـه عبـدالله بـن سـبأ، پس از تظاهر به مسلمانی، مدعی شد که علی (علیه السلام) خداست و خود ادعای نبوت کرد و نخستین کسی است که پس از مرگ پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله) ادعای توقف کرد و غالی شد و زبان طعن بر ابوبکر، عمر، عثمان، [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عایشه]] و سایر صحابه گشود و به آنان دشنام داد و از آنان تبرّی جست. همو بود که مدعی شد علی او را به این امر واداشته و امر کرده است. همچنین اعتقاد داشت تقیه جایز نیست. او اولین کسی است که آهنگ واجب بودن امامت علی (علیه السلام) را آشکار نمود و از دشمنان آن حضرت، بیزاری جست و از همین رو است که مخالفان شیعه، بر این باورند که وی بنیاد رافضی گری و شیعی گری بنا نهاد و بنابراین مبدأ شیعی گری از یهودیت است. هنگامی که اظهارات و عقاید وی را به علی (علیه السلام) گزارش کردند، حضرت او را دستگیر ساخت و از او راجع به ادعایش پرسش نمود. عبدالله، همه را اقرار کرد و علی (علیه السلام) دستور کشتن وی را داد. اما یاران و اصحاب آن حضرت، از هر سو فریاد برآوردند که آیا کسی که به محبت و ولایت تو مردم را فرا می خواند خواهی کشت و حضرت او را به مداین تبعید نمود و در آنجا بود تا خبر شهادت حضرت علی (علیه السلام) را شنید، به کوفه آمد و پرسید که علی (علیه السلام) را چه شده است، یکی در جواب گفت که علی با ضربت شمشیر ابن ملجم از پا درآمده و کشته شده است، عبدالله بن سبا گفت ای دشمن خدا، دروغ می گویی، و اگر هفتاد شاهد عادل هم شهادت دهند که علی کشته شده، من باور نمی کنم، زیرا یقین دارم که علی کشته نشده و نمرده و نمی میرد. بغدادی نوشته است که علی (علیه السلام) عده ای از سَبائیه را سوزانید، اما از سوزاندن عبدالله و بقیه سَبائیه دست نگه داشت زیرا از شماتت اهل شام و نیز از اختلاف میان اصحاب خویش می ترسید. از این رو او را تبعید کرد. بعضی نوشته اند که چون عبدالله ادعای نبوت کرد و علی را خدا دانست، علی او را فراخواند و از او خواست توبه کند، اما او توبه نکرد و علی او را مدت سه روز به زندان افکند و باز هم توبه نکرد. آنگاه علی او را آتش زد. گروهی هم نوشته اند که اساس شیعه، از سَبائیه نشأت گرفته که در زمان خلافت عثمان بن عفان پدید آمدند. اساس این نظریه به فردی به نام سیف بن عمر در قرن دوم هجری قمری مرتبط است. با توجه به گفته ها و نظریات این گروه که ذکر شد، سَبائیه عقاید و نظریاتی داشته اند که با اصول اسلامی کاملاً مباینت داشته، زیرا آنان به تناسخ، تشبیه، حلول روح الهی در افراد، تجسّم، الوهیت علی (علیه السلام) و مانند اینها اعتقاد داشته اند که عقاید مخالفان اسلام و غلات است و از نظر این گروه، سَبائیه جزو غلاة و حتی به نظر برخی خارج از فرق اسلامی به شمار می روند. | بخش اول: گـروهی کـه عبدالله بن سبـاء را یک شخصیت واقعـی پنداشته اند و نوشته انـد کـه عبـدالله بـن سـبأ، پس از تظاهر به مسلمانی، مدعی شد که علی (علیه السلام) خداست و خود ادعای نبوت کرد و نخستین کسی است که پس از مرگ پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله) ادعای توقف کرد و غالی شد و زبان طعن بر ابوبکر، عمر، عثمان، [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عایشه]] و سایر صحابه گشود و به آنان دشنام داد و از آنان تبرّی جست. همو بود که مدعی شد علی او را به این امر واداشته و امر کرده است. همچنین اعتقاد داشت تقیه جایز نیست. او اولین کسی است که آهنگ واجب بودن امامت علی (علیه السلام) را آشکار نمود و از دشمنان آن حضرت، بیزاری جست و از همین رو است که مخالفان شیعه، بر این باورند که وی بنیاد رافضی گری و شیعی گری بنا نهاد و بنابراین مبدأ شیعی گری از یهودیت است. هنگامی که اظهارات و عقاید وی را به علی (علیه السلام) گزارش کردند، حضرت او را دستگیر ساخت و از او راجع به ادعایش پرسش نمود. عبدالله، همه را اقرار کرد و علی (علیه السلام) دستور کشتن وی را داد. اما یاران و اصحاب آن حضرت، از هر سو فریاد برآوردند که آیا کسی که به محبت و ولایت تو مردم را فرا می خواند خواهی کشت و حضرت او را به مداین تبعید نمود و در آنجا بود تا خبر شهادت حضرت علی (علیه السلام) را شنید، به کوفه آمد و پرسید که علی (علیه السلام) را چه شده است، یکی در جواب گفت که علی با ضربت شمشیر ابن ملجم از پا درآمده و کشته شده است، عبدالله بن سبا گفت ای دشمن خدا، دروغ می گویی، و اگر هفتاد شاهد عادل هم شهادت دهند که علی کشته شده، من باور نمی کنم، زیرا یقین دارم که علی کشته نشده و نمرده و نمی میرد. بغدادی نوشته است که علی (علیه السلام) عده ای از سَبائیه را سوزانید، اما از سوزاندن عبدالله و بقیه سَبائیه دست نگه داشت زیرا از شماتت اهل شام و نیز از اختلاف میان اصحاب خویش می ترسید. از این رو او را تبعید کرد. بعضی نوشته اند که چون عبدالله ادعای نبوت کرد و علی را خدا دانست، علی او را فراخواند و از او خواست توبه کند، اما او توبه نکرد و علی او را مدت سه روز به زندان افکند و باز هم توبه نکرد. آنگاه علی او را آتش زد. گروهی هم نوشته اند که اساس شیعه، از سَبائیه نشأت گرفته که در زمان خلافت عثمان بن عفان پدید آمدند. اساس این نظریه به فردی به نام سیف بن عمر در قرن دوم هجری قمری مرتبط است. با توجه به گفته ها و نظریات این گروه که ذکر شد، سَبائیه عقاید و نظریاتی داشته اند که با اصول اسلامی کاملاً مباینت داشته، زیرا آنان به تناسخ، تشبیه، حلول روح الهی در افراد، تجسّم، الوهیت علی (علیه السلام) و مانند اینها اعتقاد داشته اند که عقاید مخالفان اسلام و غلات است و از نظر این گروه، سَبائیه جزو غلاة و حتی به نظر برخی خارج از فرق اسلامی به شمار می روند. | ||
− | بخش دوم: گروهی که داستان عبدالله بن سبأ و گروه سَبائیه را افسانه و شخص عبدالله بن سبا را یک اسطوره معرفی کرده اند که از ساخته ها و مختلطات سیف بن عمر دروغگو و حدیث پرداز است. عالمان، محدثان و رجال شناسان شیعه، یا اصولاً به معرفی و بیان شرح عبدالله بن سبأ نپرداخته اند و یا اگر از او نامی می برده اند، بلافاصله کفر و الحاد و [[زندقه]] او و انحراف وی را از اسلام اشاره نموده و از وی به عنوان ملعون غالی نام برده اند. متأخران از علمای شیعه، اظهار داشته اند که این شخص، واقعیت خارجی نداشته و شخصیتی است اسطوره ای و افسانه ای که از ساخته های دروغین سیف بن عمر است و [[علامه عسکری]] در تحقیقی گسترده و عمیق در کتابی مستقل، ثابت کرده است که مدارک داستان یاد شده [[تاریخ الرسل و الملوک]] و راوی آن سیف بن عمر است که به گواهی رجال و علماء، وی متهم به جعل حدیث و زندقه است و طبعاً نمی توان به روایات وی در این باره استناد کرد. [[طه حسین]]، ادیب و متفکر عرب از اهل سنت، پس از تحلیل داستان عبدالله بن سبأ او را فردی خیالی و حکایت و داستان وی را ساخته و پرداخته دشمنان شیعه دانسته است. [[برنارد لوئیس]] مستشرق معروف، ضمن بی پایه دانستن آن، دیدگاه [[ولهوزن]] و [[فریدلیند]] را در این باره یادآور شده که پس از نقد و بررسی مصادر به این نتیجه رسیده اند که داستان عبدالله بن سبأ، ساخته و پرداخته متأخرین است. | + | بخش دوم: گروهی که داستان عبدالله بن سبأ و گروه سَبائیه را افسانه و شخص عبدالله بن سبا را یک اسطوره معرفی کرده اند که از ساخته ها و مختلطات سیف بن عمر دروغگو و حدیث پرداز است. عالمان، محدثان و رجال شناسان شیعه، یا اصولاً به معرفی و بیان شرح عبدالله بن سبأ نپرداخته اند و یا اگر از او نامی می برده اند، بلافاصله کفر و الحاد و [[زندقه]] او و انحراف وی را از اسلام اشاره نموده و از وی به عنوان ملعون غالی نام برده اند. متأخران از علمای شیعه، اظهار داشته اند که این شخص، واقعیت خارجی نداشته و شخصیتی است اسطوره ای و افسانه ای که از ساخته های دروغین سیف بن عمر است و [[علامه عسکری]] در تحقیقی گسترده و عمیق در کتابی مستقل، ثابت کرده است که مدارک داستان یاد شده [[تاریخ الرسل و الملوک]] و راوی آن سیف بن عمر است که به گواهی رجال و علماء، وی متهم به جعل حدیث و زندقه است و طبعاً نمی توان به روایات وی در این باره استناد کرد. [[طه حسین]]، ادیب و متفکر عرب از اهل سنت، پس از تحلیل داستان عبدالله بن سبأ او را فردی خیالی و حکایت و داستان وی را ساخته و پرداخته دشمنان شیعه دانسته است. [[برنارد لوئیس]] مستشرق معروف، ضمن بی پایه دانستن آن، دیدگاه [[ولهوزن]] و [[فریدلیند]] را در این باره یادآور شده که پس از نقد و بررسی مصادر به این نتیجه رسیده اند که داستان عبدالله بن سبأ، ساخته و پرداخته متأخرین است. |
== پانویس == | == پانویس == |