ابراهیم امام
ابو اسحاق ابراهیم بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس (82 ـ132ق) سامان دهنده دعوت عباسیان بر ضد امویان و برادر سفّاح و منصور نخستین و دومین خیلفه عباسی است. پدرش محمد بن علی به تحریک ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه، پس از مرگ ابوهاشم دست به کار دعوت سرّی بر ضد امویان شد و در حُمَیمه، از توابع عمان جای گرفت و آنجا را مرکز فعالیت خویش قرار داد. ابراهیم در همان جا از یک کنیز بربری به نام سلمی به دنیا آمد و پس از مرگ پدرش محمد (125ق) به وصیت او رهبری دعوت عباسی را به دست گرفت و در مراکز نفوذ دعوت، خاصه در خراسان، نهضت را سازمان داد و آن را زیر نظارت دقیق خویش درآورد. رقابت سیاسی میان گروه های عربِ ساکنِ خراسان و گرایش جمعی از آن ها به نهضت عباسی، عامل مهم توجه امام به خراسان بود.
ابراهیم امام ظاهراً اندکی پس از مرگ پدر برای حج به مکه رفت. ابراهیم دو امر مهم را نصب العین خود ساخت: یکی آن که فرمان داد داعیان، مردم را به اطاعت شخصی از خاندان پیامبر (الرضا من اهل البیت علیهم السلام) ـ بی ذکر نام خاصی ـ فراخوانند؛ دوم آن که دعوت عباسی را دعوتی برای خونخواهی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله که به دست حاکمان اموی کشته شده بودند، نمایاند. ابراهیم، ابومسلم را به عنوان نماینده خویش و رئیس داعیان به خراسان فرستاد. این جوان دلیر و هوشمند خراسانی بر اساس روایتی سخت قابل تردید، سالیانی پیش، از سوی بکیر بن ماهان یا گروهی از داعیان به عنوان غلام به ابراهیم امام یا به پدرش محمد بخشیده شده بود، یا خود به ابراهیم پیوسته بود و ابراهیم لیاقت و خردش را آزموده و نام عبدالرحمن و کنیه ابومسلم بر او نهاده بود. از این تاریخ دعوت عباسی شکل تازه ای یافت. با اینهمه، مبالغه نیست اگر گفته شود که سرنوشت دعوت عباسی در این روزگار بیش تر به کشمکش سخت میان اعراب خراسان به ویژه مرو بستگی داشت، نه تبلیغات داعیانِ عباسی که در نهان داشتن آن سخت می کوشیدند. ابراهیم دریافت که اینک بهترین فرصت برای آشکار ساختن دعوت فرا رسیده است. از این رو نامه هایی برای ابومسلم و سلیمان بن کثیر فرستاد. این نامه ها در قومس به ابومسلم رسید. وی بی درنگ قحطبة بن شبیب را با اموالی که برای ابراهیم گرد آورده بود، به نزد وی فرستاد و خود به مرو رفت و پس از تسلیم نامه سلیمان بن کثیر، در خانه او در سفیدنج پرچم قیام برافراشت. (25رمضان129هـ. ق) ولی در این هنگام ابراهیم به فرمان مروان حمار خلیفه اموی در حمیمه دستگیر شد و در حرّان به بند افتاد. ابراهیم پس از دستگیری، برادر خود عبدالله سفّاح را به جانشینی برگزید و خانواده خویش را به او سپرد و گفت آنان را به کوفه نزد ابوسلمه خلّال ببرد. ابراهیم در حضور خلیفه همه روابط خود با ابومسلم و جنبش عباسیان را انکار کرد. مروان او را در حرّان به زندان افکند. ابراهیم در زندان بود تا در 132ق به بیماری وبا درگذشت و به قولی مسموم یا مقتول شد. او را قتیل الحَرّان خوانده اند. [۱]
پانويس
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص410